به گزارش آتیه آنلاین، حاتمی کار هنری خود را با نویسندگی در تئاتر آغاز کرد. شوق نمایشنامهنویسی پای او را به تماشاخانههای لالهزار باز کرد. از همان ایام، حاتمی تصمیم میگیرد روی مایههایی از داستانهای ملی و ایرانی کار کند. موقعی که در کلاس نهم تحصیل میکرد برای آموختن اصول اولیه نمایشنامهنویسی به هنرستان هنرپیشگی تهران میرفت؛ پس از آن به هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک رفت. سختگیری مهدی نامور رییس هنرستان نسبت به نمایشنامههایی که هنرجویان نوآموز مینوشتند تا در سالن هنرستان اجرا شود، حاتمی را بر آن میدارد که در فراگیری فنون و شگردهای نمایشنامه نویسی، به ویژه گفت و گو پردازی حساسیت و کوشایی از خود نشان دهد. حاتمی نخستین نمایشنامهاش را با عنوان دیب (دیو) نوشت و در اردیبهشت ماه ۱۳۴۴ با حضور کودکان در تالار نمایش هنرهای دراماتیک به مدت ۳ شب اجرا کرد. او بعدها نمایشنامههای «ساتن»، «قصه حریر»، «ماهیگیر»، «حسن کچل»، «چهل گیس» و شهر «آفتاب و مهتاب» را برای تئاتر نوشت.
حاتمی در سال ۱۳۴۵ نمایشنامه مدرنی با عنوان آدم و حوا یا برج زهر مار را نوشت که تحولی در کار او محسوب میشود و همین نمایش موجب آشنایی او با مسئولان تلویزیون شد که در آن ایام در کار جذب افراد مستعد بودند. نخستین فیلمنامه کاملی که ارایه میکند شب جمعه (۱۳۴۶) نام دارد که به صورت یک فیلم کوتاه درمیآید. اما اولین تجربه سینمایی حاتمی، فیلم حسن کچل (۱۳۴۹) بود. حاتمی این فیلم را در پی موفقیت نمایشنامه حسن کچل و استقبال بسیار خوب مردم از آن، ساخت. در واقع این موفقیت موجب شد که چند تن از دستاندرکاران سینما او را ترغیب کنند که این نمایشنامه را به فیلم بدل کند و شانس خود در عرصه سینما را نیز، بیازماید. علی عباسی، تهیهکننده سینما، که نمایش حسن کچل را دیده بود، برای ساخت فیلم آن، اعلام آمادگی کرد، اما به دلیل بیتجربگی حاتمی در عرصه سینما، میخواست کارگردانی فیلم را به شخص دیگری بسپرد، ولی حاتمی مخالفت کرد و سرانجام هم عباسی را متقاعد کرد که خود از پس ساخت آن بر میآید. حسن کچل نخستین فیلم ریتمیک و موزیکال ایرانی و برگرفته از داستانهای کهن ایرانی بود. این فیلم با استقبال بسیار خوبی از سوی تماشاگران رو به رو شد و زمینه ورود وی به سینمای ایران را فراهم کرد.
حاتمی چند سال بعد به تلویزیون رفت و سریال داستانهای مولوی (۱۳۵۲) را ساخت. گفته می شود علی حاتمی برای نوشتن متن فیلمنامه سریال هزاردستان موهای خود را از ته تراشید تا رویش نشود به خیابان برود و فقط مشغول نوشتن فیلمنامه باشد. وی بارها این متن را بازنویسی کرد و حتی گفته میشود تعداد بازنویسیهای این متن به بیش از ۱۰ بار رسیدهاست.
کتابهای علی حاتمی
از علی حاتمی و درباره او تنها سه اثر مکتوب بیشتر به یادگار نمانده است. مهمترین آن، کتاب دوجلدی مجموعه آثار شامل کلیه آثار مکتوب اعم از فیلمنامه های سینمایی و تلویزیونی، نمایشنامه ها و آثار اجرا نشده مرحوم حاتمی است. آنچه که از آثار او در متن این کتاب وجود ندارد، پنج نمایشنامه است که به مرحله نخست فعالیت هنری او تعلق دارند و به همین دلیل متن آنها در دسترس نیست. اثر دیگر که تحقیق همه جانبه ای درباره دیدگاه های فرهنگی علمی حاتمی، ویژگی های آثارش و خصایص نهفته در فرم و ساختار فیلم هایش است، توسط غلام حیدری گردآوری شده و با عنوان «معرفی و نقد فیلم های علی حاتمی» در سال ۷۵ اندکی پس از مرگ او به چاپ رسید. سومین کتاب هم تک نگاری مفصلی درباره علی حاتمی است که توسط غلام حیدری نوشته شده است. اما شاید بهترین منبع برای آشنایی بیشتر با وجه نوشتاری حاتمی مجموعه آثار دوجلدی ای باشد که شامل فیلمنامه ها و نمایشنامه های خود او است و حتی آنجا که اصل فیلمنامه های تلویزیونی و سینمایی در دسترس نبوده، به اجبار از روی نوارهای ویدئویی بازنویسی شده است. مجموعه آثاری که خط به خط و کلمه به کلمه اش، وسواس عجیب و غریب او را در تکیه به دیالوگ های غیرمتداول نشان می دهد و پرده از شیفتگی او به ادبیات کهن و زبان کهنه برمی دارد.
