از زاگرس تا هیرکانی؛ روایت تفاوتهای آتش و ضعفهای مدیریت جنگل
با افزایش دمای هوا و خشکی کمسابقه عرصههای جنگلی، آتشسوزیها در نقاط مختلف کشور از الیت چالوس و ارسباران گرفته تا جنگلهای گلستان و زاگرس شدت گرفته است؛ رخدادی که به گفته مسئولان، بخشی از چرخه طبیعی جنگلهاست اما در شرایط کنونی تحتتأثیر تغییرات اقلیمی و ضعف زیرساختهای حفاظتی، به چالشی جدی تبدیل شده است.

به گزارش آتیهآنلاین، رسول اشرفیپور، معاون امور جنگل سازمان منابع طبیعی، در تشریح ماهیت این بحران میگوید آتشسوزی در جنگلهای کشور یک الگوی واحد ندارد و هر رویشگاه ویژگیهای خاص خود را دارد. به گفته او، جنگلهای زاگرس با مراتع گسترده و خشک در اواخر بهار و تابستان، مستعد حریقهای وسیعاند؛ در حالی که آتشسوزی در جنگلهای هیرکانی عمدتاً در نیمه دوم سال و بهصورت لکهای رخ میدهد.
اشرفیپور با اشاره به فشار تغییرات اقلیمی بر رویشگاههای زاگرس توضیح میدهد که کاهش شدید رطوبت، گرمای طاقتفرسا و خشکشدن پوشش علوفه، کافی است تا یک بیاحتیاطی انسانی به آتشی گسترده تبدیل شود. او میگوید ارتفاع کم درختان بلوط نیز باعث میشود که علاوه بر آتش سطحی، آتشسوزی تاجی نیز رخ دهد و دامنه خسارت افزایش یابد.
در شمال کشور اما الگوی دیگری رخ میدهد. بادهای گرم محلی ـ ناشی از پدیده هواشناسی «فون» ـ در روزهایی خاص باعث خشکشدن کف جنگل و اشتعال سریع لاشبرگ و کندههای خشک میشود. اشرفیپور میگوید بیشتر آتشسوزیهای هیرکانی سطحی و کوچکتر از ۸ هکتار است و اکوسیستم این جنگلها بهطور طبیعی ظرف یک تا سه سال خود را بازسازی میکند.
با این حال، موارد اخیر در ارسباران و الیت از جنس دیگری بودهاند. مناطق بکر و دستنخورده، حجم بالای لاشبرگ، شرایط خشک و رطوبت کمتر از ۳۰ درصد، شیب بسیار تند و صعبالعبور بودن عرصه، همگی عوامل پیچیدهکننده عملیات اطفا بودند. اشرفیپور توضیح میدهد که در الیت، شیب دامنه بیش از ۱۰۰ درصد بود و تنها با کمک بالگرد و تقسیم منطقه به «زونهای عملیاتی» توانستند آتش را مهار کنند.
اما چالش آتشسوزی تنها به شرایط طبیعی مربوط نمیشود. به گفته معاون سازمان منابع طبیعی، مدیریت اجرایی جنگل در سالهای اخیر بهدلیل اجرای «طرح تنفس» و توقف طرحهای جنگلداری با خلأ جدی مواجه شده است. او میگوید در گذشته، مجریان طرحهای جنگلداری مسئول حفاظت و پایش مستمر جنگل بودند و حضور آنان مانع بسیاری از حریقها میشد، اما امروز قسمت اعظم جنگلهای شمال فاقد این نظارت مستمر هستند.
اشرفیپور راهحل را در «بسته جنگلداری نوین» و «طرحهای صیانتی» میبیند؛ طرحهایی مبتنی بر مدیریت حوزه آبخیز که برای سال آینده در ۲۸ حوزه در حال آمادهسازی است. طبق این برنامه، مجریانی تعیین میشوند که مسئولیت مستقیم حفاظت، احداث جاده، جنگلکاری، غنابخشی و حتی پرورش جنگل را بر عهده خواهند داشت.
او همچنین به یکی از بحثبرانگیزترین موضوعات محیطزیست اشاره میکند و ایلنا میگوید: برداشت نکردن چوبهای خشک و افتاده. به گفته او، تصور رایج در شبکههای اجتماعی مبنی بر اینکه این چوبها نباید از جنگل خارج شوند، پایه علمی ندارد. اشرفیپور توضیح میدهد که براساس منابع معتبر علمی، تنها ۱۰ تا ۳۰ درصد چوبهای خشک باید در جنگل باقی بماند و مابقی برای «بهداشت جنگل» و «پرورش جنگل» باید برداشت شود. به باور او، استفاده نکردن از این ظرفیت، جنگل را از یک منبع طبیعی درآمدزا محروم و بار مالی سنگینی بر دوش دولت تحمیل میکند.
معاون امور جنگل تأکید میکند که آتشسوزی بخشی از طبیعت جنگلهای ایران است، اما با شتاب گرفتن تغییرات اقلیمی، دفعات و شدت آن رو به افزایش خواهد بود. او معتقد است بدون ایجاد پایگاههای مجهز اطفای حریق، آموزش جوامع محلی، احیای مدیریت اجرایی جنگل و استفاده علمی از ظرفیتهای طبیعی عرصههای جنگلی، نمیتوان با این چالش فزاینده مقابله کرد.





