چالشهای بنگاهداری خانوادگی در ایران؛ از مسئله جانشینی تا قانون وراثت
بررسی بنگاههای خانوادگی در ایران نشان میدهد چگونه روابط خویشاوندی، قانون وراثت، جانشینی و شایستگی میتوانند هم عامل بقا باشند و هم زمینهساز بحران و فروپاشی.

پنل «تحلیل جامعهشناسی اقتصادی ایران: چالشها و تحولات آینده» به میزبانی انجمن جامعهشناسی برگزار شد. این پنل بخشی از سلسله نشستهای «کنکاشهای مفهومی و نظری درباره جامعه ایران» است که در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برقرار بود. در این نشست، علیاصغر سعیدی، جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران، سخنرانیای با عنوان «چالشهای بنگاههای خانوادگی در ایران» ارائه کرد.
سعیدی ضمن طرح بحث درباره جایگاه کسب و کارهای خانوادگی در مطالعات جامعهشناختی امروز ایران، عنوان کرد که با توجه به اهمیت بنگاهداری خانوادگی باید در مطالعات توجه بیشتری به این موضوع شود.
او گفت: «در نگاه اول وقتی که بحث بنگاههای اقتصادی خانوادگی مطرح میشود، پیش از آنکه بحث جامعهشناسی اقتصادی باشد، نحلهای از علم اقتصاد به نام اقتصاد نهادگرایی جدید مطرح است. اهمیت شرکت یا بنگاه در علم اقتصاد با کارهایی که اقتصاددانان نوبلیست مثل رونالد کوز یا اولیور ویلیامسون انجام دادند روشن شده است. البته این دو اقتصاددان تنها شرکتها را به مثابه یک نهاد بررسی میکردند و نه بنگاه خانوادگی، چرا که در معرف شناسی اقتصادی دست آنها برای این که فراتر از بنگاه بروند بسته بود و تفاوت آنها با اقتصاددانان نئوکلاسیک هم در همین است.»
این جامعهشناس ویژگی بنگاههای خانوادگی را عنصر روابط خانوادگی و عاطفی آنها دانسته و این ویژگی را به عنوان مشکل یا عامل موفقیتشان مطرح میکند. از این جهت هر بنگاه خانوادگی درگیر نوعی از رابطه خانوادگی است و نوع چالش آنها متفاوت است. «مثلا یک بنگاه خانوادگی که در آن نقش عروسها و دامادها وجود دارد میتواند چالشهای عمیقتری را شاهد باشد. با این حال هر خانوادهای چالش خاص خود را دارد و چالش به نوع خانواده برمیگردد. از این جهت نمیتوان نسخهای درباره بنگاه خانوادگی بهطور کلی داد.»
سعیدی درباره چالشهای مختلف بنگاهداری خانوادگی در ایران میگوید: «یک چالش، چالش جانشین در بنگاههای خانوادگی است. مثلا در بخشهایی مانند بخش ساختمان نسل اول موفق است و جانشینی در نسل دوم خانوادهها تقریبا اتفاق نمیافتد.»
«چالش بعدی چالش وراثت است که به ویژه در ایران قانون باعث میشود که بنگاه رشد نکند و از نسل اول به نسل بعدی نرسد. به محض فوت بنیانگذار، ارث تقسیم میشود و قوانین ثانویه حمایتی از تداوم بنگاهداری نمیکنند.»
«چالش دیگر چالش پست و مقام در این نوع بنگاههاست. به این شکل که در بنگاههای خانوادگی به محض این که فرزندان یا کسانی که نسبتی دارند به سن و شرایطی میرسند به آنها پست و مقام داده میشود و این مسئله موجب میشود تا نیروهای شایسته با این مسئله روبرو شوند که آیا آنها میتوانند در این بنگاه بر اساس شایستگی دوام بیاورند و پیشرفت کنند یا نه. به همین دلیل وقتی پسری در مقام سابق پدرش قرار میگیرد این موضوع تبدیل به یک مسئله شایستگی میشود که معمولا نسل بعدی قابلیتهای نسل قبل را ندارند.»
سعیدی ادامه میدهد: «چالش بعدی چالش اعتماد است. به قول گرانوتتر سوءاستفاده در جایی صورت میگیرد که اعتماد بیشتر وجود دارد. به قول معروف هر جا که روابط تنگاتنگ باشد اعتماد بیشتر است و اطلاعات بیشتر رد و بدل خواهد شد. این مسئله در بنگاه خانوادگی موجب میشود به دلیل اعتماد بالا سوءاستفاده و درز اطلاعات بیشتر رخ دهد. از این جهت یک بنگاه اقتصادی که در آن پدر به پسر اعتماد بیشتری میکند و کاملا هم طبیعی است، تبعات به مراتب بدتری هم ایجاد شود.» سعیدی معتقد است که این چالش در سایر بنگاهها هم دیده میشود اما در یک بنگاه خانوادگی شدت آن بیشتر است. در واقع اعتماد بیشتر به صورت فرصت بیشتر و بعد سوءاستفاده بیشتر بروز میکند. او ادامه میدهد: «در ایران نمونههای مختلفی از چنین سوءاستفادههایی وجود دارد. مثلا یک مورد بنگاه خانوادگی متشکل از چند برادر در ایران است که در آنجا یکی از برادران برای منفعت شخصی اطلاعات بنگاه را به رقیب لو میدهد.»
این جامعهشناس در پایان بر این موضوع تاکید کرد که در ایران به خصوص دو مورد اهمیت بیشتری دارد: «یکی مسئله شایستگی و جایگزینی مدیریت در بنگاههاست که از پدر به پسر میرسد و دیگری مسئله قانون وراثت. در اینجا سهمخواهی هر کس از بنگاه مانع اصلی ادامه توسعه و رشد بنگاه است. از همین جا است که بحث جامعهشناسی اقتصادی قوت میگیرد و جامعهشناسی اقتصادی باید تدابیری را بر اساس سایر حوزههای جامعهشناسی مانند جامعهشناسی خانواده ارائه دهد که بتواند این چالشها را شناسایی و برطرف کند.»





