به گزارش آتیهآنلاین، لحظه شیرین شنیدن نخستین کلمه از زبان کودک برای پدر و مادر همواره به یادماندنی است، اما به مرور سطح انتظارات از کودک بیشتر و بیشتر میشود. به موازات سرعت افزایش توقع والدین از فرزندشان در عصر رایانه و دوران اوج فناوری، انبوه بیشماری از انواع کتابها و وسایل کمکآموزشی تولید میشود که بعضاً پدر و مادرها بیاطلاع از سن مناسب و دقیق آموزش آنها به کودک در مسیر این موج قرار میگیرند و با شتاب و عجله کودکان خود را در معرض آموزشهای متعدد پیش از دبستان قرار میدهند؛ روش و شیوههایی از آموزش که این روزها به بخشی از آگهیهای تلویزیونی نیز تبدیل شده و توقع داشتن کودک نابغه را در والدین ایجاد میکند. آتیهآنلاین در گفتوگو با تعدادی از روانشناسان «تأثیر آموزشهای زودهنگام بر کودکان پیش از دبستان» را مورد بررسی قرار داده است.
هانیه هاشمیان، مربی مونتهسوری (رفتارشناسی اطفال) در گفتوگو با آتیهآنلاین اظهار کرد: «در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا، کودکان در مهدکودک با الفبا آشنا میشوند و شش سالگی تمام کودکان آشنایی کامل به حروف دارند.»
وی بر اثربخشی آموزشهای پیش از دبستان متناسب با رشد کودک تأکید کرد و افزود: «در صورت تناسب با سطح رشد کودک، آموزشها هر چه زودتر انجام شود بهتر است؛ چراکه بچهها تشنه یادگیری هستند و اگر در سنی که علاقهمند به مسأله خاصی هستند، تحت آموزش آن قرار گیرند، کیفیت یادگیری و رشد آنها بهتر میشود و به انسانهای کاملتری تبدیل خواهند شد.»
هاشمیان عنوان کرد: «اگر آموزشها اصولی و طبق نمودارهای رشد باشد، بسیار مفید است؛ به همین جهت تمام تلاش روانشناسان در حوزه آموزش کودکان بر این است که جنبههای مختلف شخصیتی کودک را رشد دهند.»
چالش اجبار کودک به حضور در کلاسهای متفاوت و متنوع
این مربی آموزش کودک با روش مونتهسوری اجبار کودک به کلاسهای متفاوت و متنوع را مسألهآفرین خواند و افزود: «اگر کودک را از این کلاس به آن کلاس و این آموزش به آموزش دیگر اجبار کنیم و اصولی در این زمینه رعایت نشود، نتیجه این جنس از آموزشهای زود هنگام فشاری مضاعف بر کودک خواهد بود.»
وی در تشریح روش آموزش کودک با متد مونتهسوری گفت: «این روش نهتنها دید کودک را نسبت به جهان اطرافاش وسعت میدهد، بلکه او را برای خدمتگزاری به همنوعان خود آماده میکند.» هاشمیان، پرورش استعدادهای نهفته کودک را دلیل رجحان روش مونتهسوری خواند و افزود: «در این روش کودک رفتارهای اجتماعی از جمله نظم، عشقورزی، دوستیابی، حس همکاری، همدردی و آداب را میآموزد و رشد شخصی او از جمله قوای حسی، ادراک، تفکر، استدلال، حل مسأله، حس استقلال، اعتمادبهنفس، دقت و توجه، تقویت عضلات ظریف و درشت اندام حسی تکامل مییابد.»
وی آموزش عملی فعالیتهای زندگی را یکی دیگر از فواید روشهای مونتهسوری خواند و عنوان کرد: «در این بخش کودک با تمرینات روزانه زندگی شامل فعالیتهای گوناگون برای مراقبت از خود و محیط و تقویت مهارتهای حرکتی روبهرو میشود و به مرور احساس استقلال و اعتمادبهنفس او افزایش مییابد.» هاشمیان در تبیین انجام فعالیتهای حسی در این روش گفت: «در این بخش حواس مختلف کودک فعال میشود؛ به طوری که تفاوت رنگ، بافت، وزن، دما، بو، مزه، صدا و غیره را تمیز میدهد و اشیا پیرامون خود را بهتر میشناسد و افکار خود را سازماندهی میکند.»
