انسداد مسیر گفت‌وگو؛ آغاز تکروی است

مرور اخبار و رویدادها در فضای مجازی و کامنت‌های ذیل هر رویداد و یا گاه با دقیق شدن در روابط افراد در سطح خانواده و جامعه نشان می‌دهد که برخی افراد بیش از دو سه کامنت و جمله نمی‌توانند با هم گفت‌وگو کنند و در بیشتر مواقع بلافاصله به توهین، شخصی‌سازی و زیر سؤال بردن کل هویت یکدیگر می‌انجامد. آتیه‌ آنلاین گزارش پیش رو در گفت‌وگوهایی کارشناسانه ریشه اصلی بحران گفت‌وگو در جامعه را بررسی می‌کند.

سیدحسن موسوی‌چلک رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در گفت‌وگو با آتیه‌آنلاین، در بیان علل بروز جدل‌های کلامی ‌و بحران گفت‌وگو در جامعه گفت: «با نیم‌نگاهی به اتفاقات در زندگی روزمره افراد جامعه متوجه می‌شویم «گفت‌وگو» مهمترین راه ارتباطی است؛ به نوعی که همه به اشکال مختلف تلاش‌مان بر این است پیام‌مان را انتقال دهیم و پیام‌های دیگران را نیز دریافت کنیم. در سایه گفت‌وگو است که می‌توانیم سوء‌تفاهم‌ها را از بین ببریم، وجوه اشتراک‌مان را بشناسیم و دیدگاه‌های خودمان را مطرح کنیم و در عین حال شنونده دیدگاه‌های حتی مخالف دیگران باشیم.»

چالش ناشی از مهارت نیاموخته «گفت‌وگو»

موسوی‌چلک با تأکید بر اینکه «مهارت گفت‌وگو» قابل یادگیری است، افزود: «بسیاری از ما فکر می‌کنیم گفت‌وگو کردن را بلد هستیم و به همین دلیل در صدد یادگیری این مهارت نیستیم؛ بنابراین در مواجهه با کسانی که به هر دلیلی نظر یا حرف مخالفی چه در فضای مجازی و یا بستر جامعه (خانواده، محل کار، فضاهای عمومی ‌و...) مطرح می‌کنند گفت‌وگو نه‌تنها به درستی شکل نمی‌گیرد بلکه بعضاً به جدل و مشکلات مشابه منجر می‌شود.»

تأثیر انتخاب هر سبک «گفت‌وگو» در روابط بین فردی

وی انتخاب سبک گفت‌وگو توسط افراد را فاکتور مهمی ‌در ارتباطات بین فردی خواند وگفت: «اینکه ما چه سبکی در گفت‌وگوی‌مان در هر فضای ارتباطی انتخاب می‌کنیم اهمیت بسیار بالایی دارد سبک انتخابی هر فرد در گفت‌وگو دقیقاً در رفتارش در تعامل با دیگران خودش را نمایان می‌کند.»

موسوی‌چلک تأکید کرد: «گاهی افراد ممکن است سبک تهاجمی، گاه منفعلانه، صریح و یا منفعل- مهاجم را انتخاب می‌کنند و فرد بر اساس هر یک از این سبک‌های چهارگانه رفتاری متناسب با آن از خود بروز می‌دهد.»

این مددکار اجتماعی در معرفی افراد دارای سبک تهاجمی‌ در گفت‌وگو گفت: «این افراد دوست دارند دیگران را سرزنش کنند و در عین تحکم، دیگران را نیز مقصر قلمداد می‌کنند، طلبکار هستند و دیگران را متهم و تهدید می‌کنند از جریحه‌دار کردن احساسات دیگران گویی لذت می‌برند، معمولاً به جهت پالس‌های منفی آنها، طرف مقابل رغبتی برای ادامه گفت‌وگو ندارد و به مرور تنفر و بیزاری خودش را نشان می‌دهد. با توجه به اینکه  گفت‌وگو کردن لذت‌بخش است در چنین سبکی نه‌تنها احساس لذتی وجود ندارد بلکه معمولاً طرف مقابل دوست دارد گفت‌وگو به پایان برسد.»

موسوی‌چلک یادآور شد: «تلاش در جهت کوتاه آمدن در سبک گفت‌وگوی منفعلانه خودش را نشان می‌دهد و این کوتاه آمدن ناشی از ترس از دفاع حقوق آن فرد است؛ زیرا با انتخاب سبک منفعلانه در واقع اجازه می‌دهیم طرف مقابل ضمن تعرض به حقوق‌مان، احساسات‌مان را نیز جریحه‌دار کند.»

