ادبیات کودک صدا ندارد

مترجم، نویسنده، ویراستار و منتقد ادبیات کودک و نوجوان گفت: ضعف نهادی و بی‌صدایی ادبیات ارتباط ادبیات کودک را با جامعه قطع کرده است. شناخت مخاطب کودک برای پدیدآورندگان ادبیات نیازمند تجربه میدانی، دانش و ارتباط زنده است که حلقه‌های مفقوده‌اند.

به گزارش آتیه آنلاین از ایرنا، حیات آثار هنری و ادبی، به میزان استقبال مخاطبان از این آثار و پیوند و همدلی پدیدآورندگان و مخاطبان آن وابسته است. ادبیات کودک و نوجوان نیز به عنوان ادبیاتی با قشر مخاطبان ویژه از این حکم کلی مستثنا نیست.

رشد و ارتقای ادبیات کودک مساله ای است که تنها با پرداختن و پرورش یک ضلع مرتبط، میسر نمی شود و تمامی مولفه های موثر از جمله شناخت مخاطب که سال‌هاست دغدغه نویسندگان است، باید به موازات هم مورد توجه قرار گیرند.

شهرام اقبال زاده، مترجم، نویسنده، ویراستار و منتقد ادبیات کودک و نوجوان با تاکید بر اهمیت شناخت مخاطب در حوزه ادبیات کودک معتقد است: شناخت و پیوند پدیدآورندگان ادبیات کودک با مخاطب خود چند سطح دارد که اولین سطح آن، سطح نهادی است که به نهادهای رسمی، برنامه ریزی کلان فرهنگی و نوع سیاست گذاری های حاکم و در راس آن دولت یعنی قوه مجریه بر می گردد.

وی افزود: نخستین مولفه موثر در این سطح، برنامه کلان توسعه فرهنگی و هماهنگی در برنامه ریزی های این بخش است که متاسفانه در بیش از چهار دهه گذشته، هیچ برنامه مدون راهبردی و راهکار روشنی وجود نداشته و همه چیز قائم به فرد و سلیقه ای بوده و با تغییر دولت ها تغییر می‌کند.

ادبیات کودک صدا ندارد

اقبال زاده ادامه داد: در بخش نهادهای رسمی با چند متولی فرهنگی رسمی برای کودک و نوجوان از جمله آموزش و پرورش و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مواجهیم که زیر مجموعه آموزش و پرورش است اما متاسفانه هیچگونه برنامه مدون درازمدت و هماهنگی وجود ندارد و بودجه آن نه کافی است و نه هدفمند هزینه می شود.

برخی از مدیران به انتشار کتاب های نظری اهمیت می دهند و برخی با موازی کاری به انتخاب کتاب می پردازند با صرف هزینه سنگین؛ همان کار را شورای کتاب کودک و لاک پشت پرنده، بی هیچ بودجه‌ای، یا کمترین هزینه، انجام می دهند!

عضو هیات مدیره انجمن نویسندگان کودک و نوجوان گفت:  با همت و پشتکار دکتر مرتضی خسرونژاد و همکاران در مرکز مطالعات ادبیات کودک دانشگاه شیراز در سطح آموزش عالی هم برای اولین بار مساله دانشگاهی بودن ادبیات کودک در سطح کارشناسی مطرح شد که هم اکنون تا مقطع دکترا نیز در حال پیگیری است، در حالی که تا پیش از این تنها دو واحد ادبیات کودک در ذیل رشته های کتابداری درباره ادبیات کودک و نوجوان وجود داشت.

ادبیات کودک باید از هویت خود دفاع کند

این مترجم و منتقد ادبیات کودک افزود: ادبیات کودک، آن به آن، باید از هویت خود دفاع کند؛ اول از بودنش و دوم از چگونه بودنش، اما با تغییر دولت ها همه چیز اعم از برنامه ها و مدیران به هم می ریزد.

نویسنده گزیده مقالات و آسیب‌شناسی داستان‌های عامه پسند ادامه داد: به صورت جزئی هم در این سطح می توان به مشکلات دیگر اشاره کرد از جمله آموزش برخط و آنلاین امروز که کرونا سبب تسریع آن شده؛ اما در این بخش فراموش شده که بسیاری از کودکان امکانات این نوع تحصیل را ندارند، مضاف بر اینکه طی سال های اخیر سه میلیون کودک بازمانده از تحصیل داشته ایم.

