به گزارش آتیه آنلاین، ۲۰۱ سال پیش، در چنین روزهایی بنیان یک استعمار بزرگ فرهنگی گذاشته شد؛ جایگزینی زبان فارسی در شبه قاره هند با زبان انگلیسی و زبانهای دیگر نظیر اردو از طریق تاسیس موسسه ای آموزشی.
قند پارسی در هند
در هند زبان فارسی تقریبا هزار سال، زبان علمی، ادبی و زبان رسمی بودهاست. تا حدود ۲۰۰ سال قبل و پیش از آن که هندوستان مستعمره انگلستان شود، زبان فارسی نخستین زبان رسمی و زبان فرهنگی و علمی این کشور بهشمار میرفت. زبان فارسی که در دوره غزنویان به هند راه یافت؛ با تاسیس امپراطوری گورکانیان در هندوستان به اوج پیشرفت خود رسید و زبان رسمی هند شد؛ شاعران بزرگی همچون بیدل دهلوی، امیرخسرو دهلوی و دستگاه شعری سبک هندی را در خود پروراند و بخشهای زیادی از تاریخ و ادبیات هند به این زبان نگاشته شدهاست.
زبان پارسی در تمامی دوران حکومت تیموریان بر هند و مخصوصا از زمان پادشاهی همایون شاه، زبان رسمی دولت هند شده بود. در این شبه قاره، ملاک داشتن سواد؛ خواندن کتاب های پارسی و به ویژه دیوان اشعار حافظ، سعدی، فردوسی و ... بود.
در اوایل قرن پنجم هجری زبان فارسی با آمدن سپاهیان محمود غزنوی در شبه قاره گسترش یافت. البته نباید سهم صوفیان را که مبلغان اسلام و زبان فارسی بودند، فراموش کرد. حکومت پادشاهان مسلمان، به ویژه پادشاهان پارسی گوی هندوستان در سراسر شبه قاره را هم نباید از یاد برد، زیرا آنان با حمایت و پشتیبانیِ فراوان خود از علماء، دانشمندان، سرایندگان، ادیبان، هنرمندان و سایر فرهیختگان موجب شکوفایی و ارتقای زبان فارسی شدند. رسمیت یافتن زبان فارسی به عنوان زبان دین، سیاست، ادب و هنر در شبه قاره موجب شد که علاوه بر پدید آمدن آثار فراوان فارسی در آن سرزمین توسط اهالی شبه قاره یا ایرانیان و دیگر مهاجران، به ویژه در زمینههای تاریخ، فرهنگ، دستور، یادنامه و انشاء آثار بزرگان شعر و ادب و عرفان ایران زمین مورد پذیرش دانشوران و متفکران قرار گیرد و درباره آنها پژوهش شود یا به زبانهای گوناگون بومی سرزمین هند و پاکستان ترجمه گردد.
محمدعلی ربانی رایزن فرهنگی ایران در هند در شهریور ۱۳۹۸ اعلام کرد که در حدود یک میلیون نسخه خطی به زبان فارسی در هند وجود دارد که این میزان یک دهم کل نسخ خطی موجود در این کشور است و خط فارسی در منابع علمی کشور هند بسیار رایج است.
جالب این که نزدیک به ۶۰ سال پیش از چاپ نخستین مطبوعات در ایران، همعصر با زندیان، در قرن ۱۸ میلادی، چاپ مطالب به زبان فارسی در روزنامههای هند و سپس انتشار روزنامههای تمام فارسی در آن کشور آغاز شده بود. از جمله این روزنامهها، میتوان سلطانالاخبار، جام جهاننما و سراجالاخبار را نام برد.
استعمار فرهنگی
یکی از مهمترین اثرات منفی و مخرّب استعمار، نابود کردن یا ضعیف کردن فرهنگ و زبان ملل تحت استعمار است. بلایی که بیشتر کشورهای آسیایی و مخصوصاً خاورمیانه گرفتار آن بودهاند. این موضوع باعث شد توجه اهل علم و خصوصاً دانشمندان کشورهای مستعمره به خویش جلب شود. اگرچه افراد زیادی به تأثیر استعمار بر حوزه ادبیات توجه نشان دادند اما ادوارد سعید، نویسنده کتاب «شرقشناسی» بزرگترین و موثّرترین گام را در این زمینه برداشته است. وی به تشریح آثار مستشرقان و نیز برخی رمان نویسان و نقش آنها در بی فرهنگ نشان دادن مردم سرزمینهای تحت استعمار پرداخت و نظریه ادبی پسااستعماری را مطرح کرد و مخالفان و موافقان زیادی را برانگیخت. او در مقالههای زیادی که نوشت، نشان داد که هر چند استعمار نظامی و سیاسی و حضور کشورهای قدرتمند در کشورهای ضعیف در ظاهر به پایان رسیده اما این تضعیف و استعمار در قالب آثار ادبی و بهوجود آوردن نگرشهای منفی نسبت به ملل جهان سوم همچنان زنده است و به حیات خود ادامه میدهد.
گسست فرهنگی با جایگزینی زبان
انگلیسیها متوجه شدند که زبان فارسی، قرنها در هند بوده و مباحث علمی و فرهنگ و تاریخ به زبان فارسی و در ادبیات فارسی حفظ شده بود. آنها میخواستند که این ارتباط با نسلهای بعد قطع و مردم و تمدن هند، از این میراث دور شود.
در ژوئیه ۱۸۰۰ لرد ریچار ولسلی، صاحب اختیار وقت کمپانی دولتی انگلیسی هند شرقی و فرماندار قسمت هایی از هند که به تصرف آن دولت درآمده بود در محل یک قرارگاه نظامی در بنگال غربی (کلکته) یک موسسه آموزش عالی ویژه شرق شناسی و زبانهای هندی به نام کالج فورت ویلیام تاسیس کرد. گفته شده هدف انگلستان از تأسیس این دانشگاه افزایش آگاهی افسران انگلیسی از فرهنگ و زبان بومیان شبهقاره هند بود، اما هدف باطنی آنان از این کار، پایان دادن به اقتدار و نفوذ زبان پارسی در شبه قاره و رو به گسترش بودن آن بود. کار اصلی کالج ویلیام ترجمه کتابهای پارسی به اردو و سایر زبانهای محلی هند و آموزش زبان انگلیسی و بسط این زبان و دوستی کردن با پارسیان هند بود. سه دهه بعد، انگلیسیها در سال ۱۸۳۲ میلادی، با اجبار زبان انگلیسی را جایگزین زبان فارسی کردند. این توطئه بزرگی بود که در آن زمان مردم، یا خیلی متوجه نشدند، یا اینکه مجبور بودند به آن تن دهند. در سال ۱۸۳۷ هنگامی که کمپانی هند شرقی اردو را به جای فارسی، زبان دربار امپراتوریهای اسلامی هند انتخاب کرد، این زبان به عنوان زبان اداری کمپانی در سراسر شمال هند انتخاب شد. به این شکل زبانهای انگلیسی و اردو طی چند دهه جایگزین زبان فارسی در شبه قاره هند شدند و رابطه نسل جدید مردم این سرزمین با زبانان اجدادشان گسسته شد.
نظر شما