نوازندگانی که مسافرکشی می‌کنند!

به گفته یک موسیقیدان نام آشنای کشور، اگر مسئولان به موسیقی اهمیت بدهند، قد می‌کشد و نهادهای اجتماعی نیز باید از موسیقی پشتیبانی کنند، چون از این طریق گفتمانی تازه با جامعه را نیز تجربه می‌کنند.

به گزارش آتیه‌آنلاین، شاید اگر سابقه نوازندگان فعال در ارکستر سمفونیک تهران را بررسی کنیم، نتوانیم کسی را همچون ارسلان کامکار بیابیم که بیش از سه دهه در این ارکستر حضور داشته و سال‌ها رودرروی رهبران مختلف در جایگاه کنسرت ماستر فعالیت کرده است. او البته چند سالی است که در ارکستر سمفونیک تهران حضور ندارد و بیشتر وقت خود را با تعلیم نوازندگی ویولن به شاگردانش می‌گذراند. البته رهبری ارکستر «مانجین» را نیز برعهده دارد که از نوازندگان جوان و شاگردان او تشکیل شده است. ارسلان کامکار را می‌توان به ‌عنوان پیشکسوتی باتجربه در نظر گرفت که در طول سال‌های حضورش در ارکستر سمفونیک رفت‌وآمدهای رهبران مختلفی را دیده و مدیریت‌های گوناگونی را در بنیاد رودکی در خاطر دارد. به همین دلیل می‌توان از او به ‌عنوان چهره‌ای مطلع درباره وضعیت کلی ارکستر سمفونیک تهران سوال پرسید و یا این پرسش را در مقابلش قرار داد که چرا بسیاری معتقدند ما در طول سال‌های گذشته نتوانستیم ارکستری حداقل در سطح ارکستر سمفونیک کشورهای همسایه شکل بدهیم. ارسلان کامکار معتقد است نهادهای اجتماعی برای توسعه موسیقی کشور باید از هنرمندان و نوازندگان پشتیبانی کنند و از این طریق در بطن گفتمان جدیدی با جامعه قرار بگیرند. با این آهنگساز و نوازنده باتجربه موسیقی ایرانی و موسیقی کلاسیک غربی گفت‌وگویی انجام داده‌ایم. متن این گفت‌وگو را به آتیه‌نو در ادامه می‌خوانید:

برای شروع بحث ابتدا به این پرسش پاسخ دهید که چرا در طول چند دهه بعد از انقلاب، ما نتوانستیم ارکسترهایی داشته باشیم که حداقل توانایی رقابت با ارکسترهای موسیقی در کشورهای همسایه خودمان را داشته باشند؟

اولین و مهمترین دلیل این وضع از نگاه من این است که هنوز بعد از گذشت این‌ همه سال تکلیف موسیقی در کشور ما مشخص نشده است. شما به کشورهای همسایه اشاره کردید. در آن کشورها موسیقی برای دولتمردان امری مهم است و برایش ارزش فراوانی قائل می‌شوند. ارزش قائل شدن به هنر موسیقی توسط دولتمردان را از بهایی که به این رشته هنری می‌دهند، می‌توان فهمید. من فکر می‌کنم در کشور ما این نگاه به موسیقی وجود ندارد و در حقیقت این هنر والا برای برخی از مسئولان به معنای واقعی کلمه بی‌اهمیت است که اگر اینگونه نبود حتما مسیر رشد موسیقی ما نیز هموارتر می‌شد. برای روشن‌تر شدن این موضوع خوب است توجه شما را به استفاده‌هایی که از ارکستر سمفونیک می‌شود، جلب کنم. من باور دارم که این ارکستر تنها به این دلیل تا امروز به بقایش ادامه داده که از آن در مناسبت‌های مختلف استفاده شود. البته اگر ارکستر سمفونیک بخواهد برنامه‌ای غیر مناسبتی هم اجرا کند، برخی مدیران با آن مشکلی ندارند اما حمایت کردن از ارکستر یک چیز است و بی‌تفاوت بودن به وضعیت آن چیز دیگری. ما زمانی می‌توانیم بگوییم که یک ارکستر برای مسئولان مهم است که بودجه‌ای مخصوص به خود داشته باشد. اما بی‌توجهی به این ارکستر و البته به طور کلی موسیقی در کشور ما سبب شده با وجود در اختیار داشتن نوازندگان توانمند پرشمار در ایران نتوانیم به جایگاهی که استحقاقش را داریم، برسیم. این نکته را هم باید بگویم که اغلب نوازندگان درجه ‌یک در کشور ما در ارکسترها نوازندگی نمی‌کنند. 

