به گزارش آتیه آنلاین، کتاب «روزهای زخمی» در قالب سفرنامه در ۲۶۸ صفحه با شمارگان ۱۲۵۰ نسخه توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
«سفر اول؛ سلیمان بیک»، «سفر دوم؛ وادی یابس»، «سفر سوم؛ بادیه الشام» و «سفر چهارم؛ سرزمینهای شمالی» از بخشهای مختلف کتاب «روزهای زخمی» هستند.
در نوشته پشت جلد این سفرنامه میخوانیم: بارها در ایران خودمان و میان دوستانم با این پرسش مواجه بودهام که چرا مستند جنگی میسازی؛ سوالی که هیچکس از مستندسازان راز بقا، که مثلا به زندگی خرسهای قطبی میپردازند، نمیپرسد. و من نمیدانم جواب این دوستان را چه بدهم. اگر این پرسش شما هم باشد، شاید بتوانید پاسخش را لابهلای یادداشتهای آن روزهای زخمی پیدا کنید.
کتاب «شهدای بمباران شیمیایی هفتم تیر ۱۳۶۶ شهرستان سردشت» نیز زندگینامه شهدای مظلومی که طی بمباران شیمیایی شهر سردشت به شهادت رسیدهاند روایت می کند. این کتاب به زندگینامه مردان و زنانی میپردازد که در جریان این فاجعه به شهادت رسیدهاند.
به گزارش ایرنا از پایگاه خبری نوید شاهد، در این کتاب که به کوشش بنیاد شهید و امور ایثارگران تهیه و تدوین شده، یاد و خاطره ۱۰۸ تن از زنان و مردانی که در اثر بمباران ددمنشانه شیمیایی رژیم بعث عراق جان خود را از دست دادند گرامی داشته شده است.
در مقدمه کتاب نیز شرحی از روز واقعه آمده است: «عصر روز هفت تیر ماه سال ۱۳۶۶ شهر سردشت در حالیکه از شدت بمباران هوایی رژیم بعثی عراق تا حدی کاسته شده بود و در آرامش نسبی به سر میبرد ناگهان غرش رعدآسای هواپیماهای جنگی دشمن، آرامش این شهر را به هم زد و در یک لحظه با انداختن بمبهای ویرانگر چند نقطه شهر را مورد اصابت قرار داد. در چند لحظه اول مردم فکر کردند بمباران عادی است و برای کمک به آسیب دیدگان در محل حاضر شدند ناگهان متوجه شدند بوی متعفن گازهای شیمیایی به مشام می رسد. همه وحشتزده به اینطرف و آنطرف میدویدند...»
در زندگینامه یک کودک سهساله به نام «روژین شیخی» که در این فاجعه به شهادت رسید، میخوانیم: «شهیده روژین شیخی فرزند قهرمان مصطفی و عایشه در سال ۱۳۶۳ در شهرستان سردشت و در یک خانواده متدین دیده به جهان گشود. وی یک دختر قشنگ و دوستداشتنی بود و هنوز طعم سرد و گرمی روزگار را نچشیده بود و در آغوش گرم پدر و مادرش و در عالم زیبای کودکی به سر میبرد. تا اینکه دست اجل این گل نوشکفته را چید و سرانجام در تاریخ ۱۳ تیرماه ۱۳۶۶ بر اثر بمباران شیمیایی شرستان سردشت چشم از جهان فرو بست به کاروان شهدا پیوست.»
بنیاد شهید و امور ایثارگران سردشت کتاب «شهدای بمباران شیمیایی هفتم تیر ۱۳۶۶ شهرستان سردشت» را با شمارگان ۱۵۰ نسخه، قطع وزیری و در ۱۲۴ صفحه منتشر کرده است. این کتاب برای علاقهمندان در کتابخانه تخصصی ایثار و شهادت بنیاد شهید و امور ایثارگران قابل دسترس است.
کتاب «من پاسدار نیستم!»، با حمایت اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران و با هدف روایت یکهزار و سیصد و ۲۲ روز اسارتِ عزیزاله فرجیزاده آزاده و جانباز سرافراز قزوینی، به قلم حسن شکیبزاده تدوین و منتشر شده است.
این کتاب در ۱۶۰ صفحه و با یکهزار و یکصد جلد نسخه در قطع رقعی، با مقدمههایی از جانباز محمدعلی حضرتی و غلامرضا حقایقپور مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین، توسط انتشارات نیلوفر آبی به چاپ رسیده و ویراستاری آن به عهده فاطمه شریفنژاد بوده است.
همچنین فاطمه شکیبزاده طراحی جلد و مهدی شکیبزاده، صفحهآرایی کتاب «من پاسدار نیستم!»، را بر عهده داشتند.
در طول دوران دفاع مقدس، ۶۶۵ رزمنده از استان قزوین در زندانهای حزب بعث عراق در اسارت بودند که دوران اسارتشان از ششماه و یک روز (علی طاهرخانی) تا ۱۲۱ ماه و ۱۵ روز (علیرضا اصلانیمهر) رقم خورده است. به ویژه آزادگانی همچون سید آزادگان شهید حجتالاسلام سید علیاکبر ابوترابیفرد و سیدالاسرای ایران شهید حسین لشگری که از آزادگان به نام و تاریخساز این دفاع نابرابر بوده و هستند.
عزیزالله فرجیزاده این آزاده صبور و مقاوم نیز یکی از قهرمانانی است در عملیات کربلای چهار به اسارت دشمن درآمد، ۴۴ ماه و ۲ روز را در اسارت به سر برد و متحمل بیشترین و فجیعترین شکنجهها شد.
خاطرات ارزشمند کتاب «من پاسدار نیستم!» حاصل ۱۰ جلسه و بیش از بیست ساعت گفت وگو با این آزاده و جانباز است که به گوشهای از عوامل و رمز پیروزی و مقاومت آزادگان در دوران اسارت پرداخته است.
نظر شما