به گزارش آتیه آنلاین، صلح همواره امری خوشایند است اما نه به هر قیمتی. بدون شک چانهزنی دونالد ترامپ به نمایندگی از اسرائیل تمسخر بیرحمانه آنچه «صلح خاورمیانه» گفته میشود است. امارات و بحرین با توافق برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی، برنامه صلح عربی ۲۰۰۲ را که به رسمیت شناختنش منوط به ایجاد کشور مستقل فلسطین میکرد، نقض کردند. این معامله با پیشنهادات فروش تسلیحات پیشرفته ایالات متحده و فرصتهای تجاری پرسود شیرینتر شد و حالا «رباط» ایستگاه بعدی این پروژه را به نام خود به ثبت رساند؛ پروژهای که تا همین امروز تحلیلگوناگونی از آن در حال منتشر شدن است.
حالا سلسله اقدامات سیاسی با هدف بازگشت روابط و از سرگیری مناسبات با تلآویو که ترامپ نام آن را پروژه «صلح دوران ما» عنوان کرده است در حال پیگیری است اما بدون تردید خطرهایی در پس آن وجود خواهد داشت. پس از اعلام عادی سازی میان رباط و تلآویو آنچه در خبرها انعکاس پیدا کرد و مقامات دیپلماتیک کاخ سفید و مراکش نیز بر آن مهر تایید زدند، ماهیت معاملهگونه و داد و ستد ترامپ با دولت مراکش بود. به عبارتی دیگر، واشنگتن با به رسمیت شناختن حاکمیت دولت مراکش بر منطقه صحرای غربی خواستار عادیسازی میان این کشور و رژیم صهیونیستی شد. اقدامی که نه تنها بدون پاسخ نماند بلکه واکنش تند «جبهه پولیساریو» را هم به دنبال داشت.
کبریت در انبار باروت
در واقع تضمین واشنگتن برای به رسمیت شناختن اسرائیل از سوی مراکش باعث شد تا هیئت حاکم بر کاخ سفید چندین دهه تعهد آمریکا به رفراندوم استقلال تحت نظارت سازمان ملل در صحرای غربی مورد مناقشه را نادیده بگیرند و بدون قید و شرط حاکمیت رباط بر کل این منطقه را به رسمیت بشناسند. رییس جمهور ایالات متحده در این اقدام، قطعنامههای سازمان ملل را نادیده گرفت و حتی با صحراویها، الجزایر، موریتانی، اتحادیه آفریقا یا اتحادیه اروپا هیچگونه رایزنی انجام نداد.
این در حالی است که جبهه پولیساریو، (جنبش استقلال صحرای غربی) پس از ۲۹ سال آتشبس و همه گزینه های حل شده بعلاوه پروندههای تنش زا را بار دیگر بر روی میز میگذارد و در واکنشی تند، مناسبات خود را با مراکش به قبل از آتشبس برگرداند. صحراویها یا همان جبهه پولیساریو همچون فلسطینیها طی این مدت به سازمان ملل و تلاشهای دیپلماتیک در جامعه بینالمللی احترام گذاشته و خط اعتماد را دنبال کردند. غافل از اینکه نه تنها حقوق آنها در نظر گرفته نمیشود، بلکه خیانتی واضح و بدون شرح از سوی صاحبان دمکراسی و آزادی نیز به آنها تحمیل شد.
اینکه حاکمان سیاسی رباط در ادامه زدوبندهای سیاسی و اقتصادی با شرکاء فرانسوی خود تلاشهای سازمان ملل برای برگزاری یک رفراندوم معتبر را خنثی میکردند، مسئلهای پنهان یا دور از ذهن طی سالهای اخیر نبوده است. اما اعطاء امتیازی این چنینی به مراکش که نقش مهم یا قابل ستایشی در روند عادیسازی و رسمیت بخشی به تلآویو ایفا کرد، کمی جای بحث و تعجب دارد. حالا نه تنها مسئله عادیسازی مراکشیها به واکنشهای مثبت رسانهای یا دیپلماتیک ختم نشد، بلکه روند تحولات در صحرای غربی حاکی از افزایش تنش و شاید آغاز جنگ و بحرانی دیگر در این منطقه است.
یک منبع آگاه در جنبش استقلال صحرای غربی در گفتگو با روزنامه بریتانیایی «ساندی تایمز» با اشاره به اقدام واشنگتن تاکید کرد که «موضوع امروز جنبش استقلای صحرای غربی تنها مسئله عادیسازی و به رسمین شناختن اسرائیل نیست بلکه واکنش تند اعضای این جبهه برآمده از نادیده گرفته شدن و حقوق از دست رفته آنها از سوی کاخ سفید و متحدان اروپایی آنها است». منبع مذکور با بیان اینکه حاکمان سیاسی رباط نه تنها به دنبال حل و فصل مناقشه و تنش میان صحراویها و مراکش نبودهاند خاطر نشان کرد که «در این ۲۹ سال که از آتشبس میان جبهه پولیساریو و دولت مستقر در رباط میگذرد، دیپلماتهای مراکشی همه توان خود را به کار بستند و با ایجاد مناسبات پنهان با اروپاییها به خصوص فرانسه جلوی هرگونه تصمیم از سوی ملل متحد را گرفتند». حالا حقوق از دست رفته از یک سو و ایجاد ائتلاف جدید، آن هم با حضور واشنگتن، اتحادیه اروپا و بازیگر جدید این رخدادها یعنی اسرائیل از سوی دیگر بر مشکلات و تن های موجود افزوده است.