این مربی کودکان آموزش زبان انگلیسی، ریاضیات و مفاهیم فرهنگی را از دیگر بخشهای مونتهسوری خواند و افزود: «کودک با استفاده از آموزشهای این روش از جمله اعداد و حروف انگلیسی و نیز صحبتهای مربی مسلط به زبان انگلیسی به تدریج خواندن و نوشتن زبان انگلیسی را به طور غیرمستقیم میآموزد.» هاشمیان ادامه داد: «در این بخش با بهکارگیری ابزارهای عینی و مفاهیم جمع، تفریق، ضرب و تقسیم را تا چهار رقم فرا میگیرد و به این شکل زیربنایی محکم از ریاضیات در ذهن کودک شکل میگیرد و در بخش آموزش مفاهیم فرهنگی علوم مختلفی از جمله جغرافیا، گیاهشناسی، جانورشناسی و هنر آشنا میشود و میتواند علایق خود را در هر بخش بازشناسد.»
آموزش کودک به شرط رشد
مهدی لشگری- یک روانشناس بالینی و استاد دانشگاه- در پاسخ به اینکه «آیا آموزش زودهنگام به کودکان قبل از شروع دبستان با اختلال یادگیری در آینده رابطه معناداری دارد؟، گفت: «تاکنون مطالعه علمی این رابطه را بررسی نکرده است. به نظر نمیرسد شروع زودهنگام آموزش رسمی منجر به اختلالات یادگیری شوند، اما این آموزشها میتواند منجر به شناسایی زودتر این اختلالات شوند.»
وی سن آموزش خواندن و نوشتن خصوصاً آموزش الفبا به کودکان در نقاط مختلف دنیا متفاوت خواند و افزود: «مثلاً در انگلیس از پنج سالگی و در آمریکا از شش سالگی آموزش مدرسه آغاز میشود؛ بنابراین هر کشوری بر اساس سیستم آموزشی مدون خود نسبت به این مهم اقدام میکند.»
این دکترای مشاوره بالینی در بیان تأثیر استفاده از نرمافزارها یا دستگاههایآموزشی زبان بر کودکان افزود: «استفاده از نرمافزارها و وسایل کمکآموزشی در صورت دارا بودن استاندارهای آموزشی میتوانند در تسهیل آموزش به کودکان مؤثر باشند.»
لشگری در پاسخ به تعریف آموزشهای نامناسب و مضر زودهنگام به کودکان عنوان کرد: «اصولاً هر نوع آموزشی که محدودیتهای سنی و فردی کودک را در نظر نگیرد، میتواند به کودک آسیب رساند.» وی ادامه داد: «سالهای نخست یادگیری در مدرسه برای کودکان با مقداری اضطراب همراه است که اصطلاحاً اضطراب جدایی نامیده میشود. این اضطراب بر کارکرد ذهن و حافظه کودک تأثیر منفی میگذارد. حال اگر کودک در یادگیری برخی مسائل آموزشی ناتوانی و یا کمتوانی داشته باشد، این اضطراب آن را تشدید میکند؛ در نتیجه ممکن است کودک آسیب جدی شناختی و هیجانی ببیند که تا سالهای سال با او همراه باشد و چه بسا در برخی موارد منجر به ترک تحصیل نیز شود.»
این روانشناس بالینی در پاسخ به شیوههای مثبت و درست آموزش قبل از مدرسه گفت: «یکی از روشهای آموزش که برای کودکان بسیار مطلوب و مفید است، آموزشهای شاد همراه با بازی و تفریح است. در قالب این آموزشها میتوان علاوه بر یاد دادن مسائل متناسب با شرایط رشد مانند اعتماد، خوداتکایی، شایستگی، استقلال و سختکوشی، استعدادهای ذاتی کودک را نیز در زمینههای مختلف ورزشی، هنری و شغلی شناسایی و پرورش داد.»
وی یادآور شد: «نتایج تحقیقات نشان میدهد کودکان راحتتر از بزرگسالان قادر به یادگیری زبان غیرمادری خود هستند. این سن برای آموزش زبان دوم به کودکان البته با استفاده از اساتید مجرب و منابع استاندارد بسیار مناسب است.» این مشاور بالینی در بیان نقش نظام حاکمیتی و آموزشی کشور در جهت کاهش اثرات تخریبی آموزشهای پیش از دبستان تصریح کرد: «بیشک مهمترین نقش نظام حاکمیتی سیاستگذاری واقعبینانه و مبتنی بر دستاوردهای علمی و نیز الگوبرداری از برنامههای کشورهای موفق جهان در زمینه آموزش و پرورش است.»
