سایه ایرانهراسی بر سر صنعت گردشگری و شغلهایی که از دست میروند
امروز روز جهانی گردشگری است روزی که میتوانست روز مهمی برای ایران باشد اما گردشگری ایران در دهه اخیر میان فرصتهای بکر و پدیده ایرانهراسی گرفتار شده است؛ صنعتی پرظرفیت که با همه سختیها به سمت شکوفایی میرفت، اما به ناچار تغییر مسیر داد.


اصفهان، شیراز، شوش، سیستانوبلوچستان، اردبیل، قشم، بندرعباس، تبریز، قزوین، گیلان و مازندران و صدها شهر و روستای دیگر، ایران را به یکی از منحصر به فردترین مقاصد توریستی جهان تبدیل کرده است. پنجم مهر مصادف با روز جهانی جهانگردی، فرصتی است برای بازنگری چالشها و توانهای گردشگری ایران؛ بهویژه شرایطی که در چند سال اخیر پیش آمده و عرصه را بر این حوزه تنگ کرده است.
ایران همواره برای گردشگران خارجی مقصدی تازه و پر از شگفتی است؛ سرزمینی چهار فصل با کویر و دریا و کوه و جنگل، تاریخ کهن و مردمی مهماننواز. آنچه میتواند از ایران یک قطب گردشگری بسازد وجود همزمان این عناصر کنار یکدیگر است. این ظرفیت عظیم اما در دهههای اخیر به واسطه تحریمهای پیدرپی، تخریبهای زیستمحیطی، اعتراضات داخلی، تنشهای منطقهای و در آخر جنگ، تصویری دیگر از کشورمان ساخت؛ تصویری که رسانههای جهانی آن را با واژه «ناامن» تقویت کردند و دولتهای غربی با هشدارهای «منع سفر» به آن رسمیت بخشیدند. همه این موارد دست به دست هم دادند تا گردشگری بینالمللی ایران منزوی شود، گردشگران پشت درهای بسته بمانند و هزاران شغل در عرصههای هتلداری، صنایع دستی و خدمات محلی از بین برود.
تصویر «ایران ناامن» از کجا میآید؟
توصیف یک کشور بهعنوان جایی ناامن برای سفر، فقط ناشی از وضعیت میدانی مقصد نیست؛ پوشش رسانهها، هشدارهای دولت مبدا و وضعیت اتباع خارجی نقش تعیینکنندهای در این زمینه دارند. طبق پژوهشی که اثر «اخبار خشونت» بر هزینههای توریستی را بررسی کرده، شدتِ خبررسانی منفی منجر به افت معنیدار در گردشگری میشود. در حال حاضر سازوکارِ رسانه، ترس از خطر و کاهش سفر در ایران دیده میشود. هیچ مسافری دوست ندارد بهخاطر یک سفر آسیب ببیند، به همین خاطر قید سفر را میزند.
نهادهای رسمی مانند وزارت خارجه آمریکا و دفتر امور خارجه بریتانیا درباره خطر بازداشت، احتمال اغتشاش و کمبود پشتیبانی کنسولی هشدار میدهند و «به ایران سفر نکنید» را توصیه میکنند. چنین هشدارهایی، اثر بازدارنده فوری بر بازار گردشگری دارند.
از سوی دیگر مقامات ایرانی «ایرانهراسی» را پدیدهای در جهت منافع خارجی میدانند. در این میان سازمان جهانی گردشگری (UNWTO) بر ضرورت دیدن کشورها و گردشگری بهعنوان راه مقابله با تصویرسازی منفی تاکید میکند. این کشمکشِ روایتها نشان میدهد که ترمیم تصویر ایران نیاز به اقدام همزمانِ میدانی، دیپلماتیک و رسانهای دارد.
کوچ سرفینگ یا کاناپه گردی
بسیاری از جهانگردان افراد جسوریاند که به دنبال تجربههای تازه و شناخت فرهنگها وارد سرزمینهای دیگر میشوند. آنها با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی خود، راههای جدیدی پیدا میکنند تا سفر را برای خود آسانتر کنند. «کوچ سرفینگ» یا کاناپه گردی از همینجا شکل گرفت. کوچ سرفینگ یک پلتفرم اجتماعی جهانی است که در سال ۲۰۰۴ تأسیس شد. این پلتفرم با هدف ارائه اقامت رایگان و تسهیل تجربههای فرهنگی اصیل، مسافران را به میزبانان محلی متصل میکند. این سامانه با بیش از ۱۰ میلیون عضو به مسافران اجازه میدهد با مردم محلی ملاقات و به اطلاعات دست اول و غیرتوریستی در مورد مقصد دست پیدا کنند. در واقع کوچسرفینگ فراتر از اقامت رایگان، یک جمع بینالمللی برای تبادل فرهنگی است.
