به گزارش آتیه آنلاین، رمان بنفشه جیغ میکشد (نیستان، ۱۳۹۸) در چهار جلد به نامهای نگین، کوکب، سوسن و شببو (جمعا در ۱۱۸۴ صفحه) داستان زندگی مردی است بهنام بامداد تهرانپور که از دهه ۲۰ خورشیدی در تهران و با تولد وی شروع میشود و در ادامه خواننده را با انواع رویدادها از جمله برف سنگین زمستان ۱۳۵۰ همراه میکند که به دلیل آن فاصله یازده ساعته تهران به شیراز را، در بیش از دو روز و نیم طی میکند.
این رمان نوشته همایون حسینیانتهرانی (متولد ۱۳۳۰) دانشآموخته روابط عمومی و علوم اجتماعی از دانشکده ارتباطات دانشگاه تهران است که از چهار سال قبل بیشتر زمان خود را به نویسندگی می گذراند.
تورق کلی کتاب و آشنایی جزئی با نویسنده سایه سنگین روند هفتادساله زندگی او را بر این رمان چهارجلدی نشان میدهد. خود وی میگوید: سرگذشت دوران کودکی و جوانی قهرمان داستان یعنی بامداد تهرانپور، تا حدود سن بیست و شش یا بیست و هفت سالگی، تا اندازه زیادی شبیه بهداستان زندگی خود من است. هر دو در تهران به دنیا آمدهایم و در نوجوانی بیپدر شدهایم، بزرگترین فرزند خانواده هستیم و مادرانی مهربان و فداکار و نیکوکار داشتهایم. خانه مادری و محله و همسایگانی که داشتهایم، شباهت زیاد داشتهاند. دوران تحصیلات دانشگاهی را بیرون از تهران گذراندهایم و دوره آموزشی سربازی وظیفه را در پادگان فرحآباد تهران و مرکز زرهی شیراز خدمت کردهایم. سفرهای بیشماری رفته و در حقیقت بخش بزرگی از زندگی هفتاد سالهی ما در راهها و جادههای مختلف گذشته است.
وی در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا در این مورد شباهت زندگی خود با داستان بنفشه جیغ میکشد گفت: جرقه نوشتن این داستان با یادآوری یک خاطره از دوران جوانی خودم با مادر مرحومم زده شد.
نمی توانم دقیق بگویم چقدر زندگی من با این داستان شبیه است اما می توانم بگویم شاید نردیک ۴۰ تا ۵۰ درصد وقایع مهم داستان، بر اساس حوادث و وقایع واقعی ساخته و پرداخته شده اند. مانند نصیحتهای پدرم که در نوجوانی از دنیا رفتند، رفتارها و کردارهای مادرم، حوادث مربوط به ختم پدرم. بیشتر خاطرات دوران سربازی و پادگان ها، برخی خاطرات کارهای اداری در شرکت و مهم ترین آن ها؛ یعنی موضوعات مربوط به دوران دبیرستان و دانشگاه و دوستانم و برف و بوران سهمگین سال ۵۵ تهران و گیر کردن در اتوبوس تهران به شیراز به مدت تقریبا نزدیک سه روز.
حسینیان تهرانی به فراخور از زاویهدید متفاوت اول شخص و دانای کل در بخشهای مختلف کتاب استفاده کرده است. در مورد بخش هایی که به زندگی و احساسات دورنی بامداد میپردازد اول شخص و وقتی شخصیتهای کلیدی دیگر دانای کل. با اینکه متن طولانی کتاب (بیشتر از ۱۱۰۰ صفحه) خواه ناخواه اشکالات تایپی و گاه نگارشی را اجتنابناپذیر میکند، خوشبختانه اثر دست کم از جهت غلط های تایپی یکدست است ولی به نظر میرسد نویسنده و ناشر باید زمان بیشتری را برای نگارش اثر و پختگی متن میگذاشتند و گاه بعضی جملات ذوق خواننده را کور میکند. مثل اینجا؛
نگین در سهونیمسالگی، به همراه خانواده، از آرژانتین به برزیل رفتند و پس از چهار سال راهی آمریکا شدند. دبستان را در واشنگتن به پایان برد. پس از آن که پدرش به سفارت ایران در ایتالیا منتقل شد، چند سال آغاز دبیرستان را در رم درس خواند و سرانجام دیپلم خود را، در شهر لندن گرفت. (ج. ۱ ص. ۱۳)
نویسنده در پرداز شخصیتها نیز از آسانترین راه یا به قولی بیان صرف استفاده کرده است که اینهم دستکم خواننده حرفهای را تا حدی از ادامه اثر منصرف میکند. مانند اینجا:
نگین اسکندریافشار هم دارای آن چیزی بود که بسیاری از زنان زیباروی عالم ندارند...! افزون بر زیبایی چهره و اندام خوشتراش و زنانگی پسندیدنی و شیکپوشی، سنگینی و وقار در رفتار و کردار نگین، به جذابیت او میافزود و همه را، اعم از زن و مرد، وادار به تحسین و تمجید میکرد. (ص. ۲۰)
در نهایت رمان بنفشه جیغ میکشد قصه افرادی دارا و مرفه و توانمند، بخشنده و سخاوتمند است. آدمهایی که از مال و ثروت دنیا بینیاز اند، اما بیش از هرچیز بهعشقورزی و عاشق شدن محتاج. بامداد، قهرمان داستان هم مانند همه کسانی که دور و برش هستند، شیفته عشق و عاشقی و مهر و محبت است و برای کسانیکه دوستشان دارد، یا او را دوست دارند، جانفشانی میکند و تا پای چوبهی دار میرود.
این اثر را نشر نیستان در سال ۱۳۹۸ و در ۲۰۰ نسخه منتشر و روانه بازار کرده است.
نظر شما