پشت پرده انعطاف: ناامنی شغلی و فقدان حمایت در مشاغل پلتفرمی
اقتصاد گیگ با وعده انعطاف، بازار کار را متحول کرده اما چالشهایی جدی مانند ناامنی شغلی، فقدان بیمه و ابهام در رابطه کاری کارگران با پلتفرمها ایجاد نموده است. این ابهام حقوقی نیازمند تدوین چارچوبهای قانونی شفاف برای تعیین تکلیف وضعیت شاغلان پلتفرمی است.
۱۰ ساعت پیشکد خبر: 72620


نازنین رزاقیمهرروزنامه نگار
راهاندازی پلتفرمهای ارائه خدمات در بستر اقتصاد گیگ به ویژه طی دو دهه گذشته به یکی از مهمترین تحولات بازار کار در سطح بدل شده است. تحولی که نهتنها الگوهای کاری، بلکه مفاهیم سنتی اشتغال، رابطه کارگر و کارفرما و حتی فهم ما از «کار» را دگرگون کرده است. کارشناسان حوزه اقتصاد گیگ معتقدند ریشههای این تحول را باید در ترکیب سه روند؛ پیشرفتهای فناوری، گسترش اینترنت و گوشیهای هوشمند و تغییر گرایش شرکتها به کوچکسازی و برونسپاری جستجو کرد.
شکلگیری پلتفرمهایی مانند اوبر (تاکسی آنلاین) یا دلیورو (تحویل غذا) و در ایران نمونههایی چون اسنپ، تپسی یا الوپیک، نشان داد که مدلهای مبتنی بر اتصال دیجیتال میان عرضهکنندگان کار و مصرفکنندگان خدمات، میتواند بازاری عظیم و پرسرعت خلق کند. بازاری که گردش مالی آن در ایران مطابق آمارهای ارائه شده به حدود ۷۴ هزار میلیارد تومان میرسد. این بازار جدید ابتدا با وعده آزادی عمل، انعطافپذیری زمانی و امکان کسب درآمد مستقل جذاب شد؛ اما به تدریج صورت واقعیتری از آن پدیدار شد که شامل فقدان امنیت شغلی، نبود بیمه، غیبت حداقل استانداردهای حمایتی و دشواریهای جدی در اثبات رابطه کاری است.
شاغلان پلتفرمی؛ پیمانکار یا کارگر
اقتصاد گیگ در ابتدا پاسخی بود به نیازهای دو طرفه. کارفرمایانی که میخواستند هزینههای نیروی انسانی را کاهش دهند و افرادی که بهدنبال فرصتهای درآمدی کوتاهمدت و منعطف بودند، اما هرچه پلتفرمها بزرگتر شدند، الگوهای ارتباطی و مدیریتی آنها بهطرز فزایندهای به الگوی کارفرمایی شباهت پیدا کرد. کنترلهای خُرد درباره نحوه انجام کار، امتیازدهی، نظارت لحظهای، تعیین نرخ دستمزد و حتی تعلیق یا حذف یکسویه کارگران از سیستم. در واقع، تجربه ثابت کرد که پلتفرمها چیزی بیش از واسطهاند. آنها قواعد بازار را تعیین میکنند، بر رفتار کارگران نظارت دارند، قیمتگذاری میکنند، تخلفات را تشخیص میدهند و میتوانند کارگر را یکطرفه «غیرفعال» کنند. عملاً، آنها بخشی از ویژگیهای کلاسیک کارفرمایی را در قالب یک مدل جدید بازتولید کردهاند؛ اما بدون پذیرش مسئولیتهای کارفرمای سنتی.
این امر زمینه شکلگیری یکی از مهمترین جدلهای حقوقی دهه اخیر را فراهم کرد. اینکه آیا شاغلان پلتفرمی «پیمانکار» هستند، یا «کارگر»؟ و اگر کارگر محسوب شوند، چه الزامات حقوقی و مسئولیتهایی متوجه پلتفرمهاست؟ این دشواریها در ایران، به سبب ضعف قانونگذاری و فقدان شفافیت، ابعاد پیچیدهتری پیدا میکند. بخش بزرگی از رانندگان تاکسی اینترنتی، پیکهای موتوری، نیروهای خدمات خانگی آنلاین یا فریلنسرهای تولید محتوا، در منطقهای خاکستری میان اشتغال رسمی و کار آزاد قرار گرفتهاند: نه قرارداد مشخصی دارند، نه دسترسی به قواعد حمایتی قانون کار و نه میتوانند بهراحتی رابطه کاری خود با پلتفرم را اثبات کنند. این خلأ حقوقی دقیقاً همان نقطهای است که آینده اقتصاد گیگ در ایران را شکل خواهد داد.