محمد و مینا زوجی هستند که قبلا زیاد سفر میکردند. آنها از همان سالهای اولیه راهاندازی کوچ سرفینگ عضو شبکه شدند. به کشورهای زیادی رفتند و مهمان افراد زیادی بودند. مهمانان زیادی هم از کشورهای دیگر به خانه آنها در تهران آمدند. محمد میگوید: «کوچ سرفینگ تجربهای بینظیر و یکی از بهترین دورههای جهانگردی ما بود. دوستان زیادی پیدا کردیم. وقتی کسی به خانه ما میآمد ما هم با او همسفر میشدیم و جاهای مختلف تهران و ایران را میگشتیم. حالا وضع عوض شده و دیگر کسی به پروفایل ما پیامی نمیدهد. همه میترسند به ایران بیایند.» به گفته مینا آخرین باری که جهانگردی از اروپا آمده بود، مادرش مدام تماس میگرفت و میپرسید آیا سالمی؟ کسی به تو آسیب نزده؟ و او میخندید و میگفت: «نه مادر اینجا اصلا شبیه چیزی که شما فکر میکنید نیست؛ همهچیز خوبه و دوستان خوبی دارم.»
از بین رفتن چنین امکانهایی که از دل گردشگری بیرون میآید، از پیامدهای منفی ناامنی در کشور است. اگر چنین اتفاقاتی را تعمیم دهیم با رکود چشمگیری در صنعت گردشگری مواجه میشویم. در این شرایط مشاغل زیادی از بین میروند و تبادلات فرهنگی و اقتصادی قطع میشود.
رضا هنرمندی است که ساکن کویر بوده و پیکرههای چوبی میسازد. او میگوید: «تا چند سال پیش اوضاع خیلی خوب بود. گردشگران اروپایی که به کویر میآمدند عاشق صنایع دستی ما میشدند. من فروش خوبی داشتم. بچههای دیگر که کارهای دستی دیگر میساختند هم همینطور. برای توریست هزینه کردن چند یورو ارزان بود و برای ما پرمنفعت. حتی وقتی به کشورشان برمیگشتند برای دوستان خود سفارش میدادند و برایشان میفرستادیم. اما کمکم با اتفاقاتی که افتاد توریستهای کمتری آمدند و بعد هم دیگر کسی نیامد. برای کار به جای دیگری مهاجرت کردم چون بازار کارم در کویر از بین رفت.»
گردشگری داخلی بیرمق
بحرانهای اقتصادی و تورم در یک دهه اخیر، سبک زندگی ایرانیان را در حوزه سفر تغییر داده است. گزارش مرکز آمار ایران از سفرهای سال ۱۴۰۰، وضعیت رکود در صنعت گردشگری رسمی را نشان میدهد. ۷۶ درصد اقامتگاههای مورد استفاده در سفرهای با اقامت شبانه، خانه آشنایان و بستگان بوده که از تلاش خانوارها برای حذف کامل هزینههای اقامت به منظور امکانپذیر ساختن سفر حکایت میکند.
سهم سفرها به خارج از ایران نیز به دلیل محدودیتهای اقتصادی، ناچیز بوده و تنها ۰.۲ درصد از کل سفرها را شامل شده است. طبق نتایج این گزارش فشارهای اقتصادی نه تنها حجم سفرهای داخلی را کاهش داده، بلکه الگوی سفر را از «گردش و تفریح» به «ضرورتهای اجتماعی و درمانی» تغییر داده است.
در این میان پدیدهای رخ داد و جهان را متأثر کرد؛ همهگیری کرونا یک خانهنشینی بزرگ جهانی را رقم زد؛ بهطوری که ۷۰ درصد از خانوارهای ایرانی (معادل بیش از ۱۸.۵ میلیون خانوار) در این سال هیچ سفری انجام ندادند و تنها ۳۰ درصد از مجموع ۲۶.۳ میلیون خانوار، حداقل یک سفر را تجربه کردند. از میان نزدیک به ۲۴.۷ میلیون سفر انجام شده، تقریباً ۱۰۰ درصد آن به سفرهای داخلی اختصاص داشته و از نظر هدف، دیدار دوستان و بستگان (۶۵ درصد) اصلیترین انگیزه سفر بوده است.