چرا؟

چون نوازنده‌های حاضر در ارکستر به ‌هیچ ‌عنوان از نظر مالی تامین نیستند و بعد از انجام تمرینات یا اجراهای مختلف باید چند جای دیگر هم کار کنند تا بتوانند امورات‌شان را بگذرانند. در شرایطی که یک نوازنده از نظر مالی تامین نباشد و برای به ‌دست آوردن هزینه زندگی ناچار شود ساعت‌هایی پشت سر هم را به تعلیم شاگرد و مسافرکشی و حضور در استودیوهای مختلف برای نوازندگی در آلبوم‌های گوناگون، بگذراند، چطور می‌تواند روی کاری که در ارکستر بر عهده او گذاشته شده، تمرکز کند تا ما در نهایت بگوییم ارکستر اجرایی درخور داشته یا خیر؟ بعضی از منتقدان و حتی اهالی موسیقی در برخی رسانه‌ها می‌گویند ارکستر بیش از همه به رهبر توانمند به عنوان رهبر دائم ارکستر احتیاج دارد. البته من هم منکر فواید حضور فردی با کلاس کاری بالا در ارکستر نیستم و می‌پذیرم که حضور چنین شخصی می‌تواند به پیشرفت ارکستر و نوازندگان کمک کند اما وقتی نوازنده‌های ما فکری آسوده ندارند، با وجود حضور فرد تراز اول هم نمی‌توان به رسیدن به نتیجه مطلوب امیدوار بود. پیش ‌از این گفته بودم که علی رهبری را شاید بتوان بهترین گزینه برای حضور به ‌عنوان مدیر هنری و رهبر دائمی ارکستر سمفونیک تهران دانست اما همان زمانی هم که او رهبر دائم ارکستر بود، ما مشکلات مالی فراوانی داشتیم و همین دغدغه مالی هم باعث می‌شد، نوازندگان نتوانند توقعات او را برآورده کنند. در این چند ماه بارها و بارها گفته‌ام که او تنها کسی است که به ‌عنوان رهبر می‌تواند ارکستر سمفونیک را نجات دهد اما مشکلات مالی نوازندگان هم مساله بسیار مهمی است که تا حل نشود نمی‌توان از ارکستر توقعی داشت. 

آیا فرهنگی که میان نوازندگان ارکسترها در کشور ما در طول چند دهه ایجاد شده، به ‌محض حل شدن مشکلات مالی می‌تواند اصلاح شود و در نتیجه آن انتظار داشته باشیم سطح ارکستر با ترک این فرهنگ یا عبور از سستی بعد از مدت کوتاهی بالاتر برود؟

به ‌هر حال همان‌طور که خود شما گفتید سال‌ها فرهنگی به نام تنبلی در وجود بسیاری از نوازندگان ارکسترها جا خوش کرده است. اینکه انتظار داشته باشیم مثلا دو ماه بعد از حل مشکلات مالی، ارکستر ناگهان تبدیل به بهترین ارکستر منطقه شود، چندان معقول نیست اما من اطمینان دارم اگر دولت‌ها واقعا دغدغه پیشرفت ارکستر سمفونیک را داشته باشند و بودجه‌ای را برای آن در نظر بگیرند، می‌توان انتظار داشت بعد از یک دوره یک یا دو ساله ارکستری داشته باشیم که تفاوت سطح کیفی اجراهایش با سال‌های قبل را به خوبی بتوان فهمید. بعد از حل شدن مشکلات مالی ارکسترها می‌توانند برای پذیرش نوازندگان درجه‌ یک آزمون برگزار کنند و با حضور رهبری توانا همچون علی رهبری اوضاع ارکستر را روزبه‌روز بهتر کنند. در ادامه هم می‌توان با برنامه‌هایی که شخص علی رهبری در ذهن دارد، برای ارکستر هر هفته یک اجرا را در نظر گرفت و با اعزام نوازندگان به خارج از کشور و فراهم کردن امکان حضور آنان در مسترکلاس‌هایی مفید در کشورهای مختلف، به بالاتر رفتن سطح دانش و البته توانایی آنان در امر نوازندگی کمک کرد. 

اگر بخواهید به سیر حرکتی ارکستر سمفونیک تهران بعد از انقلاب تا امروز نگاهی بیندازید، این چهار دهه را چطور توصیف می‌کنید؟

چند سال بعد از پیروزی انقلاب هنوز رهبر ثابتی برای ارکستر سمفونیک نداشتیم و آن موقع فکر می‌کردیم درستش هم همین است. در آن دوران هرازگاهی ‌سازی می‌نواختیم، هرچند به آن شکل کنسرتی برگزار نمی‌شد. البته گاهی در برنامه‌های مناسبتی آثاری همچون سرود ملی را اجرا می‌کردیم. در ادامه اوضاع کمی بهتر شد و ارکستر توانست آثار کلاسیک را هم اجرا کند. در آن ایام مسئولان فهمیده بودند حتی برای اجرای سرود هم ارکستر باید در یک سطح آمادگی حداقلی قرار داشته باشد. بعد از حضور منوچهر صهبایی در ارکستر متوجه شدیم که می‌توان کیفیت کار ارکستر را بالاتر هم برد. در ادامه با حضور بعضی رهبران میهمان از کشورهایی نظیر روسیه و کروواسی و حتی کشور خودمان از جمله لوریس چکناواریان و شهرداد روحانی کم‌کم سطح ارکستر سمفونیک بالا و بالاتر رفت. اوج کار ارکستر سمفونیک را اما باید در دورانی جست‌وجو کنیم که علی رهبری، چوب هدایت آن را به‌ دست گرفت. با حضور او در ارکستر سمفونیک تهران بود که اعضا متوجه شدند چطور باید آثار کلاسیک را اجرا کرد. امروز هم من فکر می‌کنم بعد از تامین مالی نوازندگان باید رهبری در حد و اندازه‌های علی رهبری هدایت ارکستر سمفونیک را برعهده گیرد. 