وی ادامه داد: «اصولاً آموزشی میتواند برای آینده یک کشور کارآمد باشد که منجر به شناسایی و رشد و پرورش استعدادها شود. مبنای آموزشها باید علاوه بر ارتقاء دانایی بر افزایش مهارتهای فنی و اجتماعی افراد باشد.» لشگری خاطرنشان کرد: «محتوای کتب آموزشی باید کودک و نوجوان را گامبهگام به احساس خودکفایی، استقلال و شکل دادن هویت منسجم و مستقل نزدیک کند؛ بنابراین طراحی سیاستهای درست آموزشی و سپس نظارت بر اجرای صحیح آنها از طریق مهدکودکها و مدارس از وظایف نظام کلان آموزشی است.»
اجبار به یادگیری پیش از دبستان
علینقی قاسمیاننژاد، روانشناس دیگری است که فرستادن کودکان نوپا به مراکز آموزشی جهت یادگیری اعداد، حروف الفبا، ریاضیات و نقاشی را تهدیدی برای علاقه آنها به یادگیری میداند. این روانشناس پیشتر نیز گفته بود محیط اطراف کودک یکی از تأثیرگذارترین عوامل در فرآیند رشد است و هرچه محیط از نظر سطح تحریکات غنیتر باشد، رشد کودک به هنجارتر ادامه پیدا میکند. قاسمیاننژاد، بر ضرورت تحریک مغز در دوره رشد سریع تأکید دارد و به عنوان مثال برای رشد طبیعی مراکز بینایی مغز بر لزوم تجربیات اولیه و متنوع دیداری اشاره میکند: «وقتی کودک برای مدت سه یا چهار روز از نور محروم باشد، این مناطق مغز تباه میشود؛ بنابراین کیفیت کلی محیط بر رشد کلی مغز تأثیر میگذارد.»
این روانشناس یادآور شد: «مغز کودکی که از لحظه تولد در محیطی بزرگ شود که از لحاظ مادی و اجتماعی تحریککننده باشد، در مقایسه با کودکی که در انزوا رشد کرده، بیشتر تحریک شده و این تحریک بر رشد آن تأثیرگذار است و هرچه محرومیت طولانیتر باشد، تأثیرات آن عمیقتر است.»
وی مراقبت محبتآمیز مادر مانند در آغوش گرفتن و به آرامی با او صحبت کردن از جمله راهکارهای مناسب برای تحریک مناسب کودک عنوان کرد و گفت: «علاوه بر محیطهای محروم، محیطهایی که با انتظارات و توقعات فراتر از تواناییهای جاری کودک به آنها فشار میآورند نیز تواناییهای مغز را کاهش میدهد.»
قاسمیاننژاد با بیان اینکه انتظارات والدین در هر دوره رشد کودک باید متناسب با تواناییها و شرایط جسمانی او باشد، خاطرنشان کرد: «فشار بیش از حد و بالا بردن انتظارات از او، شرایط را برای ادامه رشد، مشکل میکند.» این روانشناس با اشاره به راهکارهای پرورش حواس در دوران نوباوگی و نوپایی کودک، گفت: «والدین باید اسباببازیهای متناسب با سن کودک را برای آنها تأمین کنند و آنها را در فعالیتهای روزانه درگیر کنند.»
قاسمیاننژاد افزود: «غذا خوردن مشترک، بازی قایمباشک، دوش قبل از خواب، نگاه به آلبوم عکس و صحبت کردن درباره آن از جمله راهکارها برای بالا بردن سطح تحریک کودک است.» وی با بیان اینکه برای تحریک حس شنوایی، صحبت با کودک که خود میتواند باعث تقویت زبان نیز شود مؤثر است، ادامه داد: «تهیه اسباببازیهایی که موزیکال باشد، خواندن قرآن با لحن ملایم و همچنین پخش ترانه و موسیقی آرام برای کودک نیز از دیگر روشهای تحریک حس شنوایی است.»
این روانشناس با اشاره به اینکه تحریک حس بینایی با فراهم کردن اسباببازیهای رنگارنگ، آویختن اسباببازی بالای تختخواب کودک و صحبت رو در رو با او امکانپذیر است، ادامه داد: «همچنین فراهم کردن اسباببازیهای بزرگ که کودک نمیتواند آنها را کامل در دهان فرو برد و در عین حال جنس و کیفیت آن طوری است که مکیدن و به دندان گرفتن آن آسیبی به کودک وارد نمیکند برای تحریک حس چشایی مناسب است.» وی خاطرنشانکرد: «در آغوش گرفتن کودک، تماس بدنی مخصوصاً با مادر و خرید اسباببازیهایی که کودک بتواند آنها را در آغوش بگیرد، حس بساوایی (لامسه) کودک را تحریک خواهد کرد.»
نظر شما