بزنگاههای مسائل اجتماعی ایران؛ سیاستگذاریها و واکنشها
در دومین همایش ملی «وضعیت اجتماعی ایران» بزنگاهها و روندهای مسائل اجتماعی ایران در دوره زمانی ۱۳۶۸ تا ۱۴۰۳ بررسی شد.

مسائل اجتماعی امروز متعددند و هر چه پیش میرویم موارد بیشتری اضافه میشوند بدون آنکه پاسخ درستی به مسائل گذشته داده شده باشد. در پنل «مسائل اجتماعی ایران» در دومین همایش ملی «وضعیت اجتماعی ایران» مروری بر این مسائل از دهه ۱۳۶۰ تا امروز انجام شد. پیام روشنفکر، جامعهشناس مروری دهه به دهه بر مسائل اجتماعی در ایران داشت که در آن بزنگاهها و روندها و سیاستگذاریها را بررسی کرد.
روشنفکر که نزدیک به دو دهه است درباره مسائل اجتماعی تحقیق و تدریس میکند بزنگاهها و روندهای مسائل اجتماعی ایران را در بازه ۱۳۶۸-۱۴۰۳ بررسی کرد. او اشاره کرد که بعضی از مسائل اجتماعی عمومیت دارند و بعضی مثل ریزگردها، کولبری و حتی تا دورهای بحران آب در مناطق خاصی مسئله میشوند. بعضی مسائل مثل مصرف مواد مخدر و شکلهایی از حاشیهنشینی مزمن شدهاند و بیش از نیم قرن است با آن درگیریم و بزنگاهها در این نوع مسائل در بخش سیاستگذاری است. بعضی از مسائل متقاطعاند و باعث تزاید هم میشوند، مثلاً شهرنشینی و تولید زباله و زبالهگردی متقاطع میشوند و کارتنخوابی را ایجاد میکنند: «بزنگاه در بعضی از مسائل تغییر الگوست، مثلا الگوی مصرف مواد تغییر میکند یا اعتیاد زنانه میشود یا سن شروع برخی آسیبها به زیر ۱۸ سال میآید.»
این جامعهشناس از تنشها و تلاطم در خاورمیانه و ایران شروع میکند و جنگهای نیمقرن اخیر منطقه را یادآوری میکند. در این منطقه مدام در حال درگیری، تحولات اجتماعی هم در جامعه در جریان است: «تغییر ساختار جمعیتی و تغییر اقلیم بزنگاههایی هستند که مسائل را تغییر میدهند. در کنار این در بطن تغییرات تکنولوژیک هم هستیم. در این بستر پرتلاطم جامعه و حاکمیت در حال تمرین کردن هستند و اختلاف نظر رو به تزایدی وجود دارد درباره اینکه برویم به سمت اصلاحات ساختاری، آزادسازی و خصوصیسازی یا دولت رفاه باشیم و وزارت رفاه تشکیل بدهیم. از طرف دیگر اختلاف نظر وجود دارد درباره اینکه بازار را چطور شکل بدهیم و به چه کسانی بدهیم.»
او سپس دهه به دهه مسائل را توضیح میدهد. مسائل مزمنی مثل فقر و حاشیهنشینی در دهه ۶۰ و ۷۰ برجسته بودند. در دهه ۸۰ مسائل دیگری شروع میشوند: «اولین اختلاسهایی که در ایران مسئلهساز میشود و از رقمهای چندصد میلیونی به رقمهای میلیاردی میرسد در دهه ۸۰ است. در همین دهه جمعیت ناتوان از استقلال اقتصادی بین ۳۰ تا ۴۵ ساله داریم که نمیتوانند از خانوادهاشان جدا شوند. به خاطر تورم و نبود کار اولین نقطه اوجهای وابستگی این جمعیت به خانواده اتفاق میافتد. فقر شهری یک نقطه اوج در دهه ۸۰ دارد و فقر روستایی هم افزایش پیدا میکند. فقر شهری به بالای ۲۰ درصد میرود و فقر روستایی ۱۰ درصد اضافه میشود. از نیمه دهه ۷۰ تا نیمه دهه ۸۰ که با سر کار بودن اصلاحطلبان همزمان است، مجموعه سیاستهای رفاهی را شروع کردیم که یک ذره این مسائل را کنترل کرد والا نقطه شروع این مسائل اقتصادی با اصلاحات ساختاری بود که در دهه ۶۰ و نیمه ۷۰ در دوران آقای هاشمی اتفاق افتاد.»
در دهه ۹۰ دوباره فقر شهری افزایش پیدا میکند و جمعیت ناتوان از استقلال اقتصادی از ۱۰ درصد در دهه ۸۰ به بالای ۲۰ درصد میرسد. در همین دهه نرخ فقر بالا میرود و اشکال تازهای پیدا میکند و فقر انرژی آغاز میشود: «بین دهه ۸۰ و ۹۰ فقر در جمعیت زیر ۱۰ سال بزرگ میشود و با کودکانه شدن فقر مواجهیم. فقر البته در مناطق مرزی متمرکز است و در همه جای ایران یک جور نیست. فقر مسکن، تغییر الگوی مواد و زنانه شدن اعتیاد هم رشد میکند.»
او در میان مسائل دهه ۱۴۰۰ به خودکشی اشاره میکند: «در دهه ۱۴۰۰ اولین جایی است که درباره شدت یافتن خودکشی و توزیعش برای جمعیتهای مختلف نگران میشویم، با اینکه هنوز زیر میانگین جهانی هستیم ولی نگرانکننده است.»