بررسی روند گردشگری ایران در نوروز ۱۴۰۴ نشان میدهد در حالی که ۳۶.۵ میلیون ایرانی به سفرهای داخلی رفتند، بخش گردشگری ورودی خارجی با رکود کامل مواجه شد. به گفته مصطفی شفیعی شکیب، رئیس جامعه تورگردانان ایران، تورهای خارجی ورودی به کشور در تعطیلات نوروز عملاً صفر بوده است. او تأکید کرد: «این رکود یک معضل جدی است، زیرا براساس آمار مرکز توسعه صادرات ایران، کل تعداد گردشگران خارجی ورودی در سال ۱۴۰۳ هم فقط ۲۷۰۰ نفر بوده، رقمی ناچیز برای کشوری با ۸۵ میلیون جمعیت که به وضوح نشان میدهد ایران از فهرست مقاصد اصلی توریستهای بینالمللی خارج شده است. در بعد داخلی نیز، الگوی سفر نوروز ۱۴۰۴ نسبت به سالهای قبل تغییر کرد. در حالی که قبلاً ظرفیت هتلها و بومگردیها کاملاً پر میشد، امسال سطح اشغال هتلها در تهران و شهرستانها به شدت کاهش یافت.» در سالهای اخیر بیشترین ورودی به ایران بر دوش گردشگری زیارتی و سلامت بوده است.
جنگ همه راهها را بست
جنگ بین اسرائیل و ایران در خردادماه امسال، همهچیز را در شوکی بزرگ فرو برد. گردشگری یکی از این حوزهها بود. تورها کنسل و آسمانها جولانگاه هواپیماها و موشکهای جنگی شد. پلتفرم رزرو سفر «جاباما» گزارشی از اثرات جنگ بر گردشگری منتشر کرده است. بر مبنای این گزارش، برنامهریزی سفر ایرانیها پس از جنگ ۱۲ روزه تا ۷۵ درصد کاهش یافته است. یک ماه پیش از شروع درگیریها، حدود ۲۰ نفر از هر گروه نمونه به شکل فعال برای سفر در بازههای کوتاهمدت و میانمدت برنامهریزی میکردند. اما تنها یک ماه پس از پایان جنگ، این رقم به ۹ نفر کاهش یافته است. برنامهریزی برای سفر در همان هفته با کاهش ۴۳ درصدی، برای هفته بعد با افتی ۷۰ درصدی و برای دو هفته آینده با کاهش چشمگیر ۸۳ درصدی روبهرو شده است.
طبق دادههای جاباما، چند عامل کلیدی در تغییر رفتار مسافران نقش دارد؛ بسیاری از افراد در شرایط فعلی، هزینهکردن برای سفر را اولویت نمیدانند. آنها ترجیح میدهند منابع مالی خود را صرف امور ضروریتر و پسانداز کنند. گروهی از مسافران تمایل به سفر دارند، اما نگرانی از تداوم شرایط ناامن و احتمال بروز بحرانهای جدید باعث میشود فعلا جایی نروند.
شهریورماه امسال انوشیروان محسنیبندپی، معاون گردشگری وزارت میراث فرهنگی و گردشگری در نشست خبری «گردشگری سلامت» اعلام کرد: «در اردیبهشتماه رشد تعداد گردشگران به دلیل زمزمههای جنگ 14.4 درصد منفی، در خردادماه 52 درصد منفی، در تیرماه 42 درصد منفی بوده است.»
او ادامه داد: «در سال 1398 تعداد 9 میلیون و 800 هزار گردشگر خارجی داشتیم، اما در سال 1399 به دلیل حادثهای که برای یک تبعه آذربایجانی رخ داد، 1.8 میلیون گردشگر آذربایجانی کاهش یافت. در سال 1403 تعداد 7 میلیون و 399 هزار نفر گردشگر خارجی داشتیم، اما در سال جاری، جنگ 12 روزه رشد ورود گردشگران خارجی را منفی کرد.»
به گفته او با توجه به اینکه میزان هزینهکرد ما برای تبلیغات گردشگری به ازای هر گردشگر 30 سنت و در ترکیه 10 دلار است، بنابراین باید تبلیغات بیشتری انجام دهیم.
اینها اما ایدهآلهایی است که تحقق آنها به این زودی ممکن نیست. جلب دوباره اعتماد بینالمللی مسئلهای زمانبر است. محسنی بندپی درباره راهکارهای ایران برای مقابله با رکود گردشگری توضیح داد: «اروپاییها ایران را قرمز اعلام کردهاند؛ لذا هدفگذاری ما جذب گردشگر از هند، چین و روسیه است. مقرر شده بهصورت آزمایشی رایزن گردشگری را در برخی کشورها مستقر کنیم تا با معرفی ظرفیتهای ایران در همه ابعاد، به جذب گردشگری سلامت کمک شود.»
