به گزارش آتیه آنلاین، خانواده تئاتر بعد از یک سال سخت و نفسگیر، سال ۱۴۰۰ را با این امید آغاز کرد که شرایط قدری مساعدتر شود، اما در کمتر از یک هفته، پس از انتقال تئاتر به گروه مشاغل ۲ و بازگشایی آنها در شرایط نارنجی، با قرمز شدن وضعیت کرونایی در پایتخت، بار دیگر این صنف با تعطیلی کرونایی مواجه شد و بحران حاکم بر فعالیت تئاتر وارد دومین سال شد. تا اینکه ۱۸ اردیبهشت بعد از چند هفته تعطیلی، بار دیگر در تصمیم ستاد ملی مقابله با کرونا اعلام شد که سالنهای سینما و تئاتر میتوانند فعالیت خود را ادامه دهند. اما این بازگشایی آنطور که باید مورد استقبال گروه های نمایشی قرار نگرفته است چراکه هنوز چشمانداز مشخصی برای حضور تماشاگران در سالن های تئاتر وجود ندارد و گروههای نمایشی نیز به همین خاطر برای اجرای نمایش تمایلی ندارد.
با این وجود به نظر می رسد چشماندازی از تئاتر ۱۴۰۰ هم نمیتوانیم داشته باشیم. اگرچه بخش مهمی از شرایط فعلی هنر نمایش، جنبه جهانی دارد و همهگیر است اما بخشی از مشکلات و معضلات تنها مختص ماست و ربطی به جای دیگری ندارد. چرا؟ چون در کشورهای پیشرفته، معمولا دولت اجازه نمیدهد که هنر ورشکست شده و درش تخته شود و پس از شیوع ویروس کرونا و اجرای طرح قرنطینه هنرمندان بسیاری از نقاط جهان به پلتفرمهای مجازی روی آوردند تا از طریق اینترنت ارتباط خود با مخاطبان را حفظ کنند. این کار توسط برخی اهالی تئاتر مالزی نیز انجام شد؛ البته بیشتر توسط گروههای تئاتر مستقل و آن دسته از هنرمندانی که بیش از همه بر اجرای نمایشهای تعاملی تمرکز داشتند. این دسته از هنرمندان به دلیل انعطافپذیری بیشتری که در کارشان داشتند، توانستند خود را سریعتر با شرایط جدید تطبیق دهند. تغییر ساختار برای گروههای نمایش کوچک کار راحتتری بود و تئاترهایی که با تعداد کمتری از بازیگران اجرا میشدند بیش از سایرین توانستند از فضای مجازی برای برقراری ارتباط با مخاطب استفاده کنند. بسیاری از این نمایشها در دوران قرنطینه به صورت رایگان برای تماشاچیان آنلاین پخش شد.
به این ترتیب بود که تعامل بین تئاتر و جامعه حفظ شد و دو طرف در چاه عمیق سکوت و سکون و افسردگی نیفتادند و مگر وظیفه مدیران و سیاستگذاران فرهنگی چیزی جز به وجود آوردن شرایط نشاط برای مردم و فعالان هنری است؟ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حالا باید کلاه خود را قاضی کند که ظرف یکسال و نیم بحرانی و ویروسی جز ابراز همدردی با اعتراض هنرمندان چه مجموعه برنامههایی داشته که بتواند جریان فرهنگ و تعامل بین مردم را برقرار نگه دارد؛ به جرات باید گفت هیچ.
مدیرانِ بی خیال و اوضاع آشفته هنرمندان تئاتر
در همین راستا محمد رحمانیان، نمایشنامه نویس و کارگردان تئاترکه این روزها مشغول نگارش نمایشنامه ای تازه درباره کروناست، می گوید فعلاً هیچ علاقه ای به اجرای آن ندارد. او که فعلاً تمایلی به اجرای نمایشنامه «در سالِ بیستمِ کرونا ما هنوز امیدوار بودیم...» ندارد، در این باره توضیح می دهد: «نه شرایط کشور اجازه اجرا می دهد و نه مدیریت فعلی برنامه مشخصی برای تئاتر دارد.»