ادبیات عامیانه و زبان گفتاری
ادبیات عامیانه دربرگیرنده مجموعه وسیعی از دانستنیهای مردمی است که به شکلهای گوناگونی همچون ترانهها، متلها، لطیفهها و کلمات و اصطلاحات عامیانه و ... نمود یافته است. سینما بهعنوان یک پدیده نوین میتواند برای بازتاب فرهنگ و ادبیات عامیانه نقش اساسی و مهمی داشته باشد. در بسیاری از فیلمهای ایرانی، بهرهگیری از ادبیات عامیانه حضور بسیار پررنگی دارد و کارگردانهای ایرانی به شیوههای مختلف از این گونه ادبی در فیلمهای خود استفاده کردهاند. ازجمله فیلمنامه نویسان و کارگردانانی که به ادبیات عامه توجه فراوان داشتهاند؛ میتوان از علی حاتمی نام برد. در فیلمهای حاتمی تأکید ویژهای بر فرهنگ و هویت ایرانی دیده میشود، به گونهای که تمام شخصیتهای اصلی فیلمهای او، جنبههای مختلفی از فرهنگ ایرانی را روایت میکنند. حاتمی در رویکرد هنری خود به ادبیات عامیانه و استفاده هنرمندانه از عناصر ادبیات عامه نظیر زبان (استفاده از زبان و اصطلاحات عامیانه)، مراسم گوناگون، نوع پوشش (تنپوش هایی که به فرهنگ و هویت ایرانی اشاره دارد)، خوراک، سرگرمیها، بازیها پرداخته است.
علی حاتمی به عنوان کارگردانی صاحب سبک و مؤلف، سعی کرد با استفاده از قصهها، مثلها، فولکلورها یا باورهای عامیانه ایرانی، فرهنگ کهن کوچه و بازار و معماری دیرپای ایرانی ـ اسلامی طرحی نو در سینمای ایران دراندازد. وی به حق توانست فرهنگ، آداب و ارزشهای فکری و عملی مردم این سرزمین را بر پرده خیال نقاشی کند. از این رو وی را به علت بهرهبردن از زبان تصویر و خلق شخصیتهای شاعرانه، سعدی سینمای ایران میدانند. حاتمی همواره در آثار سینمایی خود پیوندی ناگسستنی با اصطلاحات و گویشهای کوچهبازار داشت، بهطوریکه کاربرد این دیالوگها به عنوان امضای وی در تقریباً تمامی آثار سینماییاش حضور داشته و سینمای حاتمی را یک سینمای منحصر به فرد ساختهاست.
نگاهی به فیلمنامه ها و نمایشنامه های حاتمی تاکید بیش از حد او را در استفاده از ترکیبات و کلمات از یاد رفته نشان می دهد تا آنجا که می توان آن را به نوعی سبک حاتمی در دیالوگ نویسی دانست. سبکی که از درهم آمیختن عبارات مطنطن، ریتم موزون و آهنگین کلمات به دست می آید و در فیلم های حاتمی نقشی پررنگ به خود می گیرد. زبان و سبک نوشتاری دیالوگ ها و حتی مونولوگ ها در فیلم های حاتمی بخشی از تنه اصلی داستان فیلم است و به منزله امضای او پای کار محسوب می شود. کاربرد ضرب المثل ها، افسانه ها، حکایات قدیمی و اشعار گوناگون در کلام شخصیت های فیلم های حاتمی یکی دیگر از ویژگی های نوشتاری حاتمی است؛ حاتمی برای گسترش و بسط ساختار نحوی کهنه زبان به جای زبان مرسوم و معمول و امروزی در فیلم هایش تلاش فراوانی در استفاده از امثال و حکم گذشتگان می کرد بدون توجه به اینکه گاهی ممکن است این کلمات و عبارات در دهان شخصیت های فیلم تصنعی به نظر برسد. گرچه به ظاهر تمام این تغییرات زبانی از نظر او آگاهانه صورت می گیرد: «من زبان را می شکنم گاهی مبتداها و خبرها را حذف می کنم که کاری را، آهنگی را که با زبان می خواهم دربیاورم ساخته شود، حتی اگر روایت قصه از بین برود.» این نکته ای است که در تمامی آثار حاتمی وجود دارد. محمدابراهیم (با بازی محمدعلی کشاورز) در فیلم مادر (۱۳۶۸) وقتی که می بیند ماه منیر مادر را از سرکه خوردن پرهیز می دهد به او می گوید: «پرهیز مرهیزش میدین که چی؟ خورشید دم غروب آفتاب صلات ظهر نمی شه. مهتابی اضطراریه. دو ساعته باتریش سست. بذارین حال کنه این دمای آخر، حال و وضع ترنجبین بانو عینهو وقت اضافی بازی فیناله، آجیل مشکل گشاشم پنالتیه. گیرم این جور وجودا موتورشون رولزرویسه تخته گازم نرفتن سر بالایی زندگی. دینامشون وصله به برق توکل. اینه که حکمتش پنالتیه. یک شوت سنگین گله. گلشم تاج گله قرمزته! آبی آبلیموجات.» به کار بردن چنین تمثیل ها و تشبیهاتی البته گاه به بیان مقصود کمک می کند و موجب خلق عباراتی بدیع می شود. حاتمی حتی در نامگذاری فیلم هایش نیز سلیقه زبانی خود را بروز می دهد؛ دلشدگان، سوته دلان، هزاردستان، سلطان صاحبقران.
نظر شما