زهران ممدانی؛ سوسیالیستی در قلب نیویورک
زهران ممدانی، نمایندهای جوان از حزب سوسیالیست آمریکا، با ورود به رقابت شهرداری نیویورک دوباره گفتمان عدالت اجتماعی و ضدسرمایهداری را به قلب آمریکا بازگردانده است.

به گزارش آتیه آنلاین، در شهری که سرمایهداری در رگهایش جریان دارد، ظهور زهران ممدانی، سیاستمدار سوسیالیست و مسلمان هندیتبار، برای تصاحب شهرداری نیویورک، پژواکی از گذشته فراموششده این شهر کارگری است؛ گذشتهای که زمانی در آن اندیشههای مارکس رقابت میکرد.
درهمینباره روزنامه شرق در گزارشی به انتخابات شهرداری نیویورک پرداخته است، در بخشهایی از این گزارش آمده که: نیویورک دهههاست که به پایتخت پول و سرمایه بدل شده است. به همین دلیل وقتی زهران ممدانی به عنوان یک سوسیالیست وارد گود رقابت برای به دست گرفتن ساختمان شهرداری آن شد، موجی از ناباوری و سپس حمله به او از سوی رسانههای جریان اصلی در ایالات متحده شکل گرفت.
نیویورک به عنوان شهری با مهاجران پرشمار اروپایی و جمعیت بالای کارگران صنعتی، از اواخر قرن نوزدهم با ایده سوسیالیسم آشنا شد و به آن روی خوش نشان داد.
در سال ۱۸۵۱ جوزف وایدمایر، ناشر آلمانی و از وفاداران به کارل مارکس که در انقلاب ۱۸۴۸ آلمان شرکت داشت، به ایالات متحده مهاجرت کرد و ساکن نیویورک شد. او تقریبا بلافاصله بعد از رسیدن به این شهر، دو روزنامه سوسیالیستی آلمانیزبان را کلید زد و هشت سال بعد دای ریفورم را راه انداخت که به ارگان حزب کارگر آمریکایی تبدیل شد. وایدمایر فردی است که مارکس او را بهترین، وفادارترین و توانمندترین همکار خود توصیف کرده بود و جدیترین نماینده مارکس و انگلس در آمریکا به حساب میآمد.
روزی که اینترناسیونال اول به نیویورک منتقل شد
اینترناسیونال اول (یا همان انجمن بینالمللی کارگران، تأسیسشده در ۲۸ سپتامبر ۱۸۶۴ در لندن) یک سازمان کارگری بینالمللی به حساب میآمد که هدف آن هماهنگی جنبشهای سوسیالیستی و کارگری در اروپا و فراتر از آن بود. مارکس و انگلس دریافتند که جنبش کارگری در ایالات متحده با مهاجرت کارگران آلمانی و اروپایی در حال گسترش بوده و مورد استقبال قرار گرفته است. رهبران آمریکایی مانند ژوزف وایدمایر و آدولف سورگ از حامیان سرسخت مارکس بودند و شعبههای فعالی در نیویورک، شیکاگو و سنت لوئیس به راه انداخته و طرفدارانی داشتند. باور مارکسیستها آن بود که انتقال اینترناسیونال اول به آمریکا میتوانست آن را از سرکوب اروپایی نجات دهد و به گسترش مارکسیسم در قاره جدید کمک کند.
هرچند در ابتدا به نظر میرسید نیویورک تبدیل به محلی امن برای مارکسیستها شود، ولی این اتفاق رخ نداد. منابع مالی اندک و مهاجران اروپایی پراکنده و خسته و ناامید و کمجان بودند و جا برای پیشرفت یک سازوکار مارکسیستی نبود. اوضاع آنقدر برای اینترناسیونال اول خراب بود که در سال ۱۸۷۶ و فقط چهار سال بعد، شورای عمومی رسما انحلال آن را اعلام کرد. مارکس این تجربه را گامی ضروری اما تلخ توصیف کرد. با وجود شکست مارکس و انگلس و اینترناسیونال اول، اما این تجربه تبدیل به پایهای برای جنبشهای کارگری نهتنها در نیویورک، بلکه در سراسر ایالات متحده شد.
ظهور یک شهردار سوسیالیست
بسیاری زهدان ممدانی را ادامهدهنده راه جورج لان میدانند. جورج لان در سال ۱۹۱۱، زمانی که ۳۸ساله (چهار سال بزرگتر از امروز ممدانی) و یک واعظ مذهبی بود، به حزب سوسیالیست پیوست و برای شهرداری شنکتدی نامزد شد. انتخاب یک سوسیالیست برای مردم شهر کوچک و صنعتی در شمال ایالت نیویورک در آن سال تازگی داشت، اما حزب سوسیالیست در آن زمان در اوج خود بود و لان مسیر سختی را در پیش نداشت.
صحنه نبرد در نیویورک
نیویورک نماینده بیش از ۹ درصد از اقتصاد کل آمریکاست و اقتصاد آن بزرگتر از اقتصاد کاناداست. این شهر کانون قدرت سیاسی است. در هیچ زمان دیگری کاخ سفید تا این اندازه در تصرف نیویورکیها نبوده است. از دونالد ترامپ رئیسجمهور ایالات متحده تا استیو ویتکاف نماینده او در خاورمیانه، کسانی که در نیویورک زاده شدهاند، در دولت جای پای محکمی دارند. برای آنها، به عنوان نمایندگان سرمایهداری آمریکایی پذیرش زهران ممدانی هندیالاصل، از خانواده روشنفکر، مسلمان شیعه و سوسیالیست بسیار دشوار و چالشبرانگیز است.
چه مردان سفیدپوست ثروتمند ساکن کاخ سفید بخواهند و چه نخواهند، نیویورک بحرانهای بزرگی دارد. یک درصد ثروتمندترین نیویورکیها بیش از 40 درصد از درآمد مالیاتی شخصی شهر را تأمین میکنند، اما شهر دیگر مانند گذشته مشاغل پردرآمد خلق نمیکند و برخی از ثروتمندترین ساکنان آن در حال ترک شهر هستند. در عین حال، زندگی برای نیویورکیهای معمولی گران بوده و میانگین اجارهها بیش از دو برابر میانگین ۵۰ شهر بزرگ آمریکاست. هزینه مراقبت از کودکان خردسال سالانه ۲۶ هزار دلار و هزینه حملونقل کمرشکن است.
تا اواسط دهه 70 میلادی، کنترل نیویورک به دست والاستریت و غولها نبود. در آن زمان ایالت نه مانند امروز، بلکه نقطهای بود که میتوانستید در آن به تماشای بهترین نمایشها، موزهها و گالریها بروید بدون اینکه دلاری پول بدهید. دانشگاههای دولتی در حال گسترش و مهدکودکهای رایگان خانوادههای کمدرآمد را همراهی میکردند. آنچه امروز بر سر نیویورک آمده و زهران ممدانی بابت همین موضوع توانسته تا رسیدن به مقام شهرداری بالا بیاید، نتیجه سیاستهای جرالد فورد و بیتوجهیهای او به شهر است. سوسیالیستها امید دارند تا ممدانی ضرب شستی به نیویورکیهای ثروتمند نشان داده و شهر را به روزهای خوش پیشین برگرداند.