بزنگاههای سیاستگذاری
پیام روشنفکر در ادامه از بزنگاههای سیاستگذاری و نوشتن سندهای کنترل آسیب میگوید. او با اشاره به تشکیل ستاد مبارزه با مواد مخدر در دهه ۶۰ آن را اولین اتفاق این حوزه میداند و سپس به اقداماتی در دهههای بعد میپردازد: «در دهه ۷۰ سازمان بهزیستی اقداماتی مثل همیاران سلامت انجام میدهد. اما اوج سیاستگذاری در آسیبها در دهه ۸۰ است که این سیاستها وارد برنامههای توسعه میشود. برنامه چهارم در نهایت منجر به نوشتن سند کنترل و کاهش آسیبها شد.»
در دهه ۹۰ نسبت به آسیبهای اجتماعی تغییر رویکرد اتفاق میافتد و به سمت اجتماعمحور بودن، جرمزدایی از آسیبها و ایجاد فضا برای مشارکت مدنی میرود: «ولی در همین دهه مسئله قانون حمایت از خانواده و طرحهای ملی طلاق هم شروع میشود. شروع تشکیل شورای اجتماعی کشور هم از همین جاست. در سازمان بهزیستی هم تحولاتی اتفاق میافتد که یکی از آنها مراکز مثبت زندگی است. در دهه ۱۴۰۰ فعلا بیشترین و مهمترین همین اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر است.»
به گفته این جامعهشناس در این دههها کنشگری مدنی هم اتفاق میافتد. در دهه ۶۰ که اعتیاد مسئله است مهمترین پاسخ را جامعه مدنی میدهد و اولینبار انجمن معتادان گمنام یا ان ای وارد میشود: «در دهه ۷۰ بحث حقوق کودک و بحث اچآیوی مطرح میشود. در دهه ۸۰ اینها ادامه دارد و کارتنخوابی هم مسئله میشود که جامعه مدنی به این هم واکنش نشان میدهد. زنانه شدن اعتیاد تاسیس خانه خورشید را به دنبال دارد و موسسه آتنا هم فعالیتش را در همین دهه آغاز میکند.»
او سپس به پیامد سیاستگذاریها میپردازد و میگوید سیاستهای تعدیل ساختاری و پولیسازی و آزاد سازی چه در بنزین، چه در آموزش پیامدهایی دارد: «بعضی از سیاستها لزوما منفی نیست و گاهی تغییر رویکرد است. مثلا رویکردهای انتظامی به سمت رویکردهای توانمندسازی میرود یا در کنار رویکردهای فقط از بالا، رویکردهای اجتماعمحور هم وارد میشود. ولی مجموع سیاستها در تخصیص منابع در دهههای مختلف زمینهساز اتفاقاتیاند، اینها سیاستهای مسئله آفریناند که مهمتریناش تعدیل ساختاری است. در دهه ۷۰، ۸۰ و ۹۰ سه بار آزادسازی بنزین کردیم که هر سه بار پیامدهایی داشت.»
جامعه چه واکنشهایی به مسائل اجتماعی نشان داد
او با اشاره به ثابت بودن تحریمها در این دههها و تشدیدشان میگوید که تورم و رشد تحت تاثیر قرار گرفت و کمر طبقه متوسط بعد از سه دهه شکست و این طبقه تضعیف شد: «فقر مسکن و بیکاری این پیامدها را تشدید میکند. جمعیت در حال تغییر است و از یک جایی شهری میشود و ۲۰ درصد جمعیت در یکجا متمرکز میشوند که باعث شکاف در کیفیت زندگی میشود.»
یک نمونه از این سیاستها که پیامدهایش امروز مشخص شده تحولات در سیاستهای آموزش است: «بودجه آموزش کم شده، کیفیت آموزش کم شده و بیسوادی دارد برمیگردد. از ۱۴۰۱ خروج از چرخه آموزش را داریم که البته در همه کشور نیست و بیشتر در مناطق مرزی است.»
تحولات با علامتها و واکنشهایی همراه بودهاند. از دهه ۷۰ او به ماجرای کوی طلاب مشهد اشاره میکند و میگوید اولین مواجهه دولت بیتجربه با شورشهای شهری خیلی مرگآفرین بود. پس از آن اعتراضات کوی دانشگاه، اعتراضات سال ۱۳۸۸، اعتراضات «نه به گرانی» در دی ماه ۱۳۹۶، اعتراضات بنزین در آبان ۱۳۹۸، اعتراضات آب ۱۴۰۰ و اعتراضات ۱۴۰۱ واکنشهای جامعه هستند: «موضوع فقط کنترل نیست، باید دید چه اتفاقی افتاده که جامعه چنین واکنشی دارد. در این زمینه کاری انجام نشد و پاسخ به واکنشهای مردم بیشتر نمایشی و از جنس کارهای دانشگاهی بود و یک جاهایی هم منجر به سیاستگذاری شده است.»
او با ترسیم واکنشهای علامتی جامعه یا اعتراضات در چند دهه نشان میدهد که در تقاطع این واکنشها و شدت یافتن سیاستهای مسئلهآفرین کیفیت حکمرانی افت کرده است: «کیفیت حکمرانی ایران براساس شاخصهای بانک جهانی تا سال ۱۴۰۱ که بررسی شده، پایینتر از اول دهه ۷۰ است. شاخصهای مهم این بررسی فساد، ثبات سیاسی، فقدان خشونت، پاسخگویی و مسئولیتپذیری است.»
اگرچه فرصت اندک ارائه به او اجازه نداد بعضی از این مسائل و پاسخها را بیشتر توضیح دهد اما همین مرور نشان میدهد که برای سیاستگذاری آسیبهای اجتماعی تا امروز چه راهی پیمودهایم و چه بازنگریهایی در مسیر پیش رو لازم است.





