فراتر از برنامههای بالادستی مانند برنامههای جامع، برنامههای توسعه و برنامههای سالانه، ایده و تئوری سازنده و شکلدهنده این برنامهها از کجا میآید و چه اندازه مهم است؟ تا چه اندازه این برنامهها، سیاستگذاری شهری را میسازند و چقدر گروههای حاکم بر شهر در شکلگیری این سیاستگذاری نقش دارند؟