اقبال زاده گفت: بنابراین وقتی از شناخت مخاطب حرف می زنیم باید ببینیم کدام مخاطب؟ امروز صدها هزار کودک کار داریم که بهزیستی و شهرداری و چند نهاد متولی آنها هستند اما هیچ برنامه ملی وجود ندارد.  اصل بنیادین به رسمیت شناختن دوران کودکی این است که حقوق او را رعایت کنیم که این یعنی استقرار عدالت اجتماعی.  بدون توجه به اینکه کودکان هم در این زمانه حقوق خاص خود را دارند، چگونه می توان از شناخت درست مخاطب امروزی حرف زد؟

وی یکی از مشکلات مهم در عرصه ادبیات کودک و نوجوان را در سطح کلان «تمرکز بیش از حد روی کتاب های درسی» و «نگاه ایستای سنتی و انعطاف‌ناپذیر» ی دانست که اجازه نمی دهد ادبیات نوین کودک وارد کتاب های درسی شود و افزود: بد نیست بپرسیم مدارس ما در کشور چند کتابخانه و کتاب به روز و کتابدار آگاه عاشق دارند؟

عشق و آگاهی لازمه فعالیت در حوزه کودک

اقبال زاده گفت: برای کارکردن در حوزه کودک اول عشق به کودک و سپس آگاهی نسبت به او لازم است، و اینکه بدانیم چه بخواند؟ برای این کار آموزش و پرورش باید کتابدار و کتابشناس روزآمد داشته باشد، اما نه حلقه واسطی برای شناخت هست و نه برنامه به روز و فوق برنامه در مدارس پیش‌بینی شده است. فضای مدارس ما امروز معلم محور و کتاب درسی محور است و روش آموزش کتاب های درسی هم حافظه محور است و بر یادگیری مشارکتی خلاق کودک مدار مبتنی نیست.

وی «شیوه درست آموزش ادبیات را روش خلاق  کودک مدار» معرفی کرد و گفت: اما امروزه خلاف آن عمل می کنیم و فکر می کنیم مدارس باید مثل بنگاه اقتصادی کار کند! شیوه آموزش غیر خلاق کودک را مطیع و سر به زیر و چشم و گوش بسته بار می آورد؛  کودکانی فرمان بر بدون خلاقیت و دانش، در حالیکه باید ذهن بچه ها را خلاق بار آورد.
به گفته وی در مورد نهادهای غیردولتی هم قدیمی ترین نهاد شورای کتاب کودک است که بودجه کافی ندارند و از طریق حق عضویت و کمک های گاه به گاه مردمی تامین می شود. نهادهای کوچک خودشان کارشان را می کنند اما دامنه فعالیتشان بخاطر کمبود بودجه و نداشتن امکان حضور، در سطح ملی و کلان، تأثیر چندان گسترده ای نمی تواند داشته  باشد. به عنوان نمونه شورای کتاب کودک حتی بخاطر کمبود بودجه و یا دیگر محدودیت ها نمی تواند فرهنگنامه تدوین شده اش را به همه مدارس برساند. انجمن نویسندگان کودک و نوجوان هم با ساختمانی استیجاری با همین مشکلات مالی روبروست که دامنه فعالیتشان را محدود می کند.

متاسفانه هیئت مدیره انجمن نویسندگان کودک و نوجوان هم به خرده کاری های روزمره خود مشغول است و اگر کانال تلگرامی نویسک نباشد، حتی اعضای آن از حضور یا عدم حضورش، خبردار نمی شوند.   به دلیل مسکوت گذاشتن طرح تاسیس «بنیاد ملی کودکی» که شخصاً پیگیری آن را به عهده گرفتم، از هیئت مدیره انجمن کناره گیری کردم، چون خرده کاری روزمره کم تأثیر، بی حضور و با حضور من، تفاوت چندانی ندارد؛ در واقع انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، هیچ حضور اجتماعی ندارد. بی اغراق نهادی چون انجمن، به اندازه شخصیتی چون صمد بهرنگی، تأثیر اجتماعی و صدا ندارد.

اقبال زاده افزود: سوال اینجاست؛ بی آنکه بتوانیم موانع و محدودیت‌های مربوط به آموزش و پرورش و صدا و سیما را برطرف کنیم، نویسندگان ما از کجا باید بفمهند کودک امروز چه می خواهد؟ در برخی مقاطع،  کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، گاه ارتباط موردی برخی از نویسندگان را فراهم می کرد، اما بیشتر نویسندگان ما این امکان بسیار محدود را هم ندارند، به همین دلیل فاقد شناخت زنده میدانی هستند، شاید حدود ۲۰ نویسنده کودک در کشور داشته باشیم که مخاطب خود را کمابیش بشناسند.

این پژوهشگر ادبیات کودک، سطح دیگر ارتقای ادبیات کودک را مربوط به خود نویسندگان و مخاطب آنان دانست و گفت: برای شناخت کودک امروز باید روزآمد بود، نویسنده باید جامعه شناسی کودک و علوم دیگر را خوانده باشد. البته برخی از نویسندگان با مطالعه و با خواندن داستان و رمان این شناخت ضمنی را تا حدودی به دست می آورند.