بحران جدید در راه است؟!
برخی کارشناسان مسائل آفریقا معتقدند شکلگیری بحران آن هم در منطقه صحرای غربی هیچگونه ارتباطی به رباط ندارد. بلکه این مسئله سناریوی تحمیلی از سوی آمریکا و اسرائیل است. به اعتقاد برخی تحلیلگران خاورمیانه و شمالآفریقا، شعلهور شدن آتش جنگ در مراکش و صحرای غربی یکی از محصولهای این پروژه واشنگتن است. ترامپ با ایجاد روندی غیر عادی که نه در دایره قوانین و حقوق بینالملل میگنجد و نه زمینه توجیه دیپلماتیک دارد، فقط به دنبال اهداف از پیش تعیین شده واشنگتن و تلآویو است و در این مسیر شرکاء خود در قاره سبز را با حسابهای شیوخ حاشیه خلیج فارس و پترودلارهای برآمده از فروش انرژی همراه کرده است.
به همین دلیل امروز مشاهده میشود که هیچ صدای رسایی در سازمان ملل متحد از سوی اروپا یا حتی اتحادیه عرب به گوش نمیرسد. در اکتبر ۲۰۲۰، صحراویها در شهر مرزی الکرکرات واقع در جنوب صحرای غربی دست به تحصن اعتراضی زدند. این جغرافیا یک منطقه بیطرف در ساحل است که مراکش در آن یک جاده به سمت موریتانی ایجاد کرده است. ساکنان صحرای غربی به صادرات اجناس تولید شده در مراکش از منطقه صحراوی اعتراض داشتند و در کنار این مسئله، به دنبال ورود سازمان ملل برای شروع همهپرسی در خصوص استقلال و نظارت بر وضعیت حقوق بشر بودند.
اما مسئله به اینجا ختم نشد و بعد از تنشهای موجود در ۱۳ نوامبر برای چندمین بار متوالی ارتش مراکش با استفاده از زور و ایجاد درگیری، معترضین صحراوی را از تجمع پراکنده کرد. به اعتقاد مسئولین در جبهه پولیساریو اقدامات ارتش مراکش نقض توافق صلح ۱۹۹۱ به حساب میآمد و این اقدام، سرمنشایی برای جبهه پولیساریو شد تا اعلام کند جنگ آغاز شده است!
حالا که زمزمه های آغاز جنگ در این منطقه به گوش میرسد باید نیم نگاهی به وضعیت منطقه داشتیم. مراکش در سالهای ۱۹۸۰ با ساخت یک دیوار شنی، صحرای غربی را به دو بخش تقسیم کرد. اقدامی که پس از آن باعث شد تا نیروهای جبهه استقلال، عملیاتهای خود را بر مناطق شمال شرقی این مرز یعنی بخشهای امگاله، محبس، الفارسیه و الحوزه معطوف کنند. گفتنی است برخی منابع عربی از وجود هفت میلیون مین در طول این دیوار شنی و استقرار ۱۷۵ هزار سرباز مسلح ارتش مراکش خبر دادهاند. این در حالیست که لجستیک و سازمان تسلیحاتی ارتش مراکش اکثراً محصولات ایالات متحده آمریکا بوده، اما نیروهای جبهه پولیساریو از تسلیحات شرقی به خصوص روسیه بهره میبرند.
با وجود اینکه دولت رباط در قراردادی ۷ میلیارد دلاری سفارش تسلیحات مختلفی را به واشنگتن داده و آمریکا رتبه نخست فروش سلاح به مراکش را دارد اما اکتبر گذشته یک توافق دفاعی ۱۰ ساله میان رباط و واشنگتن به امضاء رسید. با اقدام مراکش و به رسمیت شناختن تلآویو، دولت ترامپ یک توافق تسلیحاتی جدیدی را به عنوان هدیه به ارزش یک میلیارد دلار به امضا رساند و به این ترتیب حامیان ترامپ در انتخابات سال ۲۰۱۶ میلادی که همان کارخانههای تولید تسلیحات بودند، تا دقایق آخر از او باجخواهی میکنند.
این دقیقاً همان موضوعی است که توجه برخی کارشناسان مسائل امنیتی را به خود جلب کرده و آنها را بر این باور رسانده که بخشی از اطمینان رباط در دفع واکنش جبهه پولیساریو به همین همکاریها و توافقهای نظامی واشنگتن با مراکش برمیگردد.
در آخر باید خاطر نشان کرد که مراکش با تشویق سکنه شمالی برای کوچ به صحرای غربی به دنبال تغییر اقلیم جمعیتی و قومیتی در منطقه بوده است. اقدامی که در پی آن دهها هزار آواره صحراوی با گذشت ۴۵ سال از پایان استعمار پادشاهی اسپانیا و شکلگیری «مراکش» همچنان در کمپهای الجزایر زندگی میکنند. موضوعی که یادآور فلسطینیهای آواره به خصوص ساکنان کرانه باختری است.
گزارش: اردشیر حبیبی
نظر شما