تصویر بزرگترین اردوگاه پناهندگان جهان؛ خانوادههای روهینگیایی برای بقا میجنگند
بیش از یک میلیون روهینگیایی در بزرگترین کمپ پناهندگان جهان در بنگلادش به کمکهای بشردوستانه وابستهاند. کاهش کمکهای بینالمللی به این معناست که افراد تازهوارد حتی پناهگاهی هم دریافت نمیکنند.

نورِ لامپ کمرمقِ اتاق که با ژنراتور پشتیبان کار میکند، آنقدر دوام آورد تا «نور» و «سوکت» در اتاقی نیمه تاریک، برای اولین بار چهرههای نوزادانشان را بینند. این دو کودک در همان شب بر روی یک تشک فرسوده به دنیا آمدهاند؛ تشکی که چنگ هزاران زن در حال وضع حمل، در اتاق موقت زایمان کمپ ۲۲ بودند پاره پاره کرده است.
در همان لحظه، نوزادان تازه رسیده تبدیل به جوانترین ساکنان بزرگترین کمپ پناهندگان جهان در «کاکس بازار» بنگلادش میشوند. کمپی که با کمبود ۶۳ درصدی در تامین بودجه کمکهای بشردوستانه دست و پنجه نرم میکند.
در اتاق کوچک و بیپنجره کناری، همراه با صدای منقطع بوق دستگاه، «راجومه» ۳۰ ساله، با نگرانی منتظر نتیجه آزمایشهای دوران بارداری خود است. «راجومه» هشت ماهه باردار است و میداند که پس از تولد نوزادش باید وعدههای غذاییاش را کنار بگذارد تا بتواند خانواده خود را سیر کند؛ چراکه امسال تعدادی از سهمیههای غذا کم شده است.
«نور» ۲۳ ساله، «سوکت» ۲۴ ساله و «راجومه» همگی «روهینگیا» هستند؛ گروهی اقلیت مسلمان از شمالغرب میانمار که اکثریت مردم آنجا بودایی هستند و همسایه بنگلادش محسوب میشود. روهینگیاییها سالهاست که از سوی ارتش میانمار تحت آزار و اذیت قرار دارند، اما این آزارها در سال ۲۰۱۷ به اوج خود رسید. پس از سرکوبی بیرحمانه در سال 2017 که توسط محققان سازمان ملل به عنوان «نمونه کلاسیک پاکسازی قومی» توصیف شد، حدود ۷۵۰ هزار نفر از روهینگیاییها به بنگلادش پناه بردند. این مردم در شبکهای وسیع از ۳۳ کمپ پناهندگان در «کاکس بازار» ساکن شدند.
«نور» (سمت چپ)، در حال گرفتن مشاوره از «یاسمن اختر» مامای مرکز بهداشتی کمپ ۲۲ در «کاکس بازار» است
باوجود کمبود کامل فرصتها در بنگلادش که روهینگیاییها را پناهنده محسوب نمیکند، تعداد روهینگیاییها که مسیر خطرناک «کاکس بازار» را پیش میگیرند در حال افزایش است. از اوایل سال ۲۰۲۴ نزدیک به ۲۰۰ هزار نفر روهینگیایی، پس از شدت گرفتن درگیریها بین گروههای محلی و ارتش، فضای خشن میانمار را به مقصد کمپهای بنگلادش ترک کردند.
برای بیش از ۱.۱ میلیون پناهندهای که اکنون در «کاکس» بازار زندگی میکنند، کاهشهای شدیدی که بهتازگی در بودجه کمکهای بشردوستانه رخ داده، یادآور دردناکی از این حقیقت بوده که بقای آنها در بنگلادش کاملا وابسته به کمکهای انسانی است. به گفته سخنگوی «کمیته نجات بینالمللی» (IRC) از زمان کاهشهای کمکهای بشردوستانه و توسعهای آمریکا (USAID)، ۴۸ مرکز بهداشتی مجبور به تعطیلی یا کاهش شدید خدمات خود شدهاند.
«عبدالله واحد»، ۲۵ ساله، میگوید زمانی که توموری در مچ دست پسر سهسالهاش پیدا شد، کاهش خدمات بهداشتی تقریبا باعث پسرش جان خود را از دست بدهد. «واحد» میگوید: «ما نتواستیم از مرکز بهداشت کمک لازم را دریافت کنیم. ما مجبور شدیم ۱۰۰ هزار تاکای بنگلادش (۶۲۰ پوند) قرض کنیم تا در یک بیمارستان خصوصی در فاصله سه ساعت با ما، دستش را جراحی کنند.»
«عبدالله واحد» و خانوادهاش در کمپ چهار. این خانواده مجبور شدند برای درمان پزشکی پسر سهسالهشان پول قرض کنند
در داخل مرکز تغذیه یونیسف در کمپ ۱۵، تقریبا هیچ فضایی برای ایستادن باقی نمانده است. زنان ناامید با سطلهای پلاستیکی خالی در صف ایستادهاند که آرم سازمانهای کمکرسانی بر آن علامتگذاری شده است. همزمان کودکان لاغر و ضعیف در یک سیستم نوار نقالهای که شبیه به کف کارخانه انسانهاست، وزنکشی، اندازهگیری و تغذیه میشوند.
