حاشیه زاییده متن و همچنین مفسر متن است. فرزند متن است زیرا از متن وام میگیرد و حیات خود را وابسته به متن است. حاشیهنشینان در پیوند عمیقی با شهرهای همجوار خود هستند و اساسا حاشیهنشینی بدون وجود شهر بزرگ در نزدیکی حاشیه معنایی ندارد.
فراتر از برنامههای بالادستی مانند برنامههای جامع، برنامههای توسعه و برنامههای سالانه، ایده و تئوری سازنده و شکلدهنده این برنامهها از کجا میآید و چه اندازه مهم است؟ تا چه اندازه این برنامهها، سیاستگذاری شهری را میسازند و چقدر گروههای حاکم بر شهر در شکلگیری این سیاستگذاری نقش دارند؟