وقتی سرپناه، یک آرزو است...

بحران اجاره مسکن در نبود نظارت، وابستگی مالی صاحبخانه‌ها و بعضا عدم تعامل آن‌ها با مستاجران ، زنان سرپرست خانوار را با مشکلات متعددی مواجه کرده است.

به گزارش آتیه‌آنلاین، در روزگار کنونی که گرانی، تورم و مشکلات اقتصادی بیش از پیش عرصه را بر بسیاری از مردان خانواده تنگ کرده است، زنانی در گوشه گوشه این سرزمین به جبر زمانه، در میانه راه پرفرازونشیب زندگی همسران خود را به هر دلیلی از جمله مرگ، طلاق، زندان، ترک خانه و... از دست داده‌اند و ناگزیرند که بار زندگی خود را به تنهایی به دوش بکشند؛ مادرانی که در کنار مسئولیت‌های مردانه، زن خانه و خانواده نیز هستند و علاوه بر مدیریت امور منزل، برای فرزندان خود پدری هم می‌کنند. این زنان در سال‌های اخیر با افزایش قیمت مسکن مشکلات‌شان چندین برابر شده است.
در کشور ما بیش از 5/3 میلیون زن سرپرست خانوار و بر اساس آمارهای رسمی ‌(5 میلیون زن سرپرست خانواده بر اساس آمارهای غیررسمی) وجود دارند که همواره یکی از مهمترین چالش‌های زندگی آنها بحث مسکن و سرپناه است. نداشتن مسکن یا مسکنی با کیفیت مناسب و مستأجر بودن بخش عمده‌ای از آنها گرچه مسأله جدیدی نیست اما به مرور و در سال‌های اخیر با افزایش چشمگیر مبلغ اجاره بهاء مشکلات آنها متعدد و پیچیده‌تر شده است. بر اساس قانون مصوبه وزارت راه و شهرسازی، با ابلاغیه ستاد کرونا در سال گذشته و سال جاری، در تهران حداکثر افزایش اجاره بها 25 درصد و در کلانشهرهای ایران 20 درصد و دیگر نقاط ایران 15 درصد اعلام شد و اگرچه این مصوبه به همه بنگاه‌های مشاور املاکی ابلاغ شده است، اما به نظر می‌رسد در نبود نظارت دقیق و مداوم نه‌تنها به آن عمل نمی‌شود بلکه شنیده‌ها حاکی است که حتی در برخی شهرهای کم‌برخوردار افزایش مبلغ اجاره بهاء بیش از 100 درصد است!
افزایش ناگهانی ودیعه مسکن
«عطیه مولف»، خانمی که کارگر نظافتچی آپارتمان است به «آتیه‌آنلاین»گفت: «شوهرم معتاد بود و یک روز رفت و دیگر برنگشت؛ گرچه بودنش هم زحمت و دعوا بود و کاری نمی‌کرد. من ماندم و دو پسر و دخترم و چون درس نخواندم و سواد چندانی نداشتم، تصمیم گرفتم در خانه‌های مردم کار کنم. اوایل فقط در منزل آشناها و همسایه‌ها کار می‌کردم اما فشار هزینه‌های زندگی و درآمد بسیار ناچیز من را مجبور کرد که با شرکت خدماتی در این زمینه وارد همکاری شوم.» وی گفت: «اگرچه کار کردن با شرکت از جهت همیشه مشتری داشتن خوب است، اما درصدی که به من پرداخت می‌کنند، زیاد نیست. البته چاره‌ای هم ندارم. با این حال تا چند سال پیش می‌توانستم زندگی‌ام را اداره کنم، اما مشکلات از زمانی شروع شد که خانواده همسرم ما را از آپارتمان کوچکی که در اسلامشهر بود بیرون کردند و من با دو بچه قد و نیم‌قد مستأجر و آواره شدیم.» این زن سرپرست خانوار ادامه داد: «به واسطه یک آشنا به یک آدم خیر معرفی شدم و خدا خیرش دهد 20 میلیون تومان به من داد که هر وقت داشتم به او برگردانم. از آن زمان چهار سال می‌گذرد و برای اثاث‌کشی و تأمین هزینه اجاره زیاد سختی کشیدم و به خیلی‌ها رو زدم. اما حالا که مالک‌ از افزایش یک دفعه‌ای 40 میلیونی پیش می‌گوید، اصلاً مغزم کار نمی‌کند، نه می‌توانم از کسی قرض کنم که توان پس دادن ندارم و نه می‌توانم دست روی دست بگذارم. می‌ترسم آواره و بی‌سرپناه شویم در این شهر بزرگ.»
