هشدار نسبت به ورود کودکان کار مهاجر به مشاغل پنهان
مطالعه سیمای سلامت و جمعیت در ایران در سال 1389، شاخص کار کودکان پنج تا 11 سال را برای کل کشور 14/61 درصد گزارش کرده است که شامل حداقل یک تا 28 ساعت کار اقتصادی در هفته برای خانوار است.

به گزارش آتیهآنلاین، طبق این گزارش، 56 درصد این کودکان را پسران و 44 درصد را دختران تشکیل میدهند. مطالعه کشوری ارزیابی سریع و پاسخ به وضعیت کودکان کار و خیابانی 15 استان کشور در بازه زمانی 1398 تا 1399 هم که توسط پیام روشنفکر انجام شده است، نشان میدهد تنها حدود 37 درصد از این کودکان اهل افغانستان بودهاند.
طبق اطلاعاتی که در کتاب «پایان دادن به کار کودکان در خیابان» منتشر شده و گزارش مرکز پژوهشهای مجلس «حداقل سهمیلیون و 200 هزار کودک از چرخه تحصیل بازماندهاند که بسیاری از آنها مجبورند کار کنند. حدود سه میلیون و 500 هزار کودک حاشیهنشین و نزدیک 700 هزار کودک مهاجر و پناهنده نیز وجود دارد و تعداد کودکان 10 استان محروم کشور نیز حدود دو میلیون نفر است. اگر بپذیریم که حدود دو میلیون کودک کار در ایران وجود دارد، یعنی 8/5 درصد از کل کودکان ایران، کودک کار هستند.»
محمد لطفی، فعال حوزه کودکان کار و عضو جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان به «هممیهن» میگوید، طرح طرد مهاجران هم نوعی ساماندهی است که اینبار در ابعاد بزرگتری اجرا شده است: «طرحهای ساماندهی پیشین در مقیاسهای کوچکتری شکل میگرفت و نوعی فضای ارعاب برای کودکان کار ایجاد میکردند، اینبار این طرح برای جمعیت بزرگتری اتفاق افتاد و این تمایل وجود داشت که مسئلههای کلان اقتصادی کشور را بر سر گروهی از مهاجران و مردم آوار کند.
باتوجه به این وضعیت، سوالی مطرح میشود که این سیاستها بر زندگی خود این کودکان و کم شدن تعداد کودکان کار تاثیر گذاشته است؟ پاسخ من خیر است؛ چون در درجه اول کودکانی که سر چهارراهها کار میکنند، مجبور میشوند مدتی پنهان شوند و مانند دفعات قبل، مدتی کوتاه کودکان از خیابان جمع میشدند و دوباره از جایی بهبعد به خیابان برمیگردند؛ چون خانوادهها با دوراهی گرسنگی و عقبافتادن اجارهخانه روبهرو میشوند و کودک دوباره به چرخه کار برمیگردد.
کودکانی که در خیابان کار میکنند، از ابتدا در چرخه فقر شدیدی قرار داشتند که هرگز نتوانستند مهارتی بیاموزند. معمولاً این کودکان در خانوادههایی بسیار فقیر رشد میکنند و بیشتر به کار نیاز دارند. درباره کودکان کارگاهی هم شرایط به همان روال سابق است و در همان وضعیت گیر کردهاند و بعضی از کارفرمایان میدانند که میتوانند از وضعیت آنها سوءاستفاده کنند و حقوق آنها را پرداخت نمیکنند.»
او توضیح میدهد که درحالحاضر میتوان به این نتیجه رسید که خروج گروهی از مهاجران از ایران، تاثیری روی تعداد کودکان کار نداشته است: «آمارهای رسمی، از حضور پنج میلیون مهاجر افغانستانی در ایران میگفتند و از این رقم، یکونیم میلیون نفر هم از ایران طرد شدند. جزئیات چندانی از این آمارها مطرح نمیشود اما بهصورتکلی با اخراج این تعداد جمعیت، همچنان حدود چهار میلیون مهاجر در ایران حضور دارند و باتوجه به اینکه شرایط آنها هم تغییری نکرده است، همچنان وضعیت کودکان به روال سابق است.»
لطفی میگوید که نهتنها این شرایط تغییری نکرده، بلکه پیشبینی میشود بهدلیل شرایط اقتصادی آمار کودکان کار هم افزایش پیدا کند.
