جنبش دانشجویی؛ افول یک نهاد مرجع یا شکلگیری اشکال جدید کنش؟
16 آذر در تقویم ایرانی به نام روز دانشجوست. فعالیت دانشجویان در دورانهای مختلف تاریخ ایران جریانهای زیادی ساخته است. باید دید آیا امروز هم دانشگاه بر همان مدار میچرخد یا دچار دگردیسی در زمینه جنبش دانشجویی شده است.


روزگاری همهچیز از دل دانشگاه بیرون میآمد. پرتاب فکرهای نو، ایدههای خلاقانه، طرحهای عملی برای مطالبهگری و جریانسازیها همه و همه بر دوش دانشجویان بود. آن دوران دانشگاه فضایی بود که در آن تنها واحدهای درسی را پاس کردن معیار یک دانشجوی خوب بودن محسوب نمیشد. تشکلهای دانشجویی شریان اصلی دانشگاه بودند و فعالیت در آنها تضمینی بر هویتبخشی به دانشجو بود. حالا اما بعضی معتقدند آن شریان کمخونتر از گذشته است.
پیام افشاردوست، پژوهشگر اجتماعی و دبیر انجمن علمی علوم انسانی و اجتماعی وزارت علوم به آتیه آنلاین میگوید: «جنبش دانشجویی در تاریخ معاصر ایران یکی از انواع کنشگری سیاسی بوده و فراز و فرودهای مشخصی داشته است. اما پرسش مهم این است که آیا این جنبشها «آغازکننده» بودهاند؟ آیا کانونهای تفکر و نقدی که در یک قرن اخیر در میان دانشجویان شکل گرفته، بر نشریات روشنفکری اثر گذاشتهاند؟»
او ادامه میدهد: «در دورههای مختلف، بهویژه از اواخر دهه 70 تا دهه 90، فضای کنشگری سیاسی دانشجویان عمدتاً بازتاب و نتیجه تأثیرپذیری از فضای سیاسی و از کانونهای فکری بیرون دانشگاه بود. به همین دلیل پیشنهاد میکنم به جای تمرکز صرف بر «جنبش دانشجویی» از مفهوم «زیست دانشجویی» استفاده کنیم؛ مفهومی که نشان میدهد این زیست در سالهای اخیر متکثر شده است. تشکلهای علمی، هنری، فرهنگی و صنفی شکل گرفتهاند و حتی پس از کرونا و بحرانهای اقتصادی پس از سال ۱۳۸۸ عناصر تازهای مانند کنشگری اقتصادی یا فعالیتهای محیطزیستی و تفریحی وارد زیست دانشجویی شده و ظرفیتهای جدیدی ایجاد کردهاند.»
افشاردوست یادآور میشود: «در سالهای پس از ۱۳۸۸ تا حدود ۱۳۹۲ با انقطاع در فعالیتها مواجه شدیم. در این دوره برخوردهای امنیتی گسترده بود. بهتدریج سازوکارهای جدید مجوزدهی و شکلگیری قطبهای مخالف در دانشگاه، امکان فعالیت سیاسی را تغییر داد. طیفی مانند عدالتخواهان از دل نیروهای مخالف دهه 80 شکل گرفت و بخشی از پویایی صحنه سیاست دانشجویی شد.»
اگر به سراغ دانشجوهای فعلی برویم محمدطاهر سجادی مقدم، دانشجوی کارشناسی ارشد جامعهشناسی دانشگاه سیستان و بلوچستان میگوید: «در دانشگاه ما فعالیت دانشجویی رونق داشت، اما از دوره کرونا به بعد خیلی کمرنگ شد. مجازی شدن دانشگاه روی فعالیتهای دانشجویی تأثیر گذاشت. دانشجویان دیگر پویایی قبل را ندارند. قبل از آن شورای صنفی خیلی فعال بود. مثلا یک بار رئیس دانشگاه را به خوابگاه دانشگاهی آورده بودند تا پای صحبت دانشجوها بشیند. در واقع شورای صنفی عملا از کار افتاد و منحل شد تا همین ترم پیش که انتخابات شورای صنفی در دانشگاه ما برگزار شد اما رای گیری به حد نصاب نرسید.»
از نظر سجادی مقدم آگاهی از نقش شورای صنفی در تکوین فعالیت دانشجویی بسیار مهم است: «شورا تشکیل نشد، چون خیلی از دانشجوها پای کار نیامدند و نمیدانستند این شورا چیست و چه مزایایی دارد و چه کارهایی میتواند برای دانشجو انجام دهد.»