از ناامنی شغلی تا نبود کرامت کاری
«اگر از بیرون نگاه کنید، شاید فکر کنید کار ما پلتفرمیها راحت است؛ ساعت کاریمان دست خودمان است و هر وقت بخواهیم میتوانیم کار کنیم. اما وقتی وارد این کار میشوی، تازه میفهمی پشت این ظاهرِ آزاد چه واقعیت سخت و پیچیدهای پنهان است. من سالهاست با یک پلتفرم حملونقل کار میکنم. اما هنوز هم یک قرارداد درست و حسابی ندارم. هیچوقت ندانستم دقیقاً «چه حقوقی دارم» یا «چه تعهداتی بر عهده پلتفرم است».
هرچه هست، داخل همان «شرایط استفاده» نوشته شده که نه میشود چانه زد، نه میشود بازنویسیاش کرد. یا باید قبول کنی یا اصلاً کار نکنی.» اینها بخشی از گفتههای یکی از رانندگان تاکسیهای آنلاین در ایران است. گفتگوهای میدانی و گزارشهای منتشر شده حاکی از آن است که عموم کارگران پلتفرمی هیچ سند حقوقی روشن درباره حقوق و تعهدات خود ندارند. شرایط کار در قالب «شرایط استفاده» پلتفرمها نوشته شده که نه قرارداد کاری بلکه سندی الحاقی و غیرقابل مذاکره است. بخش بزرگی از رانندگان و پیکها بیمه نیستند؛ حتی اگر بیمه خویشفرما داشته باشند، بار مالی آن بر دوش خودشان است و پلتفرم سهمی نمیپردازد. نرخ خدمات نیز براساس الگوریتم تعیین میشود و کارگر اغلب نه میداند این الگوریتم چگونه عمل میکند و نه امکان اعتراض دارد. تغییرات ناگهانی نرخ یا افزایش کمیسیونها نیز بدون مذاکره اعمال میشود.
یک راننده تاکسی اینترنتی در این باره میگوید: «گاهی یک مسیر مشخص را چند بار میروی، اما هر بار قیمتش فرق دارد. نه کسی توضیح میدهد، نه جایی اعتراضت شنیده میشود. کافی است امتیازت کمی پایین بیاید یا چند شکایت درست یا غلط ثبت شود؛ سیستم میتواند یکطرفه حساب تو را ببندد. هیچکس هم پاسخگو نیست.» از امتیازدهی گرفته تا سیستمهای تعلیق خودکار، همه ابزارهای اعمال قدرت در دست پلتفرم است و کارگر عملاً حق دفاع مؤثری ندارد. در این میان، وزارت کار نیز سازوکار مشخصی برای رسیدگی به اختلافات پلتفرمی ندارد، و مشخص نیست رسیدگی باید بر اساس قانون تجارت باشد یا قانون کار.
مسئله، اثبات رابطه کاری
در بیشتر پروندههای حقوقی کارگران پلتفرمی در ایران، نخستین پرسش این است: «آیا رابطه کارگر_کارفرما وجود دارد یا نه؟» اگر پاسخ مثبت باشد، کل نظام حمایتی قانون کار فعال میشود؛ از بیمه اجباری تا حداقل دستمزد. اما پلتفرمها معمولاً با دو استدلال از پذیرش این رابطه فرار میکنند: نخست اینکه شاغلان «همکار» یا «شریک تجاری» هستند و نه کارگر و دوم اینکه پلتفرم تنها یک ابزار ارتباطی است و دخالتی در انجام کار ندارد.
مسئله، اثبات رابطه کاری
در بیشتر پروندههای حقوقی کارگران پلتفرمی در ایران، نخستین پرسش این است: «آیا رابطه کارگر_کارفرما وجود دارد یا نه؟» اگر پاسخ مثبت باشد، کل نظام حمایتی قانون کار فعال میشود؛ از بیمه اجباری تا حداقل دستمزد. اما پلتفرمها معمولاً با دو استدلال از پذیرش این رابطه فرار میکنند: نخست اینکه شاغلان «همکار» یا «شریک تجاری» هستند و نه کارگر و دوم اینکه پلتفرم تنها یک ابزار ارتباطی است و دخالتی در انجام کار ندارد.
در عمل اما این استدلالها با واقعیت سازگار نیست. پلتفرمها ویژگیهایی دارند که بهروشنی آنها را در جایگاه کارفرما قرار میدهد. از تعیین نرخ تا امکان قطع همکاری و مهمتر از همه وجود نوعی «نظام درآمدی» که کارگر را وابسته به درآمد از پلتفرم میکند. بنابراین، نیاز فوری این است که قانونگذار چارچوبی مشخص برای شناسایی رابطه کاری در پلتفرمها ارائه دهد.
مخاطب
در حال بارگذاری...
