به گزارش آتیهآنلاین، سال ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ میلادی بدون شک سیاهترین سالها در تقویم کشورهای اسلامی و عربی به شمار میرود. قائله بهار عربی که از دسامبر ۲۰۱۰ شروع و تا اواخر ۲۰۱۱ ادامه داشت و نهایتاً منجر به ایجاد بهمریختگی امنیتی – سیاسی در سوریه شد، به راحتی توانست شکاف میان کشورهای مسلمان را دوچندان کند. از یک سو شاهد آن بودیم که عربستان سعودی به عنوان «برادر بزرگتر» در میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و امارات متحده عربی به عنوان متحد اصلی ریاض در منطقه با صرف میلیاردها دلار، علاوه بر داعش، ۱۳۲ گروه تروریستی ریز و درشت در سراسر سوریه را زیر بال و پر خود گرفتند. از سوی دیگر کشورهایی مانند قطر و کویت که به نوعی در رقابت با سعودیها بودند، پترودلارهای خود را به سوی دمشق و سپس بغداد سرازیر کردند تا بتوانند سرنوشت دولتهای هر دو کشور را یکسره کنند. در این سوی ماجرا، روسیه و ایران هم حضور داشتند و آمریکاییها هم بر اساس منافع خود با شرکای اروپاییشان در ناتو وارد سوریه شدند. اما یک بازیگر دیگر در این میان وجود داشت که اتفاقاً رابطه خانوادگی چندین ساله با «بشار اسد» طی سالهای ماقبل از ۲۰۱۱ برقرار کرده بود: او کسب نبود جز، «رجب طیب اردوغان».
اردوغان به عنوان رئیس جمهوری کشوری که در شمال سوریه قرار دارد، از سال ۲۰۱۱ با انواع و اقسامِ سناریوها وارد سوریه شد. یک روز با اسکان دادن میلیونها آوارة سوری در مرزهای مشترکش با سوریه به دنبال دفع خطر داعش و انساندوست نشان دادن ترکیه در افکار عمومی است و روزی دیگر با یورش به مواضع کردهای سوریه سعی میکند تا به همه بگوید که امنیت ملی کشورش در خطر است. فارغ از اقدامهای آنکارا در سرزمین شام، باید به این نکته اشاره کنم که رقابت در سوریه تا حد زیادی میان عربستان و ترکیه شکل گرفت. در یک سوی میدان سعودیها با تفکر وهابی حضور داشتند و در این سو، ترکیه با موضع حمایت از اخوانالمسلمین در حال بازیگردانی در زمین سوریه بود. این تضاد از همنیجا شروع میشود و ادامه آنرا در مصر میتوان رویت کرد. ترکیه پس از سرنگونی حسنی مبارک، رئیس جمهوری پیشین مصر، تمام قد از «محمد مُرسی» که ریشه اخوانی داشت حمایت کرد اما عربستان با حمایتِ تمام قد از «ژنرال عبدالفتاح السیسی» توانست آنکارا را از معادلات قاهره خارج کند. در بحران خلیج فارس که به محاصره شدن قطر از سوی عربستان، مصر، امارات و بحرین انجامید هم ترکیه با حمایت از دوحه و ارسال مایحتاج روزانه به این کشور، خود را حامی علنی قطریها به عربستان معرفی کرد و حتی چندی بعد ۳۰ هزار سرباز ترکیه با تجهیزات سنگین در این کشور مستقر شدند.
در شمال آفریقا و به خصوص در لیبی هم چنین اتفاقی رخ داده است. ترکیه با حمایت از دولت وفاق ملی لیبی که رهبری آنرا «فائز السراج» در دست دارد و بر ساحل و مناطق غربی این کشور حکومت میکند، علناً مقابلِ ارتش آزاد لیبی به فرماندهی «ژنرال خلیفه حفتر» قرار گرفت که شهر طُبرق (واقع در شرق لیبی) واقع شده و مورد حمایت امارات و عربستان قرار دارد. پرونده دیگر، ورود و مداخله ترکیه در معادله قرهباغ به نفع جمهوری آذربایجان بود که این موضوع منافع زیادی برای آنکارا از حیث اقتصادی، سیاسی و خصوصاً تسلیحاتی – نظامی دارد. اما آنچه در این میان بسیار مهم است، احساس خطرِ پادشاهی عربستان از ورود احتمالی ترکیه به یمن است.