وی به قصه های مجید اثر هوشنگ مرادی کرمانی اشاره کرد و گفت: داستان های او کودک مدار بود. در قصه های مجید شما با شخصیتی مواجه می شوی که متکی به ذهن و خلاقیت خودش بود، مجید نگاهش به جهان یک نگاه کنجکاو و جستجوگر است و این باعث می شود اکنون یک شخصیت ماندگار شناخته شده در سطح ملی به نام مجید داشته باشیم.

وی گفت: از سوی دیگر این مساله را نباید فراموش کرد که نوع نگاه بچه ها در دوره های مختلف تفاوت پیدا می کند، نوع نگاه بچه ها به جهان، کتاب و شعر و دیگر انواع ادبی و هنری با تغییر دوران و شرایط اجتماعی و فرهنگی و سیاسی، دستخوش تغییر می شود، بچه های دوران انقلاب با بچه های درگیر فضای مجازی امروز و به عبارتی کودک دیجیتال فرق دارند.

اقبال زاده با اشاره به نقش مخاطب کودک نیز گفت: کودکان امروز ما شخصیت های کارتونی و اسطوره های خارجی را می شناسند اما رستم و سهراب و شخصیت های ملی خودمان را نمی شناسند؛ البته کودکان تقصیر یا قصوری ندارند، چون ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند که کودک ایران محروم از کتاب و نویسنده ایرانی محروم از شناخت زنده مخاطب بماند.

وی با بیان اینکه «انقلاب اسلامی، تنها انقلاب فرهنگی جهان معرفی می‌شود اما کمترین بودجه در این کشور مربوط به حوزه فرهنگ و کمتر از آن مربوط به حوزه کودک و نوجوان است»، گفت: در حال حاضر نیز با بحران اقتصادی، مشکلات مضاعف شده اند. در این زمینه پراکندگی نهادهای مدنی حوزه کودکی و جزیره ای عمل کردن آن ها باعث شده، نه کودکان و نه ادبیات کودک صدایی نداشته باشد.
وی افزود: نویسنده دردآشنایی که پول و آسایش نداشته باشد و نتواند هزینه کتاب جامعه شناسی و فلسفه، روانشناسی و انواع کتاب را تامین کند چگونه کودک را بشناسد. شناخت کودک دانش، تجربه میدانی و ارتباط زنده می خواهد که حلقه ای مفقوده است. مجموعه شرایط باعث عدم آشنایی خالق اثر با جامعه مخاطب ادبیات کودک شده است.

وی همچنین به مشکلات دیگر حوزه ادبیات کودک چون «بی علاقگی به کتاب»، «شناخت نداشتن خانواده‌ها» و «نپرداختن صداوسیما به ادبیات کودک؛ نبود برنامه معرفی کتاب کودک و نوجوان و انیمیشن‌های مرتبط با کتاب و به روز» اشاره کرد و افزود: در سال ۹۲ نیز در قوه مقننه فراکسیون کودک تشکیل شد اما چه اقدامی برای کودکان کار، توسعه فرهنگی و فضای دیجیتال و یا در مورد پیمان نامه حقوق کودک صورت گرفته است؟ باز هم تاکید می کنم نهادهای مدنی کودک هم جزایر پراکنده ای هستند که کنار هم نیستند تا فریادشان به جایی برسد، حق گرفتنی است اما کودک در ایران صدا ندارد، نهادهای کودک هم صدا ندارند از کودک کار تا دانش آموز و خانواده اش.  
وی در پایان از فضای اجتماعی ضد کودک نیز انتقاد کرد و گفت: زیرساخت های اقتصادی ما هم کودک مدار نیست، با وجود شعار شهر کودک مدار و کودک دوست چقدر کتابخانه، پارک و فضا برای کودکان و مختص کودکان داریم، وقتی هوا هم از کودکان گرفته شده است.

به گزارش ایرنا، ۱۸ تیر مصادف با سالروز درگذشت مهدی آذریزدی، نویسنده شناخته‌شده حوزه ادبیات کودک و نوجوان (۱۳۰۰ تا ۱۸ تیر ۱۳۸۸) با تصویب شورای فرهنگ عمومی از سال ۱۳۹۱ به عنوان روز ادبیات کودک و نوجوان در تقویم ثبت شد.  

زنده‌یاد آذریزدی آثار زیادی برای کودکان و نوجوانان نوشته است که دوره هشت جلدی قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب شامل دفترهای قصه‌های کلیله و دمنه، قصه‌های مرزبان نامه، قصه‌های سندباد نامه و قابوس نامه، قصه‌های مثنوی مولوی، قصه‌های قرآن، قصه‌های شیخ عطار، قصه‌های گلستان و ملستان و قصه‌های چهارده معصوم؛ از جمله آثار ماندگار وی و سال‌ها انیس و مونس کودکان ایران زمین بود.  مجموعه‌کتاب‌ قصه‌های تازه از کتاب‌های کهن نیز مجموعه دیگری از آذریزدی برای کودکان است.

کد خبر: 21338

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 7 + 5 =