به گزارش آتیه آنلاین، منوچهر آتشی ۲ مهر ماه ۱۳۱۰ در دهرود در شهرستان دشتستان استان بوشهر به دنیا آمد. خانواده وی از کُردهای زنگنۀ منطقۀ کرمانشاه بودند که در حدود ۴ نسل پیش به جنوب ایران مهاجرت کرده بودند. نام جد وی «آتشخان زنگنه» بود و به همین دلیل نام خانوادگی وی «آتشی» انتخاب شد. پدر منوچهر آتشی فرد باسوادی بود و به دلیل علاقهای که سرگرد اسفندیاری که در جنوب به رضاخان کوچک مشهور بود به وی داشت، او را به بوشهر انتقال داد و کارمند اداره ثبت و احوال بوشهر شد.
منوچهر آتشی تحصیلات ابتدایی (دبستان گلستان) و متوسطه (دبیرستان سعادت) را در بوشهر گذراند و برای طی دوره دانشسرای عالی به شیراز رفت. در سال ۱۳۳۳ آموزگاری را در بوشهر آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ وارد دانشسرای عالی تهران شد و در رشته زبان انگلیسی لیسانس گرفت. در کنار تدریس در بوشهر، قزوین و تهران به فعالیتهای فرهنگی دیگر - سرودن شعر، ترجمه و روزنامه نگاری - نیز اشتغال داشت؛ از جمله، در پایان سالهای دبیری خود، مسوولیت ویراستاری را در انتشارات سازمان رادیو و تلویزیون ایران به عهده داشت. شاعر جنوب در سال ۱۳۵۹ از خدمات دولتی بازنشسته شد و در یکی از شرکتهای خصوصی به کار پرداخت.
جهان شعری آتشی
آتشی از آخرین بازماندگان گروهی بود که شاگردان بلاواسطه نیما یوشیج محسوب میشدند. در کنار زنده یادانی چون مهدی اخوان ثالث و احمد شاملو، آتشی با نیما حشر و نشر بسیار داشت و در گسترش اوزان نیمایی و افزودن ابزارهای شعرنو نقش بزرگی ایفاکرد. زندگی شاعرانه او را شاید بتوان به دو دوره تقسیم کرد؛ در دوره شش ساله اول که از چاپ نخستین اشعار او در نشریات (۱۳۳۳) تا چاپ اولین دفتر شعر او (آهنگ دیگر-۱۳۳۹) به درازا کشید، آتشی بواسطه دلبستگی شدیدش به زندگی ایلیاتی و غیر شهری، از استعاره ها، تمثیلها و مضامین ویژهای استفاده میکند که عمدتا با دریا، خلیج، کوه، دشت و بیابان، بیشه و علف، درخت و کلبه، پرچین و اسب، درندگان و پرندگان و نظایر آنها سروکار دارند و زندگی شهری را سرزنش و تحقیر میکنند. در این دوره، آتشی از اصطلاحات محلی نیز وام بسیار میگیرد.
آموزگار سادگی در شعر
منوچهر آتشی نخستین معلم خودش را فایز دشـتستانی مـیداند و نخستین شعرهایش را به سبک شعری او مینویسد و به اینترتیب علاقه خود را به شعرهای محلی و ادب فـولکلور نـشان میدهد. وی بارها و بارها و بیش از هر شاعر نوپرداز دیگری از ترانههای فایز در اشعار خویش بـهره می برد و بدین ترتیب هم شعر خود را غنای بیشتری می بخشد و هم خواننده اشعارش را بـا فایز و محیط زندگی، فرهنگ، آداب و عادات مردم زمان او آشنا می کند. شعرهای او در فضایی بومی و واقعی و در عین حال رمانتیک با الفاظی گاه درشت و زمخت و گاه نرم و لطیف شکل گرفته و این تضاد در جاهایی که شاعر سخنی تازه دارد، اسلوب و شیوه ای ویژه می سازد که شاخصه شعر آتشی و دیگر سرایندگان خطه سرزمین های ساحلی جنوب ایران است. از ویژگی های دیگر اشعار آتشی همنوا کردن زبان ادب رسمی با ادب بومی و زبان محاوره ای است که حالت طبیعی به شعر می دهد. در این زمینه کلمه های تراش خورده و درشت در کنار هم می نشینند و به طور غالب قطعه ای پرداخته و خوش ساخت پدید می آورند. تغزل و حماسه در اشعار آتشی، همچنان که در اشعار شاملو همدوش یکدیگر پیش می روند، قرار گرفته است. او در حماسه بیشتر همان درون مایه ای را می پروراند که با زبانی تصویری و حماسی انعکاس می یابد. وی در دهههای ۴۰ و ۵۰ و ۶۰ به سبک نیمایی شعر میسروده در دو دهه آخر عمر به شعر سپید روی آورد.
حضور در سینما
منوچهر آتشی سه در زمان حیاتش در سه فیلم حاضر شد و در هر سه فیلم هم در نقش خودش بازی کرد. او در سال ۵۱ در فیلم سینمایی «آرامش در حضور دیگران» به کارگردانی ناصر تقوایی در نقش منوچهر آتشی جلوی دوربین حضور یافت و در سال ۸۰ نیز در دو فیلم «سرد سبز» و «جام جان» به کارگردانی ناصر صفاریان نقش خودش را بازی کرد.
چهره ماندگار ادبیات
منوچهر آتشی چند روز قبل از مرگش در مراسم چهرههای ماندگار به عنوان «چهره ماندگار ادبیات» معرفی شد. وی در ۲۹ آبان ۱۳۸۴ بر اثر ایست قلبی در سن ۷۴ سالگی در بیمارستان سینا تهران درگذشت و بنا به وصیتش در بوشهر به خاک سپرده شد.
مجموعه آثار
آتشی در دوران زندگی اش دفترهای متعددی از اشعارش را به چاپ سپرد. از مجموعههای شعری او می توان به این نامها اشاره کرد: آهنگ دیگر ۱۳۳۸، آواز خاک ۱۳۴۶، دیدار در فلق ۱۳۴۸، بر انتهای آغاز ۱۳۵۰، گزینه اشعار ۱۳۶۵، وصف گل سوری ۱۳۷۰، گندم و گیلاس ۱۳۷۱، زیباتر از شکل قدیم جهان ۱۳۷۶، چه تلخ است این سیب ۱۳۷۸، خلیج و خزر ۱۳۸۰، باران برگ زوق: دفتر غزلها ۱۳۸۰، اتفاق آخر ۱۳۸۰، حادثه در بامداد ۱۳۸۰، ریشههای شب ۱۳۸۴ و غزل غزلهای سورنا ۱۳۸۴.
نظر شما