زندگی با آب شور و گران؛ بحران دسترسی به آب در چابهار و زاهدان
اگرچه بحران آب بخش بزرگی از ایران را درگیر کرده، اما برخی مناطق با نابرابری شدیدتری روبهرو هستند؛ جایی که سالهاست حق دسترسی به آب آشامیدنی سالم از طریق آب شهری برایشان فراموش شده است.


آب شیرین برای آنها که در زاهدان بزرگ شدند هیچوقت توی لولهها نبود، توی گالنهای ۲۰ لیتری بود پشت گاریهایی که در کوچهها میچرخیدند و داد میزدند: آب شیرین، آب شیرین. این صدا را که میشنیدند با ۲۰ لیتریهایشان میدویدند سمت گاری و گالن را پر میکردند. بعدها گاریها جمع شدند و جایشان نیسان آمد. با همان ۲۰ لیتریها ولی اینبار با موسیقی که وقتی پخش میشد مردم میفهمیدند «آب شیرینی» آمده. برای امیر جلالینژاد که در زاهدان به دنیا آمده و بزرگ شده آب همیشه مسئله بود. از بچگی میدانستند که یک وقتهایی آب در لولهها هست و یک وقتهایی نیست.
۲۰ سال پیش در ایرانشهر میشد پارچ را زیر شیر آب لولهکشی گذاشت، پرش کرد و گذاشت یخچال. آب راحت «دم دست» بود. الان این تصویر برای حلیمه بنیاسدی جایی در گذشته جا مانده است. مال وقتی است که هنوز به چابهار نیامده بود. زندگی در روستای کمب چابهار یعنی زندگی در خانهای با حوضانبار که با آب شور پر میشود و مخزن آب شیرین در حیاط.
در روستای کمب خانهها لولهکشی آب شهری ندارند، به جایش هر کدام حوضانباری دارند در حیاط که باید زنگ بزنند تانکر آب بیاید و پرش کند. این آب دو تا سه هفته برای شستوشو در خانواده چهار نفره مصرف میشود. هر تانکر آب شور را ۴۰۰ تا ۴۵۰ هزار تومان میخرند. تانکر آب شیرین قیمت بیشتری دارد و تا یک میلیون تومان هم میرسد. در حیاط خانه حلیمه یک تانکر کوچک ۵۰۰ لیتری برای آب شیرین هست که هر ماه حدود ۳۰۰ هزار تومان برای پر کردنش میدهند.
مهرماه سال ۱۴۰۲ مدیرعامل آبفای استان سیستان و بلوچستان در گفتوگویی از عقبماندگی تاریخی در تامین آب شرب مردم چابهار گفته بود. او وعده داده بود که برای آبرسانی به شهرها و روستاهای حاشیه سواحل مکران طرحهایی در دست اجراست و مهمترین آنها خط انتقال آب از آبشیرینکن کنارک به چابهار بود. او خبر داده بود که کار شبکهگذاری برای ۲۳۰ روستا انجام شده و به زودی به آب پایدار وصل میشوند.
آذر ماه امسال هم معاون استاندار سیستان و بلوچستان و فرماندار چابهار از پروژه ملی آبشیرینکن ایمواسکو خبر داد و گفت طرح با جدیت در حال اجراست. طرحی که هدف اصلی آن تأمین پایدار آب آشامیدنی و کاهش تنش آبی در چابهار، مناطق همجوار و سایر نقاط سیستان و بلوچستان است.
در کوچههای کمب هم دو سال پیش برای لولهکشی آب چاله کندند و لوله گذاشتند. اما هنوز خبری نشده است. البته مردم میدانند که حتی آنها که در شهر چابهار به آب شهر وصلاند هم حوضانبار دارند.
دسترسی به آب یعنی دسترسی به آب آشامیدنی
حوضانبار، حوضی است که در زیرزمین خانهها یا در کف حیاط میسازند و درِ مربعی ۵۰ در ۵۰ سانتی دارد همسطح زمین که لوله تانکر از آنجا حوض را پر کند. در خانههای قدیمی حوضانبار کف زمین نیست، یک مستطیل یا مربع است با دیواره و بدون درپوش. مردم خودشان از حوضانبار به همهجای خانهها لولهکشی میکنند و آب از آنجا با پمپ فشار قوی میرسد به شیرهای آب. حوضانبارهای که در ندارند، زود جلبک میبندند. گربهها که از روی دیوار میگذرند گاهی میافتند تویش. توی حوضانبارهای بسته هم باید حداقل سالی یک بار تمیز شود. کار هر کسی هم نیست، باید کارگر بیاید و حسابی تویش را بشوید.
شیما اربابی مهندس طراح ساختمان، پنج سال است که برای کار از زاهدان به چابهار آمده و میگوید فرقی ندارد که خانه کجای شهر باشد، بعضی خانهها به آب شهری وصل نیستند. آنهایی هم که وصل شدهاند هفتهای یک روز آب دارند و با همان باید حوضانبار را برای کل هفته پر کنند. فشار آب خانهها هم بسته به اینکه خانه اول کوچه باشد یا آخر کوچه با هم فرق دارد. آب حوض اگر زودتر از یک هفته تمام شود، باید تانکر را خبر کنند تا هفته بعد دوباره نوبت آب شود.
