دستفروشی در تهران؛ نظم شهری یا حق معاش؟
«پیادهرو فقط برای عبور نیست؛ میتواند جایی برای فعالیت اقتصادی ارزانقیمت هم باشد.» این نگاه حسین ایمانی جاجرمی، جامعهشناس شهری است که تأکید میکند حذف آنها نه شدنی است و نه عادلانه؛ چراکه دستفروشی بخشی از حیات اجتماعی و اقتصادی تهران به شمار میآید.

در قلب تهران، میدان ولیعصر و چهار راه ولیعصر بار دیگر به موضوع چالش مدیریت شهری و معیشت خیابانی بدل شده است. شهرداری میگوید هدفش «نظمبخشی» است، اما کارشناسان هشدار میدهند حذف یا طرد دستفروشان، نهتنها ممکن نیست بلکه به بحرانهای تازه میانجامد.
مجتبی اقوامیپناه، مدیرعامل شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل تهران، میگوید: ساماندهی دستفروشان در میدان ولیعصر به معنای برخورد یا جمعآوری نیست، بلکه هدف ایجاد انضباط و شرایط مشخص برای فعالیت آنهاست.»به گفته او، شهرداری منطقه ۶ مسئولیت اصلی را بر عهده دارد و جلسات متعددی با دادستانی برای هماهنگی برگزار شده است. در طرح جدید، هر دستفروش محدودهای مشخص خواهد داشت و پیمانکار موظف است شرایطی چون نصب چتر در تابستان را فراهم کند.
با این حال، اتباع خارجی که بهصورت غیرقانونی در این محدوده بساط کردهاند، طرد خواهند شد. سایر دستفروشان فعلاً در محل فعلی میمانند، اما تحت نظم تازهای فعالیت خواهند کرد.
پیادهرو فقط برای عبور نیست
حسینایمانی جاجرمی، جامعهشناس شهری، معتقد است که سیاستهای حذف دستفروشان ریشه در نگاه تکبعدی به فضای عمومی دارد: تصور رایج این است که پیادهرو فقط برای عبور عابران است، در حالیکه میتواند جایی برای فعالیت اقتصادی ارزانقیمت هم باشد. همه سرمایههای کلان ندارند، بسیاری سرمایههای کوچک دارند و به فضایی مثل پیادهرو نیازمندند.
او نمونه گذر فرهنگ و هنر در خیابان کارگر را یادآور میشود که پیش از انقلاب برای فعالیتهای فرهنگی خیابانی طراحی شد. به باور او، شهرسازی نوین باید چنین فضاهای ترکیبی را دوباره پیشبینی کند.
محمود اولاد، اقتصاددان شهری، دستفروشی را پدیدهای پیوندخورده با اعتماد اجتماعی میداند: وقتی از فروشگاه خرید میکنید، ثبات آن فروشگاه اعتماد میآورد. اما اعتماد به دستفروش از طریق رفتار جمعی ساخته میشود؛ هرچه مردم بیشتری خرید کنند، دیگران هم اعتماد میکنند. این فرایند بخشی از سرمایه اجتماعی شهر است.
به گفته کارشناسان، مشکل اصلی در تهران آن است که اقتصاد غیررسمی همچنان به رسمیت شناخته نمیشود. جاجرمی تأکید میکند: اگر دستفروشان صنف و اتحادیه داشته باشند، مدیریت آسانتر میشود. اما تصمیمگیری پشت درهای بسته بدون حضور نمایندگان آنها تنها به بحران میانجامد.
او تجربه کشورهای اسکاندیناوی را مثال میزند؛ جایی که نمایندگان شهرداری، اصناف و دستفروشان دور یک میز مینشینند و با وجود اختلافها، در نهایت به توافقی نسبی میرسند که همه آن را میپذیرند.
در حالی که شهرداری تهران تلاش میکند میدان ولیعصر را به الگویی از «نظم شهری» تبدیل کند، کارشناسان یادآور میشوند که دستفروشی بخشی جداییناپذیر از حیات اقتصادی و اجتماعی شهر است. به باور آنان، تنها راهکار پایدار، پذیرش این واقعیت و بازتعریف پیادهروها بهعنوان فضاهایی چندمنظوره است؛ جایی که هم عابر پیاده، هم شهروند خریدار و هم دستفروش بتوانند سهمی عادلانه از شهر داشته باشند.