معاون گردشگری وزارت میراث فرهنگی با بیان اینکه بازگشت صنعت گردشگری به شرایط عادی برخلاف حوزههای اقتصادی یک فرایند زمانبر است، اضافه کرد: «اگرچه گردشگری کشور آسیب دیده، اما گردشگری زیارتی و سلامت در بحرانها، کمترین میزان آسیبپذیری را دارند. روزانه سه تا چهار هزار نفر در منطقه اروند آبادان برای دریافت خدمات درمانی وارد کشور میشوند.»
چند روز پیش وزیر میراث فرهنگی و گردشگری در جلسه هیئت دولت گفت: «هدفگذاری در چارچوب برنامه هفتم، جذب ۱۵ میلیون گردشگر با رشد ۲۵ درصدی سالیانه است. در سال ۱۴۰۳، تعداد گردشگران ورودی به ۷ میلیون و ۳۹۹ هزار نفر رسید که رشد مورد انتظار محقق شد؛ هرچند این روند مثبت با آغاز جنگ در خرداد به شدت افت کرد.»
صالحی امیری ادامه داد: «تمرکز اصلی برای جذب گردشگر بر روی کشورهای آسیای میانه، قفقاز، خلیج فارس و سپس کشورهای بزرگ اسلامی و چین، هند و روسیه است تا رشد سالیانه ۲۵ درصدی تضمین شود.»
دور روز پیش هم شفق نیوز (رسانه عراقی) خبری منتشر کرد مبنی بر اینکه ایران یک کارزار تبلیغاتی بزرگ گردشگری را در تاریخ ۶ تا ۹ اکتبر (۱۴ تا ۱۷ مهر) در شهرهای بغداد، بصره و کربلا برگزار میکند. هدف این اقدام، جذب پنج میلیون گردشگر عراقی تا پایان سال ۲۰۲۶ است که در مرحله اول ۲.۵ میلیون نفر تا نیمه دوم سال ۱۴۰۴ جذب خواهند شد. این کمپین بر معرفی تنوع جاذبههای ایران، شامل گردشگری مذهبی (مشهد)، فرهنگی و تاریخی (تخت جمشید)، درمانی، تفریحی و طبیعتگردی تأکید دارد. تسهیل فرآیندهای سفر ویزا و خدمات مرزی نیز در دستور کار قرار دارد تا ایران به مقصد اصلی گردشگری چندبعدی در منطقه تبدیل شود و روابط اقتصادی و فرهنگی گسترش یابد.
سعید بشیری، راهنمای گردشگری به آتیه آنلاین میگوید: «باید با وضعی که اتفاق افتاده مقابله کرد و دوباره راههای زمینی و آسمانی را به روی گردشگران گشود. آمار رسمی و قابلیتهای فراوانِ گردشگری ایران نشان میدهد ظرفیتِ بازگشت به این میدان وجود دارد. اما برای تبدیلِ این ظرفیت به درآمدِ پایدار و افزایش حضور گردشگرانِ متنوع، برنامهریزیهایی لازم است. کاهش موانع عملیِ پرداخت ناشی از تحریم و تسهیل مالی (با پیمانهای منطقهای یا راهحلهای دیجیتال مشروع) هزینههای سفر را برای گردشگر خارجی کمتر و قابل پیشبینی میکند.»
به گفته او داشتن یک استراتژیِ یکپارچه مقابله با تصویر منفی از ایران ضروری است. مثلا تعدیلهایی در اعمال مقررات عمومی برای گردشگران، دیپلماسی عمومی، مدیریتِ هوشمند پوشش خبری و کار با رسانهها و نهادهای بینالمللی گردشگری برای از بین بردن روایت ناامنی.
گردشگری ایران امروز در تقاطع ظرفیتهایِ طبیعیِ بزرگ و زنجیرهای از عوامل سیاسی، رسانهای و مالی قرار دارد. طبق گزارشها و اظهارنظرهای رسمی، بازگشت گردشگران و رشدِ اقتصادیِ مرتبط ممکن است، اما شرط آن این است که تصمیمگیران بهجای انکار مشکلات بر اصلاحات ساختاری، کاهش ریسکهای ملموس برای گردشگران و یک راهبرد هماهنگ بین دولت، بخش خصوصی و جامعه مدنی تمرکز کنند. تنها در آن صورت است که دوباره سفر به ایران به درآمدِ پایدار و تجربه مثبتِ گردشگران تبدیل خواهد شد.