اخیراً یاسین اوکتای، مشاور سیاسی اردوغان و یکی از نزدیکترین شخصیتها به او، مقالهای برای روزنامه «ینی شفق» وابسته به حزب حاکم ترکیه با عنوان «همانطور که لیبی و آذربایجان را نجات داد، آیا ترکیه برای نجات یمن از راه «طوفان قاطعیت» وارد عمل خواهد شد؟»، نوشته است که به سرعت در تمام پایگاهها و دستگاههای اطلاعرسانی حامی دولت ترکیه هم بازنشر شد. این مقاله پیام تهدیدآمیز بسیار خطرناکی برای عربستان و امارات و نقشه راه آتی ترکیه بود؛ چراکه مداخله ترکیه در یمن تمام معادلات سیاسی و نظامی را در آنجا تغییر میدهد، به ویژه اینکه ترکیه به دلیل مداخلههای نظامیاش در لیبی، سوریه، سومالی و اخیرا آذربایجان مهارتهای بزرگی در عرصه میدانی به دست آورده است.
در اینجاست که ما شاهد دو موضوع بسیار مهم هستیم. نخست اینکه سعودیها در داخل کشور خود و بعد از آن به تمام کشورهای عربی همسو با خود مانند امارات، بحرین، سودان و مصر اعلام کردهاند که کالاهای ترکیه را تحریم کنند و این میتواند ضربه بزرگی به آنکارا در زمانی باشد که اقتصاد بینالملل از تبعات کرونا در امان نبوده است. دوم اینکه، سحرگاه جمعه گذشته، پادشاه عربستان سعودی طی تماس با اردوغان از او برای حضور در اجلاس مجازی جی۲۰ دعوت به عمل آورد و پس از آنکه این اجلاس در روز گذشته (یکشنبه) به پایان رسید، اردوغان در اولین موضعگیری به عربستان به دلیل موفقیت برگزاری اجلاس سران گروه ۲۰ به میزبانی ریاض تبریک گفت! این اظهار نظر اردوغان در پی آن است که فیصل بن فرحان، وزیر خارجه عربستان اخیراً اعلام کرد روابط خوب و مثبتی بین ریاض و آنکارا وجود دارد.
رد و بدل شدن این پیامها به خوبی نشان میدهد که دو طرف به صورت کاملاً مشهود به دنبال ذوب شدن یخهای مناسبات خود هستند که طی ۱۰ سال اخیر شکل گرفته است. اگرچه مقاله اخیر مشاور اردوغان ترسیم نقش آتی ترکیه در شبه جزیره عرب و محاصره عربستان در مرزهای جنوبیاش یعنی در یمن است، اما باید توجه داشت که او معتقد است عربستان نمیتواند این جنگ را به شکل مسالمتآمیز یا از طریق نظامی نهایی کند. بر این اساس باید گفت که ریاض و آنکارا به عنوان دو دشمنِ متضاد، در حال ارسال سیگنالهای صلح به یکدیگر هستند که بدون تردید ترسِ عربستان بر ترس ترکیه غالب است اما مساله اینجاست که در درون ساختارِ عربستان کسانی وجود دارند که به هیچ وجه اجازه نمیدهند این نزدیکی به هر ترتیب به زدودن مشکلات بیانجامد؛ چراکه ساختار محافظهکارِ سعودیها به هر ترتیب، اخوانالمسلمین را دشمن درجه یک خود میداند. بر این اساس به نظر میرسد که این نزدیکی عموماً از ترس به روی کار آمدن دموکراتها به کاخسفید است که هز دو کشور (عربستان و ترکیه را) یک عنصر مخرب و برهم زننده نظم میدانند.
یادداشت: علی توکلی
نظر شما