به گزارش آتیهآنلاین، افزایش تعداد حاشیه نشینان میتواند زمینهساز بروز بسیاری از آسیبهای اجتماعی باشد و در اغلب موارد نافرمانی و شورش هدایت نشده از سوی حاشیهنشینان میتواند زنگ خطری جدی برای جامعه به حساب آید.
با اعلام ستاد مقابله با کرونا برای امکان افزایش تا ۲۵ درصدی قیمتها از سوی مالکان نه تنها تبعیت از این نرخگذاری صورت نگرفت بلکه برخی از مالکان با توجه به تورم ۴۰ درصدی این میزان را مبنایی برای افزایش قیمتها تا بیش از ۵۰ درصد و گاه ۱۰۰ درصد در نظر گرفتند. موضوعی که باعث شده تا با کاهش قدرت مالی مستاجران بسیاری از آنها به کوچ اجباری به مناطق جنوبی و ضعیفتر و یا شهرهای حاشیهای پایتخت روی آورند. کوچ اجارهنشینها در شرق تهران به شهرهایی مثل پردیس، رودهن، بومهن و دماوند خبر میدهند. در غرب تهران نیز مستاجران از محلههایی مثل پونک، جنت آباد، آریاشهر، شهران و شهرزیبا به مقاصدی همچون منطقه ۲۱، ورآورد، گرمدره و کرج نقل مکان میکنند. در منطقه ۵ واقع در غرب تهران به عنوان اولین منطقه پرتقاضا برای خرید و اجاره در پایتخت متوسط نرخ رهن کامل ۵ تا ۵.۵ میلیون تومان است و در واحدهای نوساز به ۷ تا ۸ میلیون تومان نیز میرسد.
بررسیهای روند معاملات اجاره بهای مسکن نشان میدهد اغلب مستاجران قرارداد خود را عمدتا بالاتر از نرخ افزایش ۲۵ درصد مصوب ستاد ملی کرونا تمدید میکنند. در عین حال جابهجایی از شمال به جنوب و از جنوب به حاشیه تهران نسبت به دو سال قبل افزایش پیدا کرده است.
کوچ اجباری و حاشیه نشینی میتوانند به افزایش بروز آسیب های اجتماعی دامن بزنند، همان طور که اماناله قرایی مقدم، جامعهشناس پیشتر در پاسخ به این سوال مبنی بر اینکه چرا حاشیه نشینی عاملی برای جرم خیزی است، گفت: بهدلیل اینکه در این مناطق خودکنترلی کاهش می یابد، به طور کلی در این مناطق افراد ترس از شناختهشدن ندارند و کنترل اجتماعی در این مناطق ضعیف می شود. به عنوان مثال در شهری مانند قم یا مشهد به دلیل ورود و خروج حجم بالایی از زائران کنترل اجتماعی ضعیف می شود. از اینرو بر اساس نظریه های جامعهشناسی هرگاه در هر ناحیه ای رفت و آمد زیاد باشد، جرم نیز افزایش خواهد یافت.
او معتقد است که حاشیهنشینی انسجام و کنترل اجتماعی جوامع بسته را به مخاطره می اندازد و برخلاف آن در هر جامعه ای که تجانس فرهنگی در آن قوی باشد، افراد جامعه نسبت به یکدیگر شناخت داشته باشند و در آن محل رشد پیدا کرده باشند، میزان وقوع جرم کمتر خواهد بود.
قرایی مقدم در ارتباط با دیگر معایب حاشیهنشینی اضافه کرد: به طور حتم حاشیهنشینی با جرائم و آسیب هایاجتماعی متعدد همراه است، به گونه ای که در بیشتر موارد افراد از حاشیه ها به مراکز اصلی شهر می آیند و جرم را انجام می دهند و دوباره به مناطق خود باز می گردند که البته علت اصلی این امر را می توان در نبود شغل مناسب در مناطق دیگر دانست.
حاشیهنشینی زمینه ساز بروز رفتارهای ضد اجتماعی است
علیرضا شریفی یزدی، روانشناس اجتماعی نیز در ارتباط با پیامدهای منفی حاشیه نشینی گفت: با پدیده حاشیهنشینی یکی از پدیده های دنیای پیشرفته است. به این معنی که ما در جهان سنتی با حاشیهنشینی مواجه نبودیم، چرا که تمام افراد در بطن جامعه بودند.
شریفی یزدی بر این باور است که افرادی که در شهر خود به دلیل وجود نظارت اجتماعی و شناخت از یکدیگر جرمی مرتکب نمی شدند، با قرار گرفتن در حاشیه شهر و به دلیل جذب نشدن به مراکز اصلی شهر و همچنین ایجاد سرخوردگی های روحی، روانی و اجتماعی را دارند. از سوی دیگر نیز به لحاظ اقتصادی نیاز آنها افزایش پیدا کرده است که بنا به این دلایل حاشیه نشین ها در طی روز به داخل مراکز اصلی شهر برای کسب و کار و انجام شغل های دون پایه یا مشاغلی با دستمزد کم ورود پیدا می کنند. از این افراد به سمت باندهای غیرقانونی می روند و رفتارهای ضد اجتماعی از خود بروز می دهند.
شریفی یزدی تاکید کرد: مناطق حاشیه نشین از یک سو به عنوان پایگاهی برای این افراد هنجارشکن است. از سوی دیگر فرزندانی که در این مکان رشد پیدا می کنند نیز جذب این باندهای تبهکار می شوند. به این معنی که در برخی از موارد به دلیل مستعد بودن شرایط جوانان یا نوجوانان مناطق حاشیه نشین یا معتاد می شوند یا اینکه به فروش مواد مخدر می پردازند که البته این هنجارشکنی در زمینه های دیگر مانند تن فروشی و دزدی های خرد و کلان نیز بروز پیدا میکند.
«واکاوی علل بروز حاشیهنشینی»، کلید گمشده سیاستگذاریها
با توجه به روند رو به رشد افزایش اجاره بهاء و گرانتر شدن زندگی در کلان شهر به نظر میرسد که مساله حاشیهنشینی در کشور حتی در بلندمدت نیز حل نخواهد شد بلکه تنها میتوان به ساماندهی و ارتقای وضعیت موجود اکتفا کرد.
برای حل مساله حاشیهنشینی با هر نوع برنامه و هر بازه زمانی باید ادعا کرد که در نهایت شرایط زیست شهروندان دهکهای پایین درآمدی و اقشار ضعیف ساکن در این مناطق اندکی میتواند بهبود یابد اما حل نخواهد شد. زمانی می توان مساله حاشیهنشینی را در کشور از بین برد که برنامهها و سیاستگذاریها معطوف به علتهای حاشیه نشینی باشد نه متکی به مکانهای حاشیهنشین.
پس در شرایط حاضر که کشور شاهد رشد فزاینده مساله «حاشیهنشینی» است اگرچه سازمانهایی مانند استانداری، شهرداری، سازمان تبلیغات و بهزیستی میتوانند در کنار سازمانهای مردمنهاد، اتاقهای فکر و ایدههای خودجوش در این حوزه تأثیرگذار باشند اما در این میان، کنترل و نظارت دقیق بر بازار مسکن باید به عنوان زیربناییترین مساله به آن توجه شود و اقدامات عاجلی در این حوزه صورت گیرد و در کنار آن نیز سیاستگذاری فرهنگی و هنری، ورزشی و افزایش نشاط و امید در این مناطق باید به یکی از اولویتهای برنامهریزان تبدیل شود.
نظر شما