به گزارش آتیه آنلاین به نقل از مهر؛ مهر ماه سال ۱۴۰۰ برج آزادی میبایست پنجاهمین سال بهره برداری اش را جشن بگیرد. برجی که زمانی به عنوان دروازه ورود به پایتخت ایران شناخته میشد و هنوز هم بعد از ۵۰ سال یکی از نمادهای ایران و تهران است. با تفاوتهای بسیار. تفاوتهایی که از بی تفاوتی نسبت به این اثر تاریخی شگفت انگیز حکایت دارد.
همین چند روز پیش بود که خبرگزاری مهر در گزارشی اطلاع داد که در روز سال تحویل، نیروی انتظامی مراسم رژه برگزار کرد و هلی کوپتری را در کنار برج به زمین نشاند. اما چند ساعت بعد، ارتش جمهوری اسلامی ایران، مراسم آغاز سال تحویل را با شلیک ۸ توپ مشقی نظامی جشن گرفت.
گردشگر خارجی چه تصوری از این اتفاق خواهد داشت؟
توپهایی که ارتعاش و صدای آن موجب شده بود وقتی کارکنان مجموعه برج آزادی به محل کار خود رفته بودند، شاهد بهم خوردگی وسایل روی میز و دیوارهایشان شوند و خبرنگاران حوزه میراث فرهنگی نیز ببینند که چند ترک در آخرین طبقه برج روی دیوارهای آن به طبقه بالای برج آزادی بروند و ببینند که شکافهایی روی دیوارها به وجود آمده است. شکاف و ترکهایی که مدیران برج آزادی میگفتند جدید است ولی باید کارشناسان و متخصصان تأیید کنند که بر اثر ارتعاش آن توپها به وجود آمده است یا خیر.
ترکهای روی بدنه برج آزادی
اگرچه شلیک توپهای نظامی در جوار برج تاریخی، بی آسیب نخواهد بود و گروه کارشناسی در روزهای آینده به بررسی این موضوع پرداخته و گزارش آن را اعلام خواهند کرد، اما نباید فراموش کرد که این برج تاریخی ثبت شده در فهرست میراث ملی؛ گزندهای بسیاری را در سالهای اخیر دیده است.
از زمانی که اتومبیلها از کنارش عبور کردند تا گذرگاهی که آن پایین زده شد و کنسرتها و شلیک توپهایی که در کنارش زدند. از داخل هم فروپاشی آن کم نبود. زمانی که یکی یکی کاشیهای آن ریخت و کسی نبود که فکری به حال نم زدگیهای آن کند.
نم زدگی داخل برج
چند روز پیش یکی از بازدیدکنندگان به دیدن طبقات برج آزادی رفت و به خانوادهاش با افتخار نشان میداد که جای اسمش روی دیوار برج قرار گرفته است! یکی از راهنمایان از او پرسید. در این طبقه از برج، جایی که شما آن را سوراخ کردهاید، خیلی سخت میشود رفت، چطور و با چه ابزاری این کار را کردید آیا عذاب وجدان ندارید که روی یک اثر تاریخی، به اصطلاح یادگاری نوشتهاید؟
او گفته بود که برای مدتی ما قرار بود از آن محافظت کنیم فرصت داشتیم تا با میخ و چکش نام مان را روی دیوارهایش بنویسیم همین الان هم میتوانم به آنجا بروم. میدانستم که دسترسی به این بخش از دیوار کار آسانی نیست و برای همیشه ماندگار میماند.
چه عذاب وجدانی؟ اگر این کار درست نیست چرا شما الان به افراد اجازه میدهید جلوی چشمتان یادگاری بنویسند؟
دیوارنویسیها
آن مرد درست میگفت همین الان هم در جای جای این برج تاریخی در حالی که دوربینها و راهنمایان زیادی حضور دارند، باز هم میتوان رد یادگاری نویسی را روی دیوارها مشاهده کرد چه از زمان قدیم و چه به تازگی.
یکی دیگر از راهنمایان این برج میگفت که برخی از افراد از ما کلیدی، ماژیکی چیزی میخواهند تا یادگاری روی در و پنجره یا دیوار بنویسند این دیگر شاهکار است!
