شهرت یک شبه با ترانه های عاشقانه سطحی

این روزها ترانه‌سرایی امری آسان بنطر می رسد و هر فردی که نتوانسته در شاعری موفق باشد سراغ ترانه می‌آید و خودش را ترانه‌سرا معرفی می‌کند، همین مساله منجر به این می‌شود که حجم انبوهی از آثار ارائه شده  فاقد ارزش‌های ادبی باشند.

به گزارش آتیه‏‏‏‏ آنلاین، این روزها ترانه‌سرایی شهرت یک شبه با خود می‌آورد و همین مساله بسیاری از شاعران را به سوی این گونه ادبی سوق داده است چرا که یک شبه ره صد ساله را طی می کنند. در واقع هرچه اعتبار شعر ذره ذره به حساب شاعر می‌رود اعتبار ترانه به صورت آنی به سوی او سرازیر می‌شود و همین مساله آشفته‌بازاری را در بخش ترانه ایجاد کرده است که نتیجه‌اش می‌شود سرایش اشعاری که حتی دارای غلط‌های فاحش هستند. در واقع درصد زیادی از ترانه‌هایی که این روزها ارائه وخوانده می‌شوند، اشعار عاشقانه سطحی و نازلی است که به آنها می‌شود گفت کوچه بازاری. برگزارکنندگان کنسرت‌ها هم از آنجا که می‌خواهند تنها نشاط در برنامه حاکم باشد، تا کلام خوب، آثاری به شدت ضعیف را مورد حمایت قرار می‌دهند؛ از این رو در حال حاضر به جز چند خواننده که خودشان تمایل دارند آثار و ترانه‌های باارزش بخوانند، بیشتر کارها فاقد ارزش‌های لازم هستند.

در واقع در ترانه سرایی مثل همه رشته‌های هنری، شرط هنرمند بودن استعداد داشتن است، اما در ایران خیلی از افراد در همین سطح استعداد داشتن می‌مانند و سراغ آموزش‌های علمی نمی‌روند. مانند اتفاقی که در ورزش ما می‌افتد و خیلی از ورزشکاران ما صرفا به دلیل استعدادشان به تیم‌های ملی هم راه پیدا می‌کنند ولی کمتر می‌بینیم یک ورزشکار از کودکی آموزش علمی ببیند و در سطوح مختلف فعالیت کند تا به سطح تیم ملی بزرگسالان برسد. متأسفانه در ترانه سرایی هم کمتر پیش آمده است که علاقه‌مندان، از راه علمی ترانه سرا شوند. به خاطر همین است که می‌بینیم ترانه‌ها ماندگار نمی‌شوند و مردم ارتباط قلبی با آن‌ها برقرار نمی‌کنند، فقط چند کلام است که به خاطر ریتم موسیقی، لذت کوتاه مدتی را به شنونده می‌دهد.

 حسین ذوالفقاری: ترانه های امروزی در ذهن مخاطب عمر کوتاهی دارند

در همین راستا حسین ذوالفقاری شاعر و محقق ادبی بیان می کند: وضع ترانه‌سرایی در کشور ما به دلیل بی‌توجهی به محتوای منتشر شده در آنها در حال نازل‌کردن سلیقه مخاطبان و در نهایت انتشار آثاری است که زمان زیادی در ذهن و یاد مخاطب ماندگار نمی‌ماند.

او در ادامه گفت: ترانه‌سراهای ما عموما از طریق گوش دادن به موسیقی به ترانه‌سرایی علاقه‌مند می‌شوند. اکثر آن‌ها ادبیات نخوانده‌اند و شعر سپید و غزل نسروده‌اند. این موارد باعث می‌شود عدم مهارت زبانی و آسیب‌های زبانی در کارشان نمود پیدا کند و برای همیشه باقی بماند. به همین جهت است که خالق اثر نمی تواند عواطف جمعی را تحریک کند و به نقطه ای برساند که آن ترانه یا شعر ماندگار شود بنابراین این روزها در خانه ها، ماشین ها و برنامه های مختلف آهنگ های قدیمی کاربرد بیشتری دارد.

این شاعر در پایان عنوان کرد: واقعا چرا مسئولان امر، تلاش نمی کنند تا اشعار و آثارخوب را انتخاب کنند و ترانه های قوی بسازند! تداوم این وضعیت خیلی بد است، من می ترسم به زودی  ترانه سرایی بازاری شود فقط برای پول در آوردن و پول گرفتن!

در نهایت اما در حوزه ی ترانه باید امیدوار باشیم که با کمک و پشتوانه شاعران ریشه دار و آشنا به اصول و دارای مهارت بالا فضای خوبی شکل بگیرد و ترانه و تصنیف ریشه دار در فرهنگ و موسیقی ما به صورت  متداول جریان پیدا کند.

مفتون امینی: این مثلا ترانه ها  را با زور صدای خواننده به خورد ما می دهند

همچنین چندی پیش مفتون امینی شاعر در این خصوص خاطرنشان کرد: ترانه در روزگار ما به شدت گرفتار رکود است، در اوایل انقلاب این گونه آثار بیشتر با عنوان  تصنیف مطرح بود، عده ای هم بودند که قبل از انقلاب با تصنیف سازی و ترانه سرایی نان می خوردند، علی رغم این که هیچ شهرت و محبوبیتی نداشتند.

این شاعر و محقق ادبیات با بیان این مطلب افزود : بعد از انقلاب، ترانه و تصنیف از وضع نسبتا ناخوشایندی که داشت خارج شد و عده ای متوجه شدند که از تصنیف  هم می توان در راستای معنویت، استفاده کرد.

 وی تصریح کرد: عناصر اصلی تصنیف سازی و ترانه سرایی در ایران درطول این سالها ازبین رفته و یا به شدت پراکنده شده اند، واقعیت مطلب این است که یک  ترانه  را  خواننده  زنده و احیا ء می کند و آثار موجود فعلی، ماهیتا قوی و خوب نیستند، آنچه باعث شده در سالهای اخیر برخی از این ترانه ها نظر مردم را جلب کند، به خاطر همراه شدن آن با موسیقی  پاپ  است نه قوت و قدرت شعری و مفهومی.

این شاعر یاد آور شد: شعرهایی که درحال حاضر به آهنگساز سفارش داده می شوند، به نظر من نمی توانند به عنوان  ترانه  به حساب بیایند، این گونه آثار و اشعار باید هم سطح با موسیقی باشند، این سالها تا آنجا که من شنیده ام  برخی به شعرهای کج و کوله  رو می آورند و فکر می کنند که این نوع آثار ترانه است! اصولا شعر کلاسیک فارسی را نباید وارد فضای ترانه کنیم. امینی خاطرنشان ساخت : این " مثلا ترانه ها " یا تصنیف ها را عده ای با زور صدای خواننده به خورد ما می دهند، در فضای شعری این آثار اصولا هیچ خبری از اصالت و اندیشه ی لازم نیست، اگر تصنیف جالبی در این سالها شنیده اید، به من هم معرفی کنید!

کد خبر: 2436

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 4 + 10 =