به گزارش آتیهآنلاین، شیوع کرونا موجب کاهش درآمد بسیاری از مشاغل شد اما در این میان ناشران و کتابفروشان بیشترین ضربه اقتصادی را خوردند. آنها به عنوان تهیهکنندگان و فروشندگان محصول فرهنگی که معمولا دارای سطح درآمد میانی بودند اکنون با تعطیلی نشر و فروش کتاب و نبود خریدار، به صورت جدی مشکلات مالی دارند و به سمت ورشکستی حرکت می کنند.
از طرفی گره کاغذ هر روز کورتر از دیروز میشود. قیمت کاغذ که در ماههای پایانی سال گذشته از بندی ۳۷۰ هزار تومان به بندی ۶۲۰ هزار تومان افزایش یافته بود، پس از تعطیلات نوروزی در حالی که تنها ۳ روز از آغاز فعالیت بازار در سال جدید نگذشته بود با یک افزایش ناگهانی به بندی ۶۹۰ هزار تومان رسید. اگرچه این افزایش و کاهشهای قیمت در بازار کاغذ در سالهای گذشته نیزمسبوق به سابقه بوده است، اما به هرحال کاملاً محرز و آشکار است که صنعت نشر ایران توان کار کردن با کاغذ بندی ۷۰۰ هزار تومان را ندارد و حیات نشر تحقق وعده عرضه کاغذ دولتی با ارز ۴۲۰۰ تومانی را طلب میکند.
اما سهمیه ۴۰ میلیون دلاری کاغذ دولتی نیز که با ارز ۴۲۰۰تومانی در سال ۹۸ برای کاغذ اختصاص پیدا کرده بود، حالا پس از دو سال به اتمام رسیده است. دولت نیز که در روزهای پایانی خود بهسر میبرد، ظاهراً برنامهای برای اختصاص دوباره ارز ندارد؛ این در حالی است که ارز سال ۹۹ تصویب شده است. بنابراین با این احتساب قیمت کتاب از آنچه در حال حاضر هم شاهدش هستیم بالاتر خواهد رفت و عملا بیش از پیش در سبد خرید خانوادهها کمرنگ خواهد شد.
همچنین افزایش قیمت کتابهای رسمی ناشران باعث رونق کتابهای قاچاق میشود که با قیمتی بسیار پایینتر به فروش میرسند. چند روز پیش بود که ۱۰۰ کتابفروش تصمیم گرفتند نامهای را برای وزیر بنویسند و از او کمک بخواهند. آنها این موضوع را مورد توجه قرار داده بودند که وقتی کتابفروشیها تعطیل میشود، نیاز مردم به کتاب تامین نمیشود و در ادامه قاچاقچیان کتاب که همیشه سعی کردهاند، از فرصتی برای کارشان استفاده کنند، این فرصت را برای خودشان غنیمت میدانند و همین باعث فروش کتابهای ممنوعه و از طرف دیگر، افزایش دستفروشی کتاب میشود. اما بهنظر میرسید با وجود همه نگرانیها و کمبودهای صنعت نشر، متولیان مبارزه با پدیده قاچاق کتاب دلواپسی چندانی برای مبارزه با آن ندارند.
قاچاقی که شل گرفته شده!
در همین راستا هومان حسنپور درباره اینکه به نظر میرسد مبارزه با قاچاق کتاب کمرنگتر شده است، اظهار کرد: شاید بشود گفت مبارزه با قاچاق کتاب شل گرفته شده است. در واقع یکسری انگیزهها بعد از مدتی کاهش پیدا میکند که این موضوع به این دلیل است که باید نتیجه کار را هم ببینیم. باید ببینیم با پرونده کسانی که قبلا گرفتهایم، چه کردهاند. نمیشود که جان همکارانمان را به خطر بیندازیم و شب و روز و نیمهشب پی کتابهای قاچاق باشند؛ آنها میتوانند هزار بلا سر همکاران ما بیاورند. اگر ببینیم احکام صادره با پروندهها تناسب دارد، به نحو دیگری عمل میکنیم. اگر ما طمانینه به خرج میدهیم به خاطر این است که باید متناسب با شرایط تصمیمگیری کنیم و بارمان را اضافه نکنیم وگرنه قاچاقچیان جری میشوند و اگر احکام متناسب نباشد، جریتر میشوند و ما آن زمان نباید این کار را بکنیم.