آب شهری آشامیدنی نیست و فقط آنهایی که در خانه دستگاه تصفیه آب دارند میتوانند از آن برای خوردن و پختن غذا استفاده کنند: «باجههایی در شهر هست که آب خوردن میفروشند. مردم با گالنهای ۱۰ لیتری و ۲۰ لیتری میروند و آب میخرند.» بعضی مغازهها هم مثل خانهها حوض دارند، تانکر آب شیرین آن را پر میکند و مردم با گالنها میآیند و آب میبرند: «۱۰ لیتر پنج هزار تومان.» او فکر میکند که این آب احتمالا از آبشیرینکنهای اطراف چابهار میآید.
اربابی خبر دارد که دسترسی به آب برای بعضی مناطق حاشیهای حتی از کمب هم سختتر است و مردم با گالن از جاهای دورتر آب میآورند. در دشتیاری آب مصرفی مردم همان آبی است که در حوضهای طبیعی بعد از باران وسیل جمع میشود. آبی سبز رنگ که تمساح هم در آن شنا میکند. او میگوید با اینکه همیشه یکی از اصلیترین مطالبات نمایندههایشان آب است تا حالا هیچ تمهیداتی انجام نشده، حتی برای اینکه آب لولهکشی هر روز وصل باشد.
معصومه اشتیاقی پژوهشگر اجتماعی حوزه آب معتقد است حق دسترسی به آب یعنی دسترسی به آب سالمی که طبق استانداردها قابل آشامیدن باشد و از نیازهای اولیه است. اما در ایران در دسترسی به آب توزیع عادلانه نداریم چون نقاطی از ایران حتی لولهکشی آب هم ندارند: «نیاکان ما که در گذشته از چشمهها به آب دسترسی داشتند، زیست شهری نداشتند. آب را از چشمهای برمیداشتند که نه مصادره شده بود، نه فاضلابی داشت و نه مال دولت بود که حق تخصیص آن را داشته باشد. در دنیای مدرن دسترسی به آب شرب از طریق لولهکشی آب حق افراد است، اما نظام مدیریت آب در ایران نتوانسته دسترسی عادلانه را برای همه گروههای اجتماعی فراهم کند.»
به گفته او باید بپذیریم که اولویت دولتها نبوده که برای روستاهای کمجمعیت آب آشامیدنی سالم تهیه کنند و: «تصمیم گرفتهاند سرمایهگذاری را جای دیگری انجام دهند.»
زندگی با آب شور، گران و اندک
حلیمه باید مواظب باشد، مواظب اینکه کی آب حوضانبار تمام میشود، مواظب خراب شدن لباسها از شستوشو با آب شور، عوض شدن رنگ نخهای سوزندوزی، مواظب سه پسرش که مدام توی کوچه بازی میکنند: «هی بهشان میگوییم نروید انقدر بازی نکنید، هی باید دست و صورتشان را بشوییم، آب تمام میشود.» جمله آخر توی خندهاش گم میشود.
در مدرسه بچهها اصلا آب نیست، سرویس بهداشتی هم ندارد. هر روز بچهها با خودشان قمقمه آب خوردن میبرند. «اینجا آب هم شور است هم هزینه اش زیاد است، هم زود تمام میشود.» او از وقتی یادش میآید سوزندوزی کرده و حالا همین هنر، دستش را میگیرد برای وقت بیآبی؛ هر وقت پول برای خریدن آب کم بیاید، حلیمه یک پارچه سوزندوزی میکند و میفروشد.
حوضانبارشان ۶ هزار لیتر گنجایش دارد. کمی که مانده آب حوضانبار تمام شود، زنگ میزنند که تانکر آب بیاید. تانکریها بدقولی میکنند. میگویند بنزینشان تمام شده یا ماشین خراب شده و گاهی یادشان میرود: «برای همه پیش میآید. برای همین دائم میرویم حوضانبار را نگاه میکنیم. اگر تانکر نیاید مجبوریم از مخزن آب شیرین استفاده کنیم. اگر اصلا آب نباشد از سوپرمارکت آب معدنی میخریم. یا میرویم از همسایه ۲۰ لیتر آب میآوریم.»
میگویند حالا در روستای زادگاه حلیمه در ایرانشهر هم دیگر آب سفرههای زیرزمینی تمام شده و آب کم و شور است: «آنها هم مثل ما تانکر آب گذاشتهاند. خیلی وقتها آب لولهکشی هم فشار کمی دارد و مجبورند پمپ بگذارند.»
حلیمه شنیده است طرفهای اسکله رمین، آنجا که انجیر معابد هست، شرکتی دارد آب دریا را شیرین میکند که بفرستند استانهای دیگر.
