۲۴ آبان ۱۳۹۹ - ۱۳:۳۷
کد خبر: 1633

نوربخش؛ مردی که باید از نو شناخت

دکتر محمدعلی همتی، عضو هیأت مدیره سازمان تامین اجتماعی
نوربخش؛ مردی که باید از نو شناخت

جلب مجدد اعتماد عمومی به تامین اجتماعی کار بزرگ و میراث بزرگ دکتر نوربخش بود. میراث بزرگ دکتر نوربخش ارتقا جایگاه سازمان تامین اجتماعی در بین مردم و مسئولان و ایجاد اعتماد عمومی بیمه شدگان و بازنشستگان و مردم و بازگشت اعتماد به سازمان بود.

آشنایی من با مرحوم دکتر نوربخش به ۳۹ سال قبل یعنی سال ۱۳۶۰ برمی‌گردد. در آن سال هر دو در آزمون اعزام به خارج قبول شدیم و عازم رفتن به دانشگاه‌های خارج از کشور بودیم. سه ماه قبل از اعزام، برای ما دوره‌ای در دانشگاه تهران گذاشته شد که روزها کلاس داشتیم و شب‌ها در خوابگاهی در نیاوران در خیابان گلسنگ مستقر بودیم. در این سه ماه من و مرحوم دکتر نوربخش شبانه‌روز باهم بودیم و از آنجا شناخت و دوستی عمیق و پایداری بین ما شکل گرفت که سال‌های سال تدوام پیدا کرد و در طی سال‌ها، رابطه دوستی ما عمیق‌تر شد. در سال‌های بعد مرحوم دکتر نوربخش دانشجوی رشته پزشکی در دانشگاه تهران شد و من هم دانشجوی پزشکی دانشگاه شیراز. به‌رغم این فاصله جغرافیایی، باهم ارتباط داشتیم. در دوران دفاع مقدس ایشان مسئولیت ستاد اعزام رزمندگان به منطقه در دانشگاه تهران را برعهده داشت و خودش هم در عملیات‌های متعددی شرکت کرد. من هم در شیراز عضو تیم‌های اضطراری زمان جنگ بودم و بنابر ضرورت‌هایی که پیش می‌آمد، در جبهه حضور پیدا می‌کردیم و از این جهت هم با دکتر نوربخش در ارتباط بودیم. بعد از اتمام درس و شروع دوره تخصصی هم رابطه و دوستی ما پابرجا ماند.

بعد از فارغ التحصیلی و در زمان اشتغال به کار، آقای دکتر نوربخش بنا به عللی، از من دعوت و اصرار کردند که به سازمان تامین اجتماعی بیایم. به پیشنهاد دکتر نوربخش که در آن سال‌ها معاون درمان و عضو هیات مدیره سازمان بود، من به عنوان مدیرکل پشتیبانی سازمان پیشنهاد شدم و بعد از ارائه برنامه ها و پذیرش آقای دکتر ستاری‌فر که مدیرعامل سازمان بود، کار در سازمان را شروع کردم. بعد از اتمام دوره مسئولیت دکتر نوربخش به عنوان معاون درمان سازمان، من هم دیگر به عنوان مدیرکل پشتیبانی به همکاری با سازمان خاتمه دادم و بعد از آن هر دو به کار طبابت پرداختیم و با بیمارستان‌های تامین اجتماعی همکاری می‌کردیم. این روند ادامه داشت تا دوباره مرحوم دکتر نوربخش به عنوان مدیرعامل سازمان قبول مسئولیت کردند و مجدداً از من دعوت کردند تا به عنوان معاون درمان در خدمتشان باشم. در آن زمان ایشان شروطی گذاشتند و از همین شروط می‌توان پی به شخصیت ایشان برد. یکی از شرط‌های اصلی ایشان با من این بود که گفت مثل همان شرایط کار در جبهه و جهاد، من مدیری جهادی نیاز دارم که با تمام وجود برای کار سازمان وقت بگذارد و تمام هم و غمش کار برای بیمه‌شدگان و بازنشستگان باشد و خیلی دنبال مسائل مالی و مادی نباشد و حتی از وقت خانواده‌اش هم برای سازمان بگذرد. همه ما هم می‌دانیم که خود ایشان قبل از همه به این شروط پایبند بود. فکر نمی‌کنم کسی در سازمان به اندازه دکتر نوربخش برای سازمان وقت می‌گذاشت. بارها پیش می‌آمد که او در ایام تعطیل، آخر وقت و گاه تا نیمه شب در دفتر بود و کارها را پیگیری می‌کرد.

بعد از فوت مرحوم دکتر نوربخش خیلی‌ها فهمیدند که ایشان چندان متمول هم نبود؛ در حالی که می‌توانست بنا به تخصصی که داشت، خیلی بیشتر از حقوقی که از سازمان دریافت می‌کرد، درآمد داشته باشد، در حالی که ایشان بخشی از حقوق خودشان را هم به سازمان برمی‌گرداند. اما خیلی ها نمی دانند این که بخشی از حقوقش را به سازمان برگرداند، کاری نبود که دکتر نوربخش یک بار و دو بار انجام بدهد، بلکه در تمام طول عمری که از سازمان حقوق می‌گرفت، این کار را می‌کرد. حتی در سال‌هایی که دکتر نوربخش معاون درمان و عضو هیات مدیره سازمان بود، پاداش‌هایی که به عنوان عضو هیات مدیره به ایشان داده می‌شد، برمی‌گرداند. بارها شاهد بودم چکی را که به عنوان پاداش هیات مدیره به طور قانونی مصوب و صادر شده بود، برمی‌گرداند و می‌گفت من فقط باید یک حقوق بگیرم که آن حقوق معاون درمان است. در دوران اخیر هم بخشی از حقوقش را به سازمان برمی‌گرداند. در حالی که ایشان به عنوان متخصص ارتوپدی و یکی از بهترین فوق‌تخصص‌های زانو در کشور، می‌توانست در بخش خصوصی چندین و چند برابر حقوقی که نصفش را به سازمان برمی‌گرداند، از بیماران و مراجعان زیادی که داشت، درآمد داشته باشد؛ در حالی که حتی یک بار در طول عمرش تعرفه بخش خصوصی از هیچ بیماری دریافت نکرد.

