به گزارش آتیه آنلاین، «حضرت مستطاب عشق»، عنوان ششمین مجموعه شعر دکتر علی حیدری، نائب رئیس هیات مدیره سازمان تامین اجتماعی است که به تازگی منتشر شده است. شاید فعالان رسانه ای حوزه تامین اجتماعی، دکتر حیدری را بیشتر با مصاحبه ها و مقالات تخصصی وی که طی دو دهه گذشته در نشریات و پایگاه های خبری تخصصی منتشر شده بشناسد. اما این دانش آموخته مدیریت بیمه و مدیریت رسانه، همانگونه که در مقدمه ششمین مجموعه شعرش اشاره می کند، بدون آن که داعیه شاعری داشته باشد، ترنم ترانه و شور شعر او را وا می دارد تا بخشی از زمزمه ها و نجواهایی درونی اش را بر کاغذ بیاورد. حصل این پروانگی و نرگسانگی در وادی دوستی، عشق و البته جستجوگری در وادی ادبیات و بهره گیری از خوان بزرگان شعر و ادب فارسی، تا کنون پنج مجموعه شعر بوده و «حضرت مستطاب عشق» ششمین آنهاست.
تا چه قبول افتد
شاعر در مقدمه «حضرت مستطاب عشق» می نویسد: به نظر می رســد همان طور که این دنیا نیمه پنهان و گمشده دارد، انسان ها نیز نیمه های پنهان و گمشده ای دارند که شاید در این دنیا وصال ندهد و به آن دســت نیابند و در جهان های موازی زیســت کنند و یا مانند دو خــط موازی در این جهان به هم نرســند و یا در جهان بعــد به وصال خویش نائل آیند. عاشق و معشــوقی که گاه یکدیگر را می بینند، اما یکدیگر را بازنشناسند و یا بشناسند و به روی خود نیاورند و یا به سببی و به مصلحتی آن را کتمان کنند. به قول عین القضاه «من عشق و کتم، ثم عفاک، فمات وجب له جنه» و در دل خویش، دل به دلدار ببندند و راه خود گیرند و بروند و به تنهایی، لذت عاشقی را تجربه کنند در سویدای دل خویش. و چه بسا معشوقی که به عاشقی زاهد پیشه دچار آید «من شــر عاشق اذا زهد» و یا عاشــقانی که از فرط دوست داشتن دوســت، به مقام «احدی الحســنیین» در عشق برسند و در وصال و فراق و در فصل و وصل، خوش باشند و به قول حافظ «ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست». کماکان داعیه شاعری ندارم و همان طور که در مقدمه اولین مجموعه شعرم نیز نوشتم به چیدن حروف، کلمات و جملاتی می پردازم که «ترنم ترانه و شور شعر» است و ماحصل پروانگی و نرگسانگی در وادی دوستی، عشق و صد البته جستجوگری در وادی ادبیات و ریزه خوار از خوان بزرگان شعر و ادب فارسی و فقط بخشی از زمزمه ها و نجواهایی را که الهه عشق می گوید و «بانوی شعرم» می فرماید را می نگارم و به فرموده حافظ «تا چه قبول افتد و چه در نظر آید».
انعکاس اجتماع در منشور ذهن شاعر
نگاهی به ۵۷ شعر این مجموعه، به روشنی نشان می دهد که بخشی از آنها را باید در دسته اشعار اجتماعی و متعهد دسته بندی کرد؛ اشعاری که مسائل بشری را مطرح میکند، حرف دل مردم را میزند و فصول مشترکی از عشقها، آرزوها، شادیها و غمها را توسط شاعر بیان می کند. از این گونه آثار می توان به شعرهایی که درباره واقعه ریزش معدن یورت، گورخوابان، زلزله کرمانشاه، غرق شدن کودکان روستاهای چابهار حین برداشتن آب از هوتک، کولبران، کشته شدن دختری با داس پدر، خودکشی سحر خدایاری معروف به دختر استقلالی، کشته شدن دختران دانش آموز در حادثه آتش سوزی مدرسه ای در سیستان و بلوچستان، دچار سانحه شدن کودکی که برای خرید گوشی و نصب اپلیکیشن شاد کولبری می کرد، کشته شدن دانشجویان دانشگاه کابل و ... اشاره کرد.
شاعر در این آثار همانند یک همدرد و همدم، راوی رنجها، دردها و اندوه مردم است؛ حتی آنجا که در غزلواره ای در سالگرد پدر، از زندگی شخصی خود می گوید. این گونه اشعار بنا به ذات خود با قصد تسکین آلام سروده می شوند و نقش سوگ زدایی دارند و شاعر مجموعه «حضرت مستطاب عشق» نیز دردهای حاصل از وقایع ناخوشایند چند سال اخیر را که از منشور و صافی ذهن او گذشته اند بر صفحه کاغذ آورده است. هر چند شاعر از بیان صرف دردها فراتر نمی رود.
همنشینی با حافظ و مولانا
تعدادی از آثار «حضرت مستطاب عشق» غزلها و غزلگونههایی است که ردی از همنشینی با بزرگان شعر و ادب پارسی چون سعدی و حافظ و مولانا را در خود دارند. این موضوعی است که شاعر خود نیز در مقدمه کتاب از آن با صفت ریزه خواری از خوان بزرگان شعر و ادب فارسی یاد کرده است. غزلهای سبک عراقی این مجموعه بسیار خواندنی است که از آن جمله غزلی است با مطلع:
آمد جناب عشق خوش آمد جناب عشق
منت گذاشت بر دل من مستطاب عشق
همچنین در برخی از غزلهای این مجموعه به خوبی می توان شوریدگی و شیدایی مولوی را دریافت:
دیروز می آمد بتم، دستارها یکسو زده
چاک قبا بگشوده و زلف دو تا یکسو زده
ساده مثل دوبیتی، رها مثل هایکو
زبان به کار رفته در اشعار سپید این مجموعه در رها بودن گاه به هایکو پهلو می زند. مثلا در شعر کولبر، که برای برادران فرهاد و آزاد خسروی، دو برادر کولبر کردی که دچار برف و توفان شدند و جنازه فرهاد خسروی ۱۴ ساله در ۲۹ آذر پیدا شد، آمده است:
«فرهاد»
آزاد شد
«آزاد»
فرهاد شد
یا در شعر هوادار، که برای خودکشی سحر خدایاری، دختر استقلالی سروده شده:
آبی آسمانی
آسمان آبی
دختر آبی آسمانی
این سادگی و صمیمیت در دوبیتی ها، سروده های ساده و صمیمی بابا طاهر عریان و فایز دشتستانی را به یاد می آورد:
بیا و شام آخر پیش من باش
پرستار دل درویش من باش
لبت شیرین و حرفت تلخ باشد
بیا هم نوش من، هم نیش من باش
گفتنی است مجموعه شعر ۷۲ صفحه ای «حضرت مستطاب عشق» با ویراستاری کوروش اشرفی توسط نشر اندیشه کهن، در تیراژ ۱۰۰۰ نسخه و با قیمت ۲۰ هزار تومان، در قطع پالتویی منتشر شده است.
نظر شما