به گفته او این شورا میتواند جنبههای پنهانی مسائل دانشگاه را به دانشجو گوشزد و آنها را نسبت به حق و حقوق خود آگاه کند.
کالاییسازی آموزش و گسترس دانشگاههای پولی
عوامل زیادی در این سه دهه باعث شدهاند جنبش دانشجویی تغییرات مثبت و منفی را تجریه کند. گسترش دانشگاههای شهریهپرداز یکی از این عوامل است. این دانشگاهها با تمرکز بیشتر بر شهریه گرفتن، فضای آموزشی را تغییر دادند. اگر در گذشته دانشجویان برای مطالبات صنفی خود و مشکلات جامعه مدام تجمع میکردند، راهکار ارائه میدادند و مسئولان را به پاسخگویی وامیداشتند، حالا بیشتر به احوالات فردی میاندیشند و تلاش میکنند خود را از فضاهای پرتنش دور کنند.
سجادی مقدم درباره افزایش شهریهپردازی در دانشگاهها معتقد است: «دانشجوهای شهریهپرداز، چون از وضعیت مالی خوبی برخوردارند، خیلی در پی مسائل صنفی نیستند. میترسند برایشان مشکل کمیته انضباطی پیش بیاید. یک مورد دیگر هم این است که این دانشجوها- البته نه همهاشان- در این چند سال اخیر فقط میخواهند مدرک بگیرند و بروند.»
او ادامه میدهد: «این دسته اصلا نمیدانند در دانشگاه انجمن، کانون و تشکلهای دیگر هست و میتوانند عضو شوند و همکاری کنند. یک دانشجو با این نوع مشارکتها میتواند طی سالهای تحصیل خود، یک کار اجتماعی کند و یک روحیه اجتماعی کسب کند.»
این دانشجو درباره تغییر رویکرد دانشجویان دولتی بر این نظر است: «در بخشهای پولی خیلی از دانشجویان، حتی بهطور کامل سر کلاسها نمیآیند. وقتی دانشجوی قشر ضعیف این مسائل را میبیند، انگیزهاش کم میشود. در این شرایط فعالیت صنفی دانشجویی و مطالبهگری با چالشهای جدی مواجه میشود.»
افشاردوست در این زمینه معتقد است: «باید میان رشد آموزش عالی و پولیسازی تمایز قائل شویم. رشد آموزش عالی امکان حضور طبقات پایین و متوسط را افزایش داد، اما پولیسازی نوعی نابرابری در دسترسی به دانشگاههای برتر ایجاد کرد. پولی شدن باعث شکلگیری «ذهنیت خریدار» در دانشجو و «هویت فروشنده» در دانشگاه و وارد شدن قواعد بازار در رابطه آموزشی میشود. این امر مشارکت سیاسی کلاسیک در دانشگاه را تحتتأثیر قرار داده است.»
او ادامه میدهد: «حال باید دید این تأثیر مثبت است یا منفی؟ این امر بستگی به گروهها دارد. پرداخت شهریه باعث افزایش مطالبات برای کیفیت آموزش و شکلگیری نوعی کنشگری صنفی شده که میتواند کیفیت را بهبود دهد، اما ممکن است از کنشگری سیاسی کلاسیک بکاهد. از نظر من، پولیسازی چنین اثری داشته است.»
حضور دانشگاه در عرصه فضای مجازی
در سالهای اخیر، زیست دانشجویی در ایران با کنشگری دانشجویان در فضای دیجیتال و گروههای کوچک غیررسمی همراه شده است. این تغییر، چهره تازهای از فعالیت دانشجویی ساخته که نه در مراسمها و جلسات و بیانیهها، بلکه در چتگروهها و توئیتها و همکاریهای کوچک و پراکنده تجلی پیدا میکند.
افشاردوست، پژوهشگر اجتماعی درباره این مسئله توضیح میدهد: «فضای مجازی ظرفیتهای جدیدی ایجاد کرده است. هر دورهای رسانهها ابزاری برای تحول سیاسی بودهاند؛ تلگرام و رادیو در جنبشهای گذشته نقش داشتند و شبکههای اجتماعی نقشی جدی در اعتراضات سالهای گذشته ایفا کردند. بنابراین، فضای مجازی لزوماً ظرفیتهای قبلی را تخریب نکرده، بلکه امکانها را متکثر کرده است. این فضا برخی شکلهای کلاسیک کنشگری سیاسی را کاهش داده اما در مجموع کیفیت زیست دانشجویی را افزایش داده و کانالهای جدیدی برای اثرگذاری فراهم کرده است.»