کرونا و افزایش مشکلات زنان 
زنی که خود را صندوقدار یک فست‌فودی معرفی کرد، گفت: «با شیوع کرونا و اعمال چند نوبت کار ما تعطیل و نیمه‌تعطیل شد و به همین دلیل درآمدم هم کمتر شد، اما در عوض و نقطه مقابل آن، اجاره‌خانه‌ مثل هر سال افزایش پیدا کرده است. من کارگر ساده با یک پسربچه هشت ساله چطور می‌توانم با حقوق ناچیز کارگری بدون بیمه و هیچ مزایایی، از پس افزایش قیمت بی‌حساب و کتاب اجاره مسکن بربیایم.» او که دوست نداشت در رابطه با علت جدایی‌اش از همسرش صحبت کند، ادامه داد: «سال گذشته خانه 43 مترمربعی را با مبلغ 50 میلیون تومان با کمک مالی خواهر و برادرهایم رهن کرده بودم. امسال صاحبخانه ۳۰ میلیون تومان اضافه کرده است. مگر حقوق‌ من چقدر در این یک سال افزایش پیدا کرده، تازه پارسال قیمت‌ها ارزان‌تر از امسال بود.» این صندوقدار ادامه داد: «حالا اگر خودم تنها بودم، با بخور و نمیر روز و شب‌ها را سر می‌کردم، اما وقتی پای یک بچه در میان است نمی‌توانی نخوری و نپوشی، الان شرایط جوری شده که دیگر پدر و مادرها در کنار هم از پس خرج فرزندشان برنمی‌آیند؛ پس وای به حال زن تنها و سرپرست خانواده.» این صندوقدار 36 ساله افزود: «اینکه طرح‌هایی برای ودیعه مسکن و یا مسکن اجتماعی می‌گذارند، کارساز نیست. خیلی از زنان نمی‌توانند از پس امور روزمره خود و فرزندان‌شان بربیایند. حالا چطور وام و تسهیلاتی بگیرند که اقساط آنها را پرداخت کنند. در این شرایط باید دلسوزانی باشند و نظارت دقیقی بر اجاره و خرید و فروش مسکن داشته باشند که مردم بیشتر از این کمرشان زیر هزینه‌های سرسام‌آور رهن و اجاره مسکن خم نشود.» وی تصریح کرد: «هزینه‌های زندگی که بالا می‌رود، همه را اذیت می‌کند، اما زن سرپرست خانوار مشکلات‌اش بیشتر است. متأسفانه برای خودم هم پیش آمده بعضاً در مراجعه به املاکی‌ها به محض اینکه می‌فهمند زن تنها و سرپرست خانوار هستی، متأسفانه با پیشنهادهای بی‌شرمانه آنها مواجه می‌شوی. به نظر من در نبود امنیت و نظارت، افزایش غیرمنطقی اجاره‌بهاء و بروز رفتارهای اینچنینی نباید دور از ذهن باشد.»
حقوق بازنشستگی کفاف اجاره مسکن را نمی‌دهد 
«سارا. ز» معلم بازنشسته در گفت‌وگو با «آتیه‌آنلاین » با شکایت از اوضاع نابسامان اجاره مسکن گفت: «من با 30 سال خدمت و همسرم مرحوم‌ام نیز که بازنشسته فرمانداری بود بعد از این همه سال خدمت نتوانستیم آپارتمان کوچکی بخریم و هر سال مستأجری و دربه‌دری. همسرم که سه سال پیش فوت کرد و یکدفعه‌ که اجاره‌ها بالا رفت دیگر نتوانستم آپارتمانی اجاره کنم و مجبور شدم به همراه دختر پسرم تهران را ترک کنم و در اطراف تهران منزلی اجاره کردم.» وی اجاره‌بهاء مسکن در شهرستان را کمتر از تهران خواند و افزود: «اوایل آپارتمانی80 متری با 30 میلیون پول پیش و 2 میلیون اجاره کردیم، اما امسال صاحبخانه گفت 30 میلیون به پول پیش اضافه کنم و اجاره را هم 5/1 میلیون افزایش داده و به کمتر راضی نشد. چند روزی است بنگاه‌های مختلف مراجعه می‌کنم اما قیمت‌ها وحشتناک شده و نتوانستم موردی متناسب بودجه و شرایط خودمان پیدا کنم.»