این کارگردان که سال گذشته نمایش «عشق روزهای کرونا» را در فضای باز تالار وحدت اجرا کرد، با انتقاد از بی برنامگی مدیران هنری می گوید: «گروه ما و گروه امیررضا کوهستانی دو نمایش را در فضای باز اجرا کردیم و هر یک مخاطبان خود را هم داشتیم. یعنی اگر شرایط برای اجرا در فضای باز فراهم باشد، تماشاگران برای تماشای آثار مورد علاقه خود به تالارهای نمایش می آیند، ولی مساله این است که مدیریت فعلی تئاتر کشور اساساً علاقه ای به برنامه ریزی ندارد.»
او با اشاره به سال های آغازین فعالیت خود در تئاتر یادآوری می کند: «امسال چهلمین سال فعالیت من در تئاتر است. اردیبهشت سال ۱۳۶۰ نمایشنامه «سرود سرخ برادری» را چاپ کردم. یعنی درست ۴۰ سال پیش و به شما بگویم در این سال ها مدیریت هیچ دوره ای را مانند دوره فعلی، تا به این اندازه بی برنامه و بی انگیزه ندیدم. در حالی که می شد در همین مقطع هم برای تئاتر برنامه ریزی کرد. صدها راه وجود داشت برای بردن تئاتر به خانه های مردم.»
این مدرس تئاتر ادامه می دهد: «می شد مکان هایی برای ضبط تئاتر در نظر گرفت و از طریق رایزنی با شبکه نمایش خانگی، کارهای ضبط شده را به تماشاگران ارائه داد. حتی اگر فقط درصدِ کوچکی از گروه محدود تماشاگرانِ تئاتر از این آثار استقبال می کردند، باز هم هزینه های تولید نمایش در این بستر تامین می شد. درست است که نمایش های ضبط شده به اندازه سریال های آقای مدیری تماشاگر نخواهند داشت ولی به هر حال، اگر همه چیز با متر و معیار سوداگری سنجیده نشود، گروهی از مخاطبان تئاتر این آثار را خواهند دید. در کنار این تدابیر می شد اجراهایی در فضای باز تدارک دید، ولی متاسفانه هیچ اراده ای برای انجام این امور وجود ندارد.»
او با ابراز تاسف از وضعیت اقتصادی جامعه تئاتری می افزاید: «مدیران فعلی تئاتر هیچ طرح و ایده ای ندارند. وضعیت تئاتر و معیشت هنرمندان آن سر سوزنی برای شان مهم نیست. همه کسانی که در این ۴۰ سال تئاتر کار کرده اند، زندگی شاهانه ای نداشته اند ولی با همین آب باریکه درآمدهای تئاتر روزگار خود را می گذرانده اند، اما این مدیران در این دوران دشوار هیچ کوششی نکردند. تنها راهکارشان این است که هر از چندی سالن های نمایش را باز کنند و بعد از مرگ هر هنرمند بر اثر کرونا دو خط تسلیت بنویسند. در این مدت برای حمایت از نمایش هایی که گاه گاهی روی صحنه رفتند، حتی یک بیلبورد یا امکان تبلیغ نگرفتند، در صورتی که می توانستند از طریق مذاکره با سازمان زیباسازی بیلبورد رایگان بگیرند. می شد ده ها برنامه دیگر داشت برای گروه های جوان، پرانرژی و باانگیزه که در این مدت، علاقه مندی خود را به اجرای نمایش نشان داده اند و در سخت ترین روزها روی صحنه رفته اند. می شد امکانی را به وجود آورد که این گروه ها پا بگیرند و فضای کار مناسبی داشته باشند. همه حقیقت این است که مسئولان فرهنگی و هنری ذره ای دل شان با فرهنگ و هنر نیست. حقوق شان را می گیرند و می خواهند این دوره را بی مشکل و بی دردسر بگذرانند و بروند پی تخریب یک نهاد یا سازمان هنری دیگر.»
نظر شما