وی اضافه کرد: «کسانی که سبک انفعالی را انتخاب می‌کنند نه‌تنها اجازه می‌دهند به حقوق‌شان تعرض شود بلکه در سایه اعتمادبه‌نفس ضعیف‌شان، حتی نمی‌تواند احساسات و دیدگاه‌های خودشان را مطرح کنند و حتی گاهی در جهت جلوگیری از آزرده‌خاطری طرف مقابل بسیاری از گفتنی‌ها را مطرح نمی‌کنند.»

رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران تأکید کرد: «معمولاً افرادی که سبک منفعلانه را در گفت‌وگو انتخاب می‌کنند صمیمت بین‌شان کاهش پیدا می‌کند حقوق‌شان ضایع می‌شود و برای بیان احساسات و پیگیری حقوق شان هیچ تمایلی ندارند.»

موسوی‌چلک در معرفی افراد با سبک منفعل - مهاجم در گفت‌وگو عنوان کرد: «گاهی افراد سبکی را انتخاب می‌کنند که ممکن است پرخاشگری غیرمستقیم داشته باشند و معمولاً در چنین فضای گفت‌وگویی یک نفر تسلط بیشتر و یک نفر بیشتر آزرده‌خاطر می‌شود و بسته به اینکه گفت‌وگو در چه فضایی (مجازی یا واقعی) انجام می‌شود میزان تسلط و آزردگی متغیر است.»

وی فرد صریح در گفت‌وگو را نترس و صادق خواند و افزود: «در سبک گفت‌وگوی صریح فرد بدون اینکه بترسند با اعتمادبه‌نفس بالا، صادقانه افکار، انتظارات، احساسات، دیدگاه‌ها و خواسته‌هایش را مطرح می‌کند راجع به مسائل شفاف صحبت می‌کند در عین حال که واقعگراست، انعطاف لازم را نیز دارد و کسی را سرزنش، تهدید، تحقیر نمی‌کند و به حقوق دیگران احترام می‌گذارد.»

وی گفت: «معمولاً کسانی که محترمانه حتی با مخالف خود صحبت می‌کنند با افزایش میزان صمیمیت بین آنها احساس رضایت و نشاط بیشتری تجربه می‌کنند، چراکه به موازی احترام به حقوق دیگران، در مقابل حقوق خودشان نیز رعایت می‌شود.»

موسی‌چلک تأکید کرد: «کسانی که سبک صریح را انتخاب می‌کنند در تعامل با دیگرانی که همین سبک را انتخاب می‌کنند نشاط بیشتری دارند و میزان صمیمیت‌شان نیز بالاتر خواهد بود.»

زیربنای فرهنگ گفت‌وگو

مهدی لشگری دکترای روانشناسی و عضو هیأت علمی‌ دانشگاه در گفت‌وگو با آتیه‌آنلاین در پاسخ به اینکه «شکل‌گیری یک گفت‌وگوی سالم در بین افراد نیازمند چه فاکتورهایی در سطح فردی و اجتماعی است؟»، گفت: «گفت‌وگو کردن بخش مهمی‌ از فرهنگ فردی و اجتماعی را تشکیل می‌دهد؛ یعنی اینکه افراد برای گفت‌وگو، اهمیت و ارزش قائل باشند و گفت‌وگو را مسیری برای ارتباط، حل‌وفصل مشکلات و توسعه روابط‌شان بدانند.»

این روانشناس تأکید کرد: «زیربنای فرهنگ گفت‌وگو این است که افراد برای خودشان و طرف مقابل جایگاه مساوی و متوازنی را قائل باشد؛ یعنی اگر برای طرف مقابلم به نسبت خودم جایگاه بالاتر یا پایین‌تر در نظر بگیرم طبیعتاً گفت‌وگو بین ما به درستی شکل نمی‌گیرد.»

وی اضافه کرد: «اعتقاد به برتری و همترازی دو طرف گفت‌وگو یکی از فاکتورهای مهمی ‌است که توسعه‌بخش گفت‌وگوی سالم در جامعه است و در چنین فضای متوازنی حتی اختلافات در مسأله خاصی حل‌وفصل می‌شود.»