این که چه می‌شود که فردی به این مرحله می‌رسد، به نظر من این نشان‌دهنده عمق و وسعت روح و باور عمیق این فرد به خدمت به مردم و بیمه‌شدگان بود و اعتقاد عمیق قلبی به این که پاداش بسیار با ارزش‌تری برای این خدمات در جایی دیگر دریافت خواهد کرد. واقعاً روح بزرگی می‌خواهد که کسی بتواند این کار را انجام دهد و در مقابل امیال و آرزوهایی که همه انسان‌ها دارند مقاومت کند و خالصانه و صادقانه خدمت کند، نه به هوای حقوق و پاداش بیشتر.

با این همه در کنار آن باور عمیق قلبی و خلوص نیت، مرحوم دکتر نوربخش شاخص‌های مدیریتی واضحی داشت. یکی این که مدیری با برنامه بود. در ابتدای دوره‌ای که معاون درمان بود، برنامه‌ای نوشت و به مدیرعامل وقت، دکتر ستاری‌فر اعلام کرد. در پایان آن دوره هم بیش از ۸۰ درصد آن برنامه را اجرایی و عملیاتی کرده بود. در ابتدای دوره اخیر هم برنامه استراتژیک سازمان را مطرح کرد و بنیان گذاشت و چشم‌انداز و ماموریت‌های سازمان را مدون کرد و در نهایت آنها را به برنامه‌های عملیاتی تبدیل کرد. بودجه را هم عملیاتی کرد. موضوع دیگر این که او در کنار تدوین راهبردهای عملیاتی، مدیری بود که به جزئیات ریز امور هم به صورت کارشناسانه مسلط بود و اگر نیاز می‌شد به مباحث ورود می‌کرد. ویژگی خاص دکتر نوبخش عبارت بود: مدیری که رهبری عالی سازمان را بر عهده داشته باشد و به خوبی انجام وظیفه کند، در بیرون سازمان را برای مسئولان کشوری به خوبی بشناساند و اعتبار سازمان را برای مجلس و دولت بالا ببرد و در کنار همه اینها، به ریزجزئیات سازمان وارد باشد. یکی دیگر از شاخصه‌های مدیریتی، صداقت و پاک‌دستی است. یادمان باشد دکتر نوربخش مدیر سازمانی بود که بودجه سالیانه آن حدود ۱۰۰ هزار میلیارد تومان است. مراقبت و نظارت بر این حجم از جابه‌جایی پول و داشتن پاک‌دستی واقعاً دشوار است. دکتر نوربخش به شدت مراقبت می‌کرد که ریالی از منابع سازمان هدر نرود.

دکتر نوربخش سعه‌صدر خیلی زیادی داشت و صبور بود؛ به ویژه در یک سال اخیر که مورد بی‌مهری و ناملایماتی قرار گرفت، خیلی صبوری کرد. در مواردی مورد ظلم قرار می‌گرفت، ولی به‌راحتی چشم‌پوشی می‌کرد و می‌گفت باید کار خودمان را که خدمت به بیمه شدگان و بازنشستگان است، با جدیت ادامه بدهیم و اجازه ندهیم سازمان خدشه‌دار شود. خیلی معدود و محدود پیش آمده بود که از مسائل گلایه کند. یکی دو مورد که به مقامات مافوق گلایه می‌کرد و من حضور داشتم می‌دیدم که با حجب و حیا و مراقبت‌های زیاد، حرفش را می‌زند و صریح و بی‌پروا وارد مسائل نمی‌شود. گاهی من اعتراض می‌کردم که باید خیلی صریح و جدی و در واقع طلبکارانه این مسائل را مطرح و مطالبه کنید، چون حق شماست. ولی ایشان دغدغه داشت که باید از ایجاد تنش جلوگیری کند. او با این کارها نشان داد که چه روح بزرگی داشت که ناملایمات را تحمل می‌کرد و دم بر نمی‌آورد.

دکتر نوربخش سازمان تامین اجتماعی را روزبه‌روز از سازمانی که دچار تشت و آشفتگی بود و در ذهن مردم به محل درگیری‌های سیاسی تبدیل شده و اعتبار و سرمایه اجتماعی‌اش کاهش پیدا کرده بود، در دیدگاه مردم و مدیران سازمان‌ها و نهادهای دیگر و مسئولان کشوری ارتقا داد. جلب مجدد اعتماد عمومی به تامین اجتماعی کار بزرگ و میراث بزرگ دکتر نوربخش بود. میراث بزرگ دکتر نوربخش ارتقا جایگاه سازمان تامین اجتماعی در بین مردم و مسئولان و ایجاد اعتماد عمومی بیمه شدگان و بازنشستگان و مردم و بازگشت اعتماد به سازمان بود.

کد خبر: 1633

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 5 + 12 =