از نگاه شما سازمان‌ها و نهادهای عمومی از جمله سازمان تامین‌اجتماعی در ایران تا چه حد می‌توانند به ارکسترهای فعال در کشورمان کمک کنند؟ اساسا آیا این نهادها وظیفه‌ای هم دراین‌باره برعهده دارند یا خیر؟

اگر به ارکسترهای موفق در سطح جهان نگاه کنیم، می‌بینیم که در عمل هیچ‌کدام از آن ارکسترها به‌ صورت خصوصی اداره نمی‌شوند. البته اگر کسی بگوید ارکسترهای فیلارمونیک چنین خصوصیتی دارند، باید گفت علاقه‌مندان به آن ارکسترها که ممکن است نهاد، سازمان، شرکت، کارخانه یا اشخاص حقیقی باشند، بدون اینکه از آنان نامی ‌برده شود به ارکسترها کمک می‌کنند و فیلارمونیک‌ها هم از این طریق ادامه حیات می‌دهند. در نهایت باید گفت تامین هزینه‌های ناشی از حضور تعداد زیاد نوازندگان، اجاره محل تمرین و اجرای ارکسترهایی از این‌ دست، معمولا از پس یک شخص برنمی‌آید. به همین دلیل هم هست که ارکسترها در سراسر جهان یا از سوی دولت حمایت می‌شوند یا از سوی نهادهایی همچون شهرداری‌ها و به طور کلی سازمان‌ها و نهادهای عمومی. به همین خاطر من معتقدم اگر سازمان‌ها و نهادهای فعال در کشور ما از جمله سازمان تامین‌اجتماعی لااقل بخشی از هزینه‌های ارکسترها را تامین کند، می‌تواند تاثیر بسزایی در زمینه فرهنگ و هنر از طریق اجرای موسیقی این ارکسترها در بدنه جامعه داشته باشد و خودش را هم از این راه با رویکرد جدید به جامعه وصل و گفتمان تازه‌ای را تجربه کند. البته ما سال‌های سال در ارکستر سمفونیک تهران فریاد زدیم تا بتوانیم بودجه‌ای مشخص را برای این ارکستر بگیریم و متاسفانه در نهایت هم موفق به چنین کاری نشدیم. به نظر من تا وقتی به موسیقی و ارکسترهای فعال در این زمینه در کشورمان تشخص ندهیم، راه به‌ جایی نخواهیم برد. کاش مسئولان اجرایی کشورمان اهمیت فعالیت این ارکسترها را درک کنند و گامی مهم برای حمایت و یاری آنان بردارند. در آن صورت مطمئن باشید که اتفاقات خوبی خواهد افتاد. 

از ماجرای ارکسترها که بگذریم به وضعیت اهالی موسیقی در ایام شیوع کرونا در چند ماه گذشته می‌رسیم. تجربه شخصی خودتان در این ایام چگونه بوده است؟

همان‌طور که می‌دانید چند ماه است که کلیه آموزشگاه‌های موسیقی در سراسر کشور تعطیل شده و از همان زمان تا امروز هم اجراهای صحنه‌ای با حضور تماشاگران برگزار نمی‌شود. به هر حال اغلب کسانی که آنان را به عنوان موزیسین می‌شناسیم، درآمدشان را از طریق تدریس و اجرای برنامه و حضور در استودیو به عنوان نوازنده، آهنگساز یا سایر عوامل به دست می‌آورند و طبیعی است که در این چند ماه از منظر اقتصادی به دلیل تعطیلی همه مشاغل فرهنگی دچار مشکل شده باشند. به نظر می‌رسد اهالی هنر به طور کلی و جامعه موسیقی به شکل جزیی در این ایام نیاز به حمایت واقعی دارند تا بتوانند به زندگی‌شان ادامه بدهند. من گمان می‌کنم مسئولان دولتی می‌توانند سازوکاری را برای حمایت از اهالی فرهنگ و هنر ایجاد کنند. البته ظاهرا گفته شده که قرار است به جامعه فرهنگ و هنر بابت جبران خسارت‌هایی که در این ایام داشته‌اند، وام پرداخت شود. پرسش من این است که وقتی در این اوضاع و احوال درآمدی وجود ندارد، اقساط این وام‌ها چطور باید پرداخت شود؟

کد خبر: 1341

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 7 + 3 =