به طور واضح مشخص است که حدود ۳۰ سال حقبیمه از کارمندان دریافت میکنند، اما ماندهاند که با چه مقولهای و چگونه آن را هزینه کنند. به نظر میرسد اکثر صندوقها که در حال ورشکستگی هستند، دلیل آن ضعف در قانونگذاری است. یعنی وقتی ۱۴ صندوق قانون ندارند، به طور قطع یک روزی به چالش کشیده میشوند؛ حتی میتوان گفت به مشکل برمیخورند. بنابراین پیشنهاد شده اگر میخواهیم صندوقهای بازنشستگی را نجات دهیم، باید قانونی جامع برای همه صندوقها داشته باشیم؛ یک قانون جامع مانند سازمان تأمیناجتماعی. باید یک قانون جامع داشته باشیم تا محاسبات را مانند سایر نقاط دنیا برای صندوقهای بازنشستگی در کشور اجرا کنیم و این صندوقها بار مالی خود را تأمین کنند، در غیر این صورت اگر بار مالی گردن دولت بیفتد، این امر میسر نیست. بسیاری از بازنشستگان کشور از مدتها قبل متقاضی انجام همسانسازی هستند. در این حوزه، متأسفانه یک مشکل اساسی وجود دارد. این حق بازنشستگان است که حقوقشان همتراز با نیروهای شاغل باشد.
اما عملاً بار مالی آن در دستگاههای دولتی دیده نشده است. به دلیل اینکه صندوقهای بازنشستگی با مشکل مالی مواجه شدهاند، در حق بازنشستگان کوتاهی شده و صندوقها توان اقتصادی برای خود ایجاد نکردهاند تا پس از بازنشستگی حقوق و نیاز این افراد را پوشش دهند، بنابراین همسان کردن حقوق بازنشستگان با شاغلان رسمی بار مالی عمیقی ایجاد میکند که این مسأله به مشکلات صندوقها دامن خواهد زد. در قانون برنامه ششم توسعه به گونهای پیشبینی شده بود که حقوق ۸۵ درصد بازنشستگان را در طول یک برنامه به شاغلان رسمی برسانند، اما متأسفانه به دلیل اینکه ورودی مشمولان صندوقها و همچنین هزینههای آنها بیش از درآمد آنهاست، این موضوع کامل محقق نشد و اجرای آن مستلزم این است که دولتها در گام اول تعهدات خود را به صندوقهای بازنشستگی بپردازند و در گام دوم باید قانون صندوقها دوباره بازنگری شود. در مجموع یکی از بحرانهایی که کشور را تهدید میکند، ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی است.
وجود یک قانون به منظور وحدت رویه مشخص برای اداره این صندوقها میتواند آنها را از این بحران نجات دهد. این در حالی است که برای ساماندهی صندوقهای بازنشستگی کشور، فراکسیون بازنشستگان و امور اجتماعی تشکیل شد تا به تصویب قانونی واحد برای اداره کل صندوقهای بازنشستگی دست یابیم. به نظر میرسد محاسبات فنی (اکچوئری) صندوقهای بازنشستگی و سیاستگذاری برای انجام این دست از محاسبات مهمترین شاخص در دوام و عدم ورشکستگی این صندوقها است. هرچه ورودی و حقبیمه و کسوراتپردازان صندوقهای کارگری از جمله صندوق تأمیناجتماعی بیشتر باشد، پویایی، کیفیت و دوام صندوق افزایش مییابد؛ لذا اکنون مهمترین مسأله صندوقهای بازنشستگی ورودی آنها است. نرخ پایین ضریب پشتیبانی و کاهش مداوم آن طی چندسال اخیر نشان از آن دارد که سیاستگذاران کلان در حوزه ایجاد اشتغال خالص در کشور موفق نبودهاند به همین دلیل وضعیت فعلی برای صندوقهای بازنشستگی ایجاد شده است.
نظر شما