مردم اینجا کارت آب دارند؛ مثل کارت سوخت
روزهایی که آب شیرین در ۲۰ لیتریها پشت گاری و وانت بود تمام شد و حالا بعضیها دستگاه تصفیه آب خانگی دارند که باید هر دو سه ماه یکبار فیلترهایش را عوض کنند و بقیه مردم با دبههایشان میروند آب را از مکانهای عرضه آب شیرین میخرند.
سوپرمارکتها مخزن آب شیرین دارند و تانکرها که میآیند مخازن آنها را هم پر میکنند. مردم از آنها گالنهایشان را پر میکنند و با ماشین یا پیاده به خانه میبرند. امیر جلالینژاد میگوید در بعضی محلههای زاهدان مردم کارت آب دارند، مثل کارت سوخت که مغازه باز یا بسته باشد کارت را در دستگاه میگذارند و ۱۰-۱۵ لیتر آب برمیدارند: « در زاهدان چند تصفیهخانه اصلی هست که مردم با کارت از آنها آب میخرند. در چابهار هم دستگاههایی دارند مثل دستگاه کارت مترو که کارت میکشند و آب میگیرند.» میگوید ۲۰ لیتر آب شیرین بین ۱۰ تا ۱۲ هزار تومان است و باید آن را تا خانههایشان حمل کنند. به گفته او برای آب تانکر در چابهار ماهانه نزدیک ۷۰۰ هزار تومان به هر خانواده هزینه تحمیل میشود. هر تانکری سه چهار خانه را آب میدهد و میرود: «روزی که آب وصل میشود باید یک نفر خانه باشد، شیر آب را باز کند که حوضانبار پر شود و حواسش باشد که به موقع ببندد که سر نرود.»
از سال ۱۳۹۶ که او برای کار در بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان به چابهار رفتوآمد میکند با شکل دیگری از مسئله آب روبهرو شده و میگوید نابرابری در دسترسی به آب برای آدمهایی که در شرایط نابرابرتری هستند، نابرابری بیشتری هم ایجاد میکند: «اولا در سیستان بلوچستان بدتر است، دوما در چابهار بدتر است، سوما حاشیه چابهار بدتر است. آن آدم همینجوری هم جایی زندگی میکند که دستش ممکن است به دهنش نرسد و مجبور است برای خدماتی که ما در یک منطقه شهری مصرف میکنیم پول بیشتری هم بدهد.»
«پایداری» در دسترسی به آب مهم است
اشتیاقی میگوید یک دولت باظرفیت، دولت کارآمد و دولت توسعهگرا جوری تنظیمگری میکند که عدالت و برابری را تا حد امکان برای جامعه فراهم کند اما: «دولت «ناتوسعهگرا» اساسا ظرفیت کافی را برای تنظیمگری ندارد که توزیع عادلانه بین مرکز و پیرامون داشته باشد.» به گفته او ظرفیت حکمرانی و تنظیمگری چند متغیر دارد و در درجه اول باید شفافیت داشته باشد که بودجه را چطور تخصیص میدهد چون جنگ بر سر منافع است: «آن نماینده مجلسی که زورش میرسد بحث انتقال آب را حتی برای کشاورزی و صنعت پیش می برد وآن کسی که زورش نمیرسد مردمش به آب شرب معمولی هم دسترسی ندارند.»
در رتبهبندی کشورها در دسترسی به آب سالم ایران نمرهای بالاتر از میانگین جهانی دارد اما اشتیاقی تاکید میکند این آمارها کیفی نیستند و برایشان پیمایش میدانی انجام نمیشود. نوع محاسبه مهم است و بزنگاهها تعیینکنندهاند: «الان مثلا در فصل بارش هستیم و حداقل آبی هست که مردم زیست روزمرهشان را پیش میبرند اما بزنگاههاست که کیفیت زندگی را میسنجد. اینجا تفاوت ظرفیت کشورها مشخص میشود.» او میگوید در دسترسی به آب «پایداری» مهم است: «مثلا گفتهاند امسال دولت در دشتیاری سه هزار روستا را از آب آشامیدنی و لولهکشی بهرهمند کرد، اما پایداریاش مهم است. شاید در زمستان آب دارند ولی تابستان باید منتظر جیرهبندی آب باشند.»
تاکید او بر ظرفیت دولت است و میگوید وقتی بیش از ۱۰ سال است در جنوب آب نیست، به مدل حکمرانی برمیگردد: «باید پرسید برای پر کردن این شکاف چه کار کردهاند و چه برنامههایی انجام دادهاند؟ این برنامهها اکثرا مقطعی و روایتها نمایشی بوده است. در قالب طرحهای جهادی آب توزیع کردهاند اما کار بنیادی که ماندگار باشد انجام نشده است.»
جلالینژاد میگوید اگر از این مناطق خارج نشده باشی فکر میکنی دنیا همین شکلی است، همانطور که خودش در بچگی فکر نمیکرد میشود آبی را نوشید که از لولهکشی شهر جاری میشود: «برای خیلی از آن آدمها مسائل آنقدر زیاد است که برای همین آب تانکرها هم شکر میکنند چون ممکن است روزی برسد که تانکر هم آب نیاورد.»