او درباره افزایش قاچاقچیان کتاب با تعطیلی کتابفروشیها و برخورد با دستفروشان کتاب در خیابانها، گفت: تا کنون هربار برخوردی با دستفروشان شده و آنها را جمع کردهاند، به درخواست اتحادیه بوده است. ما از قاضی حکم گرفتیم و بعد به نیروی انتظامی گفتیم جمع کنید. طبق قوانین کشور جمعآوری دستفروشان کار نیروی انتظامی نیست و شهرداری باید انجام بدهد که نمیدهد. تز اشتباهی رایج شده که اینها دستفروش هستند در حالی که هیچکدام از اینها دستفروش نیستند بلکه کتابگستران شبکهایاند یعنی یکنفر ۵۰ تا بساط دارد و برای هرکدام یک نفر را گذاشته، همین آدم در مترو و ایستگاه اتوبوس غرفه دارد و در نهادها و سازمانها نمایشگاه میگذارد. همه اینها یک نفر است و نمیتوانید بگویید دستفروش است و دستش خالی است و گناه دارد. شهرداری دوست دارد با این نگاه به این پدیده نگاه کند. مشخص است که این فرد دستفروش نیست، چه دستفروشی است که هم خیابان را دارد هم در مترو هست؟ مگر میشود دستفروش چنین تواناییای داشته باشد؟ این چه نوع ضعف و ناتوانی مالی است که این فرد دارد؟ اگر تاکنون مبارزه و برخوردی بوده به همت اتحادیه ناشران، با موافقت قوه قضاییه و همکاری نیروی انتظامی بوده است.
حسنپور در ادامه گفت: تعطیلی کتابفروشیها از دو سه هفته قبل از اعلام رسمی قرنطینه برای ما مشخص بود بنابراین نامههایی به اتاق اصناف تهران و ایران، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و آقای زالی از ستاد مبارزه با کرونا زدیم و شرایط را به آنها توضیح دادیم که به این دلایل تعطیلی کتابفروشیها اشتباه است اما نتیجهای نگرفتیم. در واقع ما به صورت سیستمی عمل کردیم. در نامههای مکتوب گفتیم اگر برای بهداشت و سلامت مردم میگویید که کتابفروشیها تعطیل شود، این تعطیلیها دارد معکوس عمل میکند. ملت عادی یا همان کارمندی که دولت گفته سر کار باشد، اگر بخواهد به خانهاش برود، چطور از پیادهرو و از میان دستفروشان باید رد شود؟ پیادهرو یک متر و نیم است، هر بساطی هم چهار پنج نفر آدم دور و برش هستند که نزدیک به هم ایستادهاند. ما با توجه به تجربه تعطیلی قبلی کتابفروشیها گفتیم با تعطیلی کتابفروشیها پیادهروها دوبرابر شلوغ شده و تجمع مردم در پیادهروها بیشتر است و مردم بدتر مریض میشوند. زمانی بازی برد برد است که همه جا تعطیل باشد اما با این مدل تعطیلی فقط به کتابفروشان فشار میآید. با تعطیلی کتابفروشیها دور یک دستفروش ۵۰ نفر جمع میشوند اما اگر کتابفروشیها باز باشند هرکدام در یک کتابفروشی میروند و پروتکلها هم رعایت میشود. همه مواردی را که به آنها اشاره شد در نامههایی دو هفته قبل از تعطیلی برای وزیر که در ستاد کرونا هستند و اتاق اصناف فرستادم، اما فایده ندارد.
نظر شما