تفکیک زباله بجای زبالهگردی
افخم صباغ، فعال حقوق کودک و رئیس هیئتمدیره مهروماه میگوید که بعد از طرح طرد مهاجران افغانستانی در ایران، بخشی از کودکان مهاجر بهدلیل نگرانی از رد مرز، به سمت مشاغل پنهان میروند و بیشتر در معرض خطر قرار میگیرند. او میگوید بهدلیل ممانعت از حضور این کودکان در چرخه آموزش رسمی، احتمال ورود آنها به چرخه کار کودک وجود دارد و بههمیندلیل نمیتوان گفت که با اجرای این طرح، تغییر چندانی در وضعیت کار کودک ایجاد شده است: «گروهی از این کودکان بدون حضور در محیطهای عمومی همچنان در ایران میمانند و بیشتر خانوادههای آنها همراه با فرزندان خود به کارهای غیررسمی مشغول میشوند. زمانی ما به این کودکان درطول سال تحصیلی آموزش میدادیم، بعد در تابستان در امتحانات غیرحضوری آموزشوپرورش شرکت میکردند و وارد مدارس دولتی میشدند، اما اخیراً دیگر این امکان وجود ندارد و بههیچوجه نمیتوانند وارد مدارس دولتی شوند. ما برای اینکه کودکیِ کودکان بازگشتناپذیر است، در غیبت مسئولان آنها را آموزش میدهیم، اما این آموزشها رسمی نیست؛ هرچند از ورود آنها به چرخه کار و ورود به بزه جلوگیری میکند.»
صباغ توضیح میدهد که علاوه بر مسئله بازماندگی از تحصیل که کودکان بهویژه مهاجران را بهسمت کار سوق میدهد، فقر خانواده هم دراینمیان از عوامل بسیارمهم و تاثیرگذار است: «آماری که در پژوهشها بهدستآمده، نشان میدهد درصد زیادی از کودکانی که وارد بازار کار میشوند، بازمانده از تحصیلاند. در دورهای تلاش میشد با استفاده از شیوههای غیرمعمول و غیرانسانی جلوی کار کودکان در خیابان گرفته شود، اما این طرحها موفق نبود و کودکان بهسمت کارهای کارگاهی، رستورانها و مغازهها میرفتند و همچنان این روند ادامه دارد. ما درحالحاضر کودکان زیادی را تحت پوشش داریم که بهواسطه ترک تحصیل، بهسمت کار سوق داده شدند.»
بهگفته او، بعد از طرد مهاجران تاحدی تغییر چهره کار کودکان در خیابانها دیده میشود و حالا کمتر کودکان کار در خیابانها بهخصوص در بخش زبالهگردی دیده میشوند، بااینحال هنوز هم کودکانی هستند که بهجای زبالهگردی در خیابان، در بخش تفکیک زباله کار میکنند تا در دید عموم نباشند: «ما همچنان در رستورانها، کارگاهها، مکانیکیها و تولیدیها، کودکان مشغول به کار را میبینیم اما چون از نگاه برخی نهادها منظره شهری را خراب نمیکنند، کاری به کار آنها ندارند.
بهواسطه همین طردها، کودکان کار مهاجر بهسمت کارهای غیرآشکار میروند که بهمراتب برایشان خطرناکتر است و متاسفانه احتمال سوءرفتار و آزارهای جسمی و جنسی بیشتر است.
جمعیت حدود 80 درصدی کودکان مهاجر در میان کودکان کار
پیام روشنفکر، پژوهشگر اجتماعی هم از آمارهای رسمی جمعیت حدود 80 درصدی کودکان مهاجر در میان کودکان کار میگوید. او توضیح میدهد، کودکان کار در تهران که در خیابان کار میکنند، به سه دسته مهاجران افغانستانی، کودکان غربت یا کولی و کودکانی از سایر اقوام کشور تقسیم میشوند و سهم مهاجران، از کودکان کار در خیابان بیشتر است، اما باید توجه داشت که آنها درصد کمی از کودکان کار تهران را تشکیل میدهند.
او میگوید برآوردها نشان میدهد کمتر از 10 درصد از کودکان کار در تهران در سطح خیابانها کار میکنند و سایر آنها به اشکالی دیگر از کار مشغول میشوند: «نباید به اشتباه برداشت کنیم که اگر مهاجران افغانستانی را اخراج کنیم، آمار کار کودک کمتر میشود. نهایتاً با طرد آنها، از سهم کودکانی که در خیابان و سایر بخشها هستند کم میشود. اخراج مهاجران شامل همه آنها نمیشود، بلکه گروههایی از آنها رد مرز میشوند. ازسویدیگر همه کودکان مهاجر افغانستانی هم، نه قرار است اخراج شوند، نه تا امروز رفتهاند و این روند بهمعنی کمشدن کار کودک نیست.»