چکه کردنهای آب از سقف
شاهکار اما به مدیریت برج هم بر میگردد و به اتفاقاتی که پیرامون آن میافتد. بنای برج آزادی در اختیار بنیاد رودکی است اما فضای سبز اطراف برج آزادی تحت اختیار شهرداری است و به همین دلیل مدیران برج، خبری از اتفاقاتی که پیرامون آن رخ میدهد، ندارند. به عنوان مثال کنسرت برگزار میشود و توپ شلیک میکنند، گاهی چمن میدان را بر میدارند و گاهی آن چنان اطرافش را آبیاری میکنند که از هر گوشه برج آب می چکد. کف سازی اطراف تا دهه ۸۰ خوب بوده اما برای اینکه بودجهای خرج شود، آن را برداشتهاند و دوباره کفسازی کردند. همین هم باعث شده هنوز مشکل فضای سبز اطراف حل نشود.
در زمینه اتفاقاتی که برای این برج افتاده، مدیریت برج آزادی، بی توجهی بنیاد رودکی، سهل انگاری شهرداری تهران و ارگانهای دیگر هم در آنها دخیل هستند. چون به عنوان مثال در داخل برج هم آسیب کم نیست. غیر از آن دیوارنویسیها که در همه بناهای تاریخی هم دیده میشود، باید به بازدیدکنندگان گفت که مراقب چکه کردن آب از سقف و چه بسا ریزش بخشی از کاشی یا سقف هم باشند چون نم زدگی در بسیاری از نقاط این برج تاریخی دیده میشود. آنقدر که در جلوی آسانسور یکی از طبقات به وضوح میتوان دید که آب از سقف چکه میکند.
ریزش کاشیهای گنبد فیروزهای را هر بازدیدکننده ای به راحتی میتواند ببیند. جایی که از آخرین نقطه سطح برج، آب به داخل آمده و سرما و گرما و ریزش آب حتی به کوچکترین روزنه، موجب لغزش و در نهایت ریزش کاشیهای آبی میشود.
هر چند که قرار است در آینده کاشیهای مورد آزمایش قرار گرفته در مرمت این بخش از برج جایگزین شوند اما برخی از افراد از جمله احمد محیط طباطبایی تهران شناس بر این باور است که سنگها و کاشیها از همان ابتدا در این برج، با کیفیت نبودهاند.
قرار بود در طرح اولیه، حریم اطراف برج به این صورت حفظ شود
غیر از آن، این برج زمانی به عنوان دروازه تهران شناخته میشد. جایی که میبایست افراد در مدت یک ساعت با جاذبههای گردشگری مقصد مورد نظرشان آشنا میشدند و به همین منظور در فضای ده هزار متر مربعی چنین کاربری با امکانات به روز در اختیار مردم قرار میگرفت. در آن زمان صفحههای نمایشگر و صندلیهایی گذاشته بودند که کاربر با چند زبان مختلف میتوانست اطلاعات گردشگری مقصدش را ببیند و بخواند و بشنود. یعنی سال ۴۹ یا ۵۰ که چنین امکاناتی برای این بخش از برج در نظر گرفتند؛ از تکنولوژی دهه ۷۰ بهره برده بودند. ولی الان این بخش از برج بلا استفاده است و دیگر کاربری ارائه اطلاعات را ندارد بلکه به محل فروش چای تبدیل شده است.
سالنهای دیگر نیز یکی کتابخانه است که زمانی تنها کتابخانه تخصصی تهران بود. دیگری تالاری برای نمایش آثار موزهای است. در این تالار هر دو سال یکبار آثاری به نمایش گذاشته میشود در تالار دیگری که نمایشگاه است، هر هنرمندی که بخواهند اجارهای حدوداً دو میلیون تومانی برای نمایش آثارش میپردازد و یک هفته این بخش را در اختیار میگیرد.
زمانی مرکز دانستنیهای گردشگری ایران بود
ممکن است گهگاهی هم نمایش یا فیلمی در سالن نمایش برج آزادی پخش شود. یا افرادی بخواهند بخشهای مختلف برج را نگاهی بیندازند. اما به هر حال از هدفی که ۵۰ سال پیش ساخته شده بود، خیلی فاصله دارد.
این برج زمانی محل نمایش مهمترین آثار تاریخی، از جمله سنگی از کره ماه، منشور کوروش و لوح زرین بوده است اما الان میتوان مشاهده کرد که غرفههایی برای نمایش و فروش سنگهای زینتی در آن ایجاد شده است. قرار بود برج آزادی دروازهای برای ورود به ایران باشد اما الان دروازهای برای تهران هم نیست. چون مدیریت شهری میخواهد برج میلاد را جایگزین این برج تاریخی به عنوان نماد پایتخت کند.
نظر شما