تقریبا هر روز ۳۰۰ کودک در این مرکز برای سوءتغذیه معاینه میشوند. پزشکان میگویند که در سپتامبر امسال، پذیرش کودکان زیر پنج سال مبتلا به سوءتغذیه حاد، نسبت به مدت مشابه در سال گذشته، ۱۱ درصد افزایش داشته است.
دکتر «اوئن نکهما» میگوید: «اواسط سال ۲۰۲۶، احتمالا بودجهای برای ادامه ارائه کمکهای نجاتبخش به کودکان نخواهیم داشت. بدون تامین مالی مؤثر برای درمان و پیشگیری، به زودی باید گزارش دهید که در اینجا کودکان میمیرند.»
«منصور» در ماه آوریل با وزن یک کیلوگرم به دنیا آمد. زمانی که دمای داخل پناهگاههای بامبو، پیچیده در پارچههای تارپولین به طور معمول در روزها بیش از ۴۰ درجه سانتیگراد است. هفت ماه بعد، «منصور» در آغوش مادرش در همان مرکزی است که او را زنده نگه میدارد؛ با چشمان سنگین و لبهایی خشک، گویی میخواهد اما نمیتواند تغذیه کند.
«منصور» هفتماهه و مادرش، «رومیدا»، در مرکز تغذیه یونیسف در کمپ ۱۵. علیرغم درمان، «منصور» به شدت دچار سوءتغذیه است
مادرش، «رومیدا»، قادر به تولید شیر کافی برای تغذیه پسرش نیست. اکنون زندگی «منصور» به درمانهایی مانند غذای درمانی آماده مصرف و مکملهای ویتامین «آ» وابسته است. اما بهرغم این مداخلات، قطر کوچک بازوهای لاغر و استخوانی او نشان میدهد که هنوز از سوءتغذیه حاد شدید رنج میبرد.
پناهندگان روهینگیا تحت مجموعهای از قوانین سختگیرانه قرار دارند که توسط دولت بنگلادش اعمال میشود. بنگلادش از دهه ۱۹۷۰ به دنبال بازگرداندن روهینگیاها به کشورشان است.
پناهگاهها در «کاکس بازار» باید به گونهای ساخته شوند که بتوانند به سرعت تخریب شوند و مردم روهینگیا اجازه کار، کسب درآمد یا شرکت در تحصیلات رسمی را ندارند.
کودکان و زنان در مرکز تغذیه کمپ ۱۵ در صف ایستادهاند و امیدوارند که مواد غذایی دریافت کنند
کاهش بودجه کمکهای بشردوستانه به معنای دریافت نکردن پناهگاه و اقلام غیرغذایی برای پناهندگان جدیدی است که ۷۶ درصد آنها زنان و کودکان هستند.
در این شرایط زنانی مانند «رحیما»، ۴۱ ساله، که در ژوئن ۲۰۲۵ به «کاکس بازار» رسیدند، برای داشتن فضای خوابی روی زمین و دریافت حداقل اقلام ضروری مثل صابون برای تمیز نگه داشتن کودکانشان، به دیگر پناهندگان وابسته هستند.
زمانی که «رحیما» و هفت فرزندش خانهشان در «بوثیداوانگ» را ترک کردند، برای رسیدن به مرز بنگلادش هشت روز در راه بودند. خانه آنها در سال ۲۰۲۴ تبدیل به خاکستر شد.
او درحالیکه در پناهگاهی با فضای بسیار کم برای خوابیدن فرزندانش نشسته است، میگوید: «ابتدا ما را شکنجه کردند» و ادامه میدهد: «بعد از آن، شوهرم را بردند و پسر بزرگمان را مجبور کردند به ارتش آنها بپیوندد.» ۶ ماه از آخرین خبری که از شوهر و پسرش شنیده میگذرد.
«رحیما» و چهار نفر از هفت فرزندش در داخل پناهگاهی که به سختی فضای کافی برای خوابیدن دارد
«داویده زاپا»، رئیس کمکهای بشردوستانه اتحادیه اروپا در بنگلادش میگوید: «پناهندگان روهینگیا در بنگلادش از روی انتخاب به کمکهای بشردوستانه وابسته نیستند. کاهش کمکهای بشردوستانه در امروز فقط بحرانهای فردا را بیشتر میکند.» درحالیکه جنگها در میانمار ادامه دارد، پناهندگان روهینگیایی در پرتگاه بودجهای قرار گرفتهاند.
در سال ۱۹۷۷، ارتش میانمار عملیات «پادشاه اژدها» را به منظور شناسایی روهینگیاییهای ساکن در ایالت «راخین» آغاز کرد. کشتارهای دستهجمعی و خشونتهای وحشتناک حدود ۲۰۰ هزار نفر را به مرز بنگلادش فراری داد. دو سال بعد، بیش از ۱۰ هزار نفر روهینگیایی که از بازگشت به میانمار امتناع میکردند، در اولین کمپهای ساخته شده در بنگلادش، از گرسنگی جان خود را از دست دادند.
امروز امیدی برای بازگشت امن به میانمار وجود ندارد. با کاهش کمکها، روهینگیاییها با چشمانداز واقعی مرگی مواجهاند که بار دیگر نادیده گرفته خواهد شد.





