شیوع کرونا سنگ محک خوبی بود تا در میدان عمل مشخص شود که راهبردهای متنوع حمایت اجتماعی، اعم از غیرمشارکتی و مشارکتی (بیمه های اجتماعی) تا چه میزان از کفایت، پوشش و جامعیت برای حمایت از آنان که کووید ۱۹ زندگی شان را تحت تأثیر قرار داده است، موفق بوده اند. در این میان، به اذعان نهادهای معتبر بین المللی، شکست نظام های تأمین اجتماعی در مواجهه با آثار اجتماعی و اقتصادی کووید ۱۹ و حمایت اجتماعی از فقرا یکی از واقعیت های مهمی است که باید در ساحت رفاه و تأمین اجتماعی در دنیای پساکرونا مدنظر داشت. می توان عنوان کرد در فضای گفتمانی و ساحت سیاست گذاری فعلی، بهترین شرایط برای حرکت به سمت نظام رفاه و تأمین اجتماعی فراگیر مهیاست. وقتی بحث فراگیر بیان می شود، نباید فرد یا گروهی حذف شود، بلکه باید تمام شهروندان از این حق برخوردار باشند. آنچه برای تحقق نظام رفاه و تأمین اجتماعی فراگیر قابل ذکر است، این است که شکل گیری هژمونی گفتمانی و دارابودن مدل و نظریه یک الزام بسیار مهم است. از سوی دیگر، تدوین استاندارد، معیار و همچنین نحوه شناسایی و استحقاق سنجی از دیگر مواردی است که باید محل توجه باشد. نکته مهم در این میان اما ضرورت به دست آمدن یک اجماع نخبگانی و ائتلاف سیاسی فراگیر در این موارد است. تا زمانی که سطح منازعات و تنش های سیاسی اجتماعی آن قدر شدید است که شانس موفقیت هرگونه سیاست رفاهی را از بین می برد، نمی توان به شکل گیری نظام تأمین اجتماعی فراگیر امیدی بست. اگر جریانات و گفتمان های رقیب به یک اجماع حداقلی نرسند، در سیاست های اجرائی یا برنامه های عملی بن بست خواهیم داشت. به همین دلیل است که دستیابی به یک هژمونی گفتمانی، پیش شرط مهم برای تحقق نظام تأمین فراگیر است.
منظور از گفتمان در این متن، همان است که فرکلاف در چارچوب مباحث فوکویی بیان می کند و گفتمان ها را مجسم کننده معنا و ارتباطات اجتماعی و شکل دهنده ذهنیت و نیز ارتباطات اجتماعی به شمار می آورد. در این چارچوب، «بین ساختار های خرد گفتمان (ویژگی های زبان شناختی) و ساختارهای کلان جامعه (ایدئولوژی و ساختارهای اجتماعی) رابطه دیالکتیکی وجود دارد. در این رابطه، گر چه ممکن است ساختارهای کلان جامعه، ساختارهای خرد گفتمان را تعیین کنند، ولی ساختارهای گفتمانی نیز به نوبه خود ساختارهای ایدئولوژیک و گفتمانی را دوباره تولید می کنند».
برای رسیدن به یگ گفتمان فراگیر - با مد نظر داشتن امکان اجماع در حداقل ها- باید علاوه بر فراهم کردن شرایط گفت وگو بین دیدگاه های مختلف، زمینه شنیدن این صداها و ترتیب اثر دادن به دیدگاه های آنها نیز مرکز توجه قرار بگیرد. آنچه در این میان به عنوان یک راهکار می تواند مد نظر باشد، گفت وگوی اجتماعی (یا به تعبیری گفت و شنود) به معنای دقیق و کامل آن است. گفتمان رفاهی فراگیر باید برآیند همه دیدگاه ها (برای نمونه عام گرا و خاص گرا) در حوزه رفاهی باشد. اینکه چیزی از پیش موجود و مدون باشد و ما انتظار داشته باشیم که بقیه به آن بپیوندند، امکان پذیر نیست. باید گفتمان رفاهی از طریق گفت وگو تولید شود؛ چرا که چیزی که از طریق گفت وگو و تعامل حاصل شد، انتظار همراهی و پیروی را در خود به دنبال خواهد داشت؛ در غیر این صورت امکان همراهی و همکاری وجود ندارد.
نکته پایانی آنکه تأکید رهبری درباره «ایجاد نظام متمرکز تأمین اجتماعی برای آحاد مردم»، فرصتی تاریخی برای پیشبرد گفتمان رفاه و تأمین اجتماعی متمرکز فراگیر و اجرائی کردن آن است که باید با اجماع نخبگانی، هم افزایی اجرائی و ائتلاف سیاسی فراگیر به سمت تحقق آن پیش رفت.
نظر شما