همه‌چیزدانی؛ مانع شکل‌گیری گفت‌وگوی سالم

لشگری افزود: «بنابراین اگر قرار است گفت‌وگو به فرهنگی بین دو نفر یا افراد یک جامعه تبدیل شود شاید پیش زمینه اصلی آن این است که افراد خودشان را با بقیه افراد همتراز بدانند در واقع هرچقدر افراد خودشان را در جایگاه «همه‌چیزدان» بدانند و موقعیت برتری برای خودشان قائل شوند در این صورت حتی اگر مایل به گفت‌وگو هم باشند بیشتر به سمت «گفت» می‌روند یعنی دوست دارند گوینده باشند و طرف مقابل نیز اگر سخنی قرار است بر زبان آورد تنها از جنس اطاعت، پذیرش و تسلیم باشد.»

این عضو هیأت علمی ‌دانشگاه آزاد اسلامی ‌خاطرنشان کرد: «در روانشناسی روشی به نام «تحلیل رفتار متقابل   (TA» وجود دارد، این روش تحلیلی می‌گوید اگر دو نفری که قرار است با هم گفت‌وگو کنند در جایگاه متوازن والد- والد، بالغ - بالغ و یا کودک - کودک باشند به دلیل اینکه همدیگر را همتراز می‌دانند می‌توانند از این دو جایگاه به راحتی گفت‌وگوی‌شان را با هم ادامه دهند، در غیر این صورت گفت‌وگو قطع می‌شود و طبیعتاً افراد به این نتیجه می‌رسند که گفت‌وگو بی‌فایده است، مانند بسیاری از مواردی که والدین با فرزندشان گفت‌وگو را آغاز می‌کنند در ادامه می‌گویند صحبت کردن با فرزندان بی‌فایده است، دلیل چنین تلقی این است که از جایگاه برتر صحبت می‌کنند و بچه‌ها زمانی که از این جایگاه صحبتی را می‌شنوند به دلیل اینکه فکر می‌کنند دارند نصحیحت می‌شوند و حقی برای آن متصور نیست جبهه می‌گیرند و مایل به ادامه گفت‌وگو نیستند و یا بعضاً درگیری لفظی شکل می‌گیرد.»

گفت‌وگویی به توهین و تحقیر می‌رسد که...

وی در پاسخ به اینکه «چه زمانی افراد در یک گفت‌وگو به توهین و تحقیر می‌رسند»، عنوان کرد: «واقعیت این است که هدف اصلی هر گفت‌وگویی تبادل پیام و برقراری ارتباط است. تصمیم به قانع کردن طرف مقابل می‌تواند مفهوم ضد گفت‌وگو داشته باشد، در واقع اگر هدف گفت‌وگویی ارائه و دریافت اطلاعات باشد و نتیجه به برداشت طرف مقابل واگذار شود احتمالاً دیگر نیازی به توهین و تحقیر نخواهد بود؛ چراکه توهین و تحقیر در پی ناکامی ‌فرد در رسیدن به اهدافی مانند کنترل‌کردن و ... اتفاق می‌افتد.»

عدم گفت‌وگو؛ سرآغاز آسیب‌های مختلف

لشگری در پاسخ به تبعات بحران گفت‌وگو در سطح فردی و اجتماعی بیان کرد: «اصولاً وقتی مسیر گفت‌وگو بسته می‌شود راه برای تکروی و دیکتاتوری از سوی طرفی که قدرتمند است و سکوت و بی‌تفاوتی از سوی طرفی که قدرت کمتری دارد باز می‌شود. این فرایند در سطح خانواده و جامعه تولید یأس، افسردگی و ناامیدی و گاهی خشم و طغیان می‌کند. به ‌عبارتی نبود گفت‌وگو راه را برای اقدامات غیرمعقول و آسیب‌های مختلف باز ‌می‌کند.»

مهارت گوش کردن

این عضو هیأت علمی ‌دانشگاه «مهارت گوش دادن» را مهمترین مهارت در جهت تقویت فرهنگ گفت‌وگو خواند و گفت: «اگر هر فردی شنونده ماهری باشد که بتواند به خوبی گوش کند قطعاً توانایی انجام گفت‌وگو را دارد و دومین مهارت لازم دوری از کنترل‌گری و تلاش برای دیکته کردن آراء و نظرات خود بر طرف مقابل است؛ چراکه فرض اصلی گفت‌وگوی سالم برابری نقش‌ها در گفت‌وگو است.»

کد خبر: 48417

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 6 + 10 =