از دامادهایم خجالت می‌کشم 
خانمی ‌55 ساله که خودش را «رسولی» معرفی کرد با ابراز نگرانی از نزدیکی تمدید قرارداد اجاره مسکن‌اش گفت: «30 سال مربی مهدکودک یکی از ارگان‌های دولتی بودم و در سن جوانی شوهرش را از دست دادم. با سختی و مرارت دخترها را بزرگ کردم و با تهیه جهیزیه‌ای در حد توانم آبرومندانه به خانه بخت فرستادم، اما خودم بعد فوت مادر و پدرم و مشکلاتی که بین ورثه‌ها به وجود آمد از منزل پدری بیرون آمدم و مستأجر شدم‌.» وی اضافه کردم: «از 10 سال پیش دربه‌در و مستأجر شده‌ام. چند سال یک آپارتمان حوالی خیابان سپه مستأجر بودم و سال گذشته مالک گفت که 30 میلیون به مبلغ 20 میلیون پول پیش اضافه کنم و چون نداشتم، بنا را بر جابه‌جایی گذاشتم.»رسولی اظهار کرد: «مالک هم آپارتمان را برای اجاره به بنگاه سپرد و من هم فکر کردم می‌توانم گزینه خوبی که با همین مبلغ پیشی که دارم و کمی ‌اجاره پیدا کنم، اما متأسفانه پیدا نکردم و مجبور شدم با وام و قرض 30 میلیون دیگر جمع‌وجور کنم و آپارتمانی کوچکتر از قبلی و چند منطقه پایین‌تر رهن کامل کنم.»وی گفت: «تازه الان سررسید تمدید قرارداد نزدیک است. مالک صحبت از اجاره 800 هزار تومانی می‌کند، اما روراست با او صحبت کردم که واقعاً با یک حقوق مستمری، هزینه‌های درمانی‌ام و خرج سنگین امور روزمره نمی‌توانم این مبلغ را پرداخت کنم و در نهایت بر 600 هزار تومان به توافق رسیدیم‌.» رضایی ادامه داد: «از زندگی جز سختی، درد و مشکلات آن چیزی نفهمیده‌ام و این سال‌ها هم به جهت بیماری و بعد مستأجر بودن‌ام از دخترها و دامادهای‌ام خجالت می‌کشم. گرچه همیشه روی پای خودم ایستاده‌ام، اما همین که مجبور شدم از آنها برای ودیعه قرض کنم برایم خوشایند نبود.» این مستأجر گفت: «از همین الان نگران سال آینده‌ام هستم که چگونه می‌توانم برای جابه‌جا نشدن پس‌انداز یا پولی جمع کنم. البته با این تورم و گرانی پولی هم نمی‌ماند.»
آیا راه‌چاره‌ای هست؟
شاید اگر صاحبخانه به این فکر کند که روزی فرزندش هم مستأجر خواهد شد، تمام تلاش‌اش را بر این می‌گذارد که صاحبخانه خوبی باقی بماند. البته از نظر مستأجر هم صاحبخانه‌ای خوب است که اجاره را به تناسب درآمدش افزایش دهد، نه با توجه به تورم و گرانی و بخواهد بخش خالی جیب خود را با افزایش اجاره پر کند، اما آیا با وجود تأثیر شرایط نابسامان و متزلزل اقتصادی کشور بر همه جوانب زندگی اقشار مختلف جامعه از جمله مالکان و مستأجران، مجالی برای همدلی و درک یکدیگر باقی می‌ماند؟
کد خبر: 24567

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 1 + 4 =