به گزارش آتیهآنلاین، علی چنگیزی، داستان نویس خوش آتیه ایرانی، متولد ۱۴ مهر ۱۳۵۶ در آبادان است. او پس از آغاز جنگ ایران و عراق به همراه خانواده به کرمان مهاجرت کرد. مدرک کارشناسی را در کرمان و کارشناسی ارشد را در یزد دریافت کرده و اکنون مشغول اخذ مدرک دکتری در تهران است. چنگیزی با اخذ جوایز مختلف از جشنوارههای گوناگون، حضور در مقام داور مسابقات داستاننویسی و نیز تدریس داستاننویسی، نشان داده که می توان به او در حوزه ادبیات داستانی کشورمان امید زیادی داشت.
کارنامه ادبی
اولین داستان کوتاه او با نام «باران در یک روز گرم» در ماهنامه آزما منتشر شد. پس از شرکت در کارگاه داستاننویسی محمد بهارلو داستانهای دیگری از او در مجلات مختلف منتشر شد. از جلمه داستان کوتاه «خیابان یک طرفه» در مجله گلستانه. اولین کتاب او «پرسه زیر درختان تاغ» نام دارد که نشر ثالث آن را در سال ۱۳۸۸ چاپ کرد، چاپ دوم این کتاب توسط نشر چشمه و در سال ۱۳۹۲ منتشر شده است. «پرسه زیر درختان تاغ» کاندیدای جوایز مختلفی شدهاست، از جمله کاندیدای بهترین رمان جایزه هوشنگ گلشیری، کاندیدای جایزه گام اول، کاندیدای کتاب فصل، کاندیدای بهترین رمان فارسی دهه هشتاد (ویژه نویسندگان زیر چهل و پنج سال).
دومین کتاب او «پنجاه درجه بالای صفر» را نشر چشمه در سال ۱۳۹۰ به بازار عرضه کرد. این رمان در جایزه ادبی هفت اقلیم شایسته تقدیر شناخته شد. مجموعه داستان «کاجهای مورب» اولین مجموعه داستان او است که در سال ۱۳۹۱ توسط نشر چشمه منتشر شد. این مجموعه داستان برنده سیزدهمین دوره جایزه هوشنگ گلشیری شدهاست، همچنین این مجموعه در نظرسنجی مجله تجربه به عنوان بهترین مجموعه داستان سال انتخاب شد.
«بزهایی از بلور» دومین مجموعه داستان او در سال ۱۳۹۳ منتشر شد که کاندیدای بهترین مجموعه داستان در هشتمین دوره جایزه جلال آل احمد شد.
از او داستانهای کوتاهی در مجلات مختلف به چاپ رسیدهاست. «رو به غرب» در مجله هفت، این که نارنجک نیست در روزنامه فرهیختگان، صلات ظهر در همشهری داستان. همچنین داستان کوتاه «مرمت» او در سال ۱۳۸۷ برگزیده دوم جایزه ادبی اصفهان شدهاست. آدوریها، قسمت سوم از سهگانه کویری علی چنگیزی، توسط نشر چشمه در سال ۱۳۹۶ منتشر شد. او در دهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد داور بخش رمان و داستان بلند و در یازدهمین دوره این جایزه داور بخش مجموعه داستان بود.
ادبیات شفاست
برای آشنایی با جهان فکری علی چنگیزی، باید دید او درباره داستان، داستان نویسی و جهانی که در آن سیر میکند چگونه میاندیشد. او در دوره آموزش داستاننویسی «آل جلال» در خصوص داستاننویسی گفت: ما داستان مینویسیم به همان دلیلی که رویا میبینیم چرا که نمیتوانیم رویاپردازی نکنیم. رویا دیدن در ذات انسان نهفته است. عدهای از کسانی که مینویسند رویاپردازهای جدیتری هستند شاید آنها معتاد به رویا دیدن باشند. نوشتن فرار از واقعیت نیست بلکه غوطه خوردن در آن است؛ رویا قرار است ما را به واقعیت رهنمون کند و ما را به هرچه بهتر معنا ساختن از دنیای پیرامونمان هدایت کند. نویسنده از پس رویاهایش به دنبال یافتن حقیقت است و ادبیات احساس واقعیتها و حقایق است. صادق هدایت معتقد بود «نوشتن یک راه فرار برای آرزوهای ناکام است». او معتقد بود ادبیات راهی برای بیرون آمدن از انزوای دورنی است. همچنین «یوسا» معتقد بود «ادبیات خوراک جانهای ناخرسند و عاصی است؛ زبان رسای ناسازگاران و پناهگاه کسانی است که به آنچه دارند خرسند نیستند.» به عبارتی از این گفتهها میتوان استنباط کرد که ادبیات شفاست و بعد از مدتی نوشتن و مطالعه به این موضوع پی میبریم که به داستان، رمان، شعر و... احتیاج داریم برای اینکه زندگی بهتری داشته باشیم و با شناخت زندگی پیرامون، تفکر خود را اصلاح کنیم. بدون ادبیات نویسنده و خواننده چیزی در دنیا کم دارد که با نوشتن سعی میکند آن را پیدا کند. ادبیات یک نوع خودگشودگی است. فیزیولوژی، امنیت، عشق یا وابستگی، عزت نفس و شکوفایی فردی از جمله دلایل نوشتن است. نویسنده نوشتن را آغاز کرده تا خود را بشناسد و شکوفایی فردی غایت نوشتن است. اگر نوشتن باعث نشود که ما آدم بهتری شویم و اخلاقمدار باشیم، تماما با شکست مواجه شدهایم چرا که غایت نوشتن شناختن خویشتن است. کسی که نتواند با ادبیات خود را شفا دهد، طبعا نمیتواند جامعه را اصلاح کند. اگر یک نویسنده فقط از مسائل بگوید و از جامعه، سیاست، اقتصاد و... جهانبینی و گفتمان نداشته باشد، صرفا به بیان روزنامهای حوادث میپردازد. ما نباید فقط از مسائل بگوییم بدون اینکه جامعه را بشناسیم؛ عدهای از نویسندگان امروزی مسائل سطحی جامعه را مطرح میکنند که هرکسی هم از آن اطلاع دارد چراکه نویسنده وارد مرحله خودشناسی نشده است.
نظر شما