به باور او اگر به زیست دانشجویی به معنای گسترده نگاه کنیم، فقط تشکلهای رسمی یا مجازی تعیینکننده نیستند. الگوهای مصرف فرهنگی، نحوه پوشش، روابط، سبک زندگی و انواع همنشینیها نیز نوعی کنشگریاند و ظرفیتهای غیررسمی اما مؤثر ایجاد کردهاند. آصف بیات در مفهوم «زندگی به مثابه سیاست» این پدیده را با اشاره به کنشهای پراکنده اما مشابه تعداد زیادی از افراد عادی تبیین میکند که در مجموع تغییراتی اجتماعی، فرهنگی یا سیاسی ایجاد میکنند. با این نگاه، استفاده از تعابیری مانند «افول» برای جنبش دانشجویی نارساست.
سجادی مقدم، به عنوان دانشجوی در حال تحصیل، در مورد گسترش فضای مجازی و تاثیر آن بر جنبش دانشجویی میگوید: «در این چند سال دانشجویان در فضای مجازی راحتتر توانستند با سایر دانشگاهها ارتباط برقرار کنند. از آنجا که رفتوآمد حضوری سخت است، خیلی از بچهها تمایل دارند جلسات آنلاین برگزار کنند.»
این فعال دانشجویی اضافه میکند: «خیلی وقتها دانشگاهها برای برگزاری رویدادها به دانشجوها مجوز نمیدهند و از طرف عوامل معاونت فرهنگی یکسری کارشکنیها صورت میگیرد. در این شرایط فضای آنلاین بستر مناسبی برای گریختن از محدودیتهاست.»
امروز بخشی از اعتراضات دانشجویی از خیابان و محوطه دانشگاه به گوشیهای هوشمند منتقل شده است. قسمت مهمی از کنشگری امروز دانشجو بیشتر با روایتسازی دیجیتال تعریف میشود. یک توئیت کنایهدار گاهی بیش از صدها نفر را درگیر میکند، بدون آنکه ردی از سازماندهی در کار باشد. ناشناس بودن، سرعت انتشار و قابلیت بازتولید در فضای مجازی باعث شده سیاست دانشجویی رنگی دیگر بگیرد. برای بسیاری از دانشجویان جدید، این مدل اعتراض بهمراتب امنتر، موثرتر و واقعیتر از حضور فیزیکی در دانشگاه تجربه میشود.
روایت تجربه زیسته یک فعال دانشجویی
پیام افشاردوست، دانشجوی دکتری مطالعات فرهنگی از تجربه شخصی ادوار مختلف دانشجویی خود چنین میگوید: «ممکن است این یک تجربه اقلیت باشد و لزوماً نماینده جریان اصلی نیست. در سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۱ فضای دانشجویی محدود به کلاس درس بود و فعالیت جمعی بیرون از کلاس بسیار دشوار. با تغییر دولت و روی کار آمدن آقای روحانی، دوباره فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی فعال شد، اما مجوزدهی بسیار سخت و فرسایشی بود. روندهای طولانی و گاه توصیههای مستقیم برای «پیگیری نکردن» امور وجود داشت و گروههای دارای پیوندهای سیاسی خاص امکان بیشتری برای گرفتن مجوز داشتند.»
او توضیح میدهد: «در مجموع طی یک دهه، یک روند مهم مشهود بود؛ رشد نوعی فردگرایی خودمحورانه، که احتمالاً حاصل وضعیت اقتصادی و نیز کالایی شدن آموزش عالی است. در این شرایط جذب دانشجویان برای منافع جمعی یا اصلاحات سیاسی سختتر شده است. در مقابل، فعالیتهای مربوط به توسعه فردی، مهارتافزایی، کارگاهها و برنامههای تفریحی مخاطب بیشتری پیدا کردهاند.»
به گفته این فعال دانشجویی حتی در رقابتهای درون انجمنهای علمی، اولویت بسیاری از دانشجویان «تأمین منابع مالی» و امکان اجرای برنامههاست، نه سابقه کنشگری یا پروژههای علمی. این امر جنبههای مثبت و منفی توأمان دارد.
با همه فراز و فرودهای دهههای اخیر، میتوان گفت جنبش دانشجویی به حرکت کند خود در مجرای ممکن زمان حال ادامه میدهد. این جنبش تغییر شکل داده، بخشی از کنشگران خود را از دست داده، اما چه از طریق فعالیتهای علمی و دانشگاهی و چه از طریق پیگیری مطالبات در فضای مجازی زنده است و راههای تنفس خود را از میان امکانهای موجود باز میکند.





