مردم ایالات متحده می‌پرسند معضل اشتغال ما چیست؟

در بخش دوم گزارش «کار در آمریکا» به تغییر ناگهانی مقدار کار خواهیم پرداخت. چرا تا این حد کار می‌کنیم؟

به گزارش آتیه آنلاین، در بخش اول این گزارش به این موضوع پرداخته شد که چرا آمریکایی‌ها تا این حد کار می‌کنند. در بخش دوم به این خواهیم پرداخت که فوردیسم چگونه بر فرهنگ کار در آمریکا تاثیر گذاشت و چطور آن وضعیت مطلوب به وضعیت فعلی تغییر داده شد.

بی‌هنجاری با اوقات فراغت بالا
در ایالات متحده و انگلستان، جنبش کارگری قوت گرفت و به دستاوردهای حیرت‌انگیزی دست یافت. در سال ۱۸۷۷، کارگران راه‌آهن سراسری آمریکا اعتصاب کردند. در سال ۱۸۸۲، در نیویورک، آمریکایی‌ها اولین رژه «روز کارگر» را برگزار کردند. فراخوان جنبش کارگری برای ساعات کوتاه‌تر، در عصری که کلید واژه‌های آن «مدیریت علمی» و «بهره‌وری» بود، در قرن ۱۹ و ۲۰، به «فوردیسم» رسید.
«هنری فورد» کار را با مدل هشت ساعت در روز و یک هفته کاری پنج روزه، در ازای بهره‌وری بیشتر شروع کرد و نتیجتاً در انگلیس و ایالات متحده، متوسط ساعت کار در هفته، از حدود ۶۰ ساعت در سال ۱۸۸۰، به زیر ۵۰ ساعت در سال ۱۹۳۰ کاهش یافت.
«جان مینارد کینز» پیش‌بینی کرد که (با وضعیت آن روز) در صد سال آینده، اوقات فراغت بیش از حد، یکی از مشکلات اصلی کارگران است؛ چراکه آن‌ها بیش از ۱۵ ساعت در هفته کار نخواهند کرد و همه دچار کسالت می‌شوند. کینز در این رابطه نوشت: «به نظر من هیچ کشوری و هیچ مردمی ‌وجود ندارد که بتواند بدون ترس و وحشت به دنبال اوقات فراغت و فراوانی باشد. این ترسناک است که افراد عادی، چیزی برای دلمشغولی خود نداشته باشند.»
البته اوقات فراغتی که کینز پیش‌بینی کرده بود، هرگز فرا نرسید. میانگین ساعات هفتگی کارگران دستمزد در سال‌های ۱۹۳۰ تا ۱۹۷۰ کاهش یافت، اما در دهه‌های اخیر کارگران ساعت‌های بیشتر و بیشتری کار کرده‌اند. حالا دوباره باید پرسید که چه کسی «ماریا فرناندس» را کشت؟

 پایان یک رؤیا
به دنبال معنا گشتن در کار و پیدا کردن نوعی آگاهی کاذب برای یافتن یا ساختن هدف در کار (که به‌ندرت به آن علاقه دارید) غلط است.
در سال ۱۹۷۴، «استدز ترکل» نشریه «کار کردن» را منتشر کرد که شامل بیش از ۱۳۰ مصاحبه با شهروندان آمریکا در مورد «آنچه در طول روز انجام می‌دهند» و «آنچه در مورد آن فکر می‌کنند»، بود. او به این نتیجه رسید که آمریکایی‌ها در این مطالعه، جست‌وجوی روزانه «معنا» را بهتر از جست‌وجوی روزانه «نان» دانسته‌اند. همچنین آنها «کسب معرفت» را بهتر از «کسب پول» می‌دانند و ترجیح می‌دهند زندگی شگفت‌انگیزی داشته باشند تا به خواب زمستانی فرو روند. به طور خلاصه آن‌ها دوست دارند به جای طی کردن تکراری دوشنبه تا جمعه، قدری هم زندگی کنند.
«ترکل» با بسیاری افراد شاغل، از اپراتور تلفن تا جوشکار صنعتی مصاحبه کرد. افراد زیادی را پیدا کرد که از شغل خود متنفر بودند. یک جوشکار خط مونتاژ در یکی از کارخانجات فورد به او گفته بود: [خط تولید] متوقف نمی‌شود. فقط می‌رود و می‌رود و می‌رود. مردانی هستند که در آنجا زندگی کردند و درگذشتند و هرگز پایان این خط را ندیدند و هیچکس هم آن را نخواهد دید، زیرا این یک خط بی‌پایان است؛ مانند بدن یک مار بدون سر و دم!
اما افرادی هم بودند که در صحبت با ترکل به کار خود افتخار می‌کردند. یک سنگ‌تراش به او گفته بود: «حرفه سنگ‌تراشی قدیمی‌تر از نجاری است و به دوران کتاب مقدس بازمی‌گردد. سنگ قدیمی‌ترین و بهترین مصالح ساختمانی است.» همچنین یک اپراتور تابلوی برق هتل در توصیف شغل خود گفت: «شما نمی‌توانید یک کسب‌وکار سرپا را بدون اپراتور تابلوی برق تصور کنید. ما قطب آن هتل هستیم.»
هنوز هم بسیاری از افراد در مورد شغل خود چنین احساسی دارند. اما مصاحبه‌های ترکل (که در اوایل دهه ۷۰ انجام شد)، نقطه پایانی بر یک دوران شد. دستاوردهای کلیدی جنبش کارگری (یعنی ۸ ساعت کار روزانه، مراقبت‌های بهداشتی و حقوق بازنشستگی) یکی بعد از دیگری از میان رفت.
«کرستن سوینت» در کتاب «مبارزه فراموش شده فمینیسم: مبارزه ناتمام برای کار و خانواده» نوشت: «نابرابری درآمدی تازه افزایش یافته و در جاهایی مانند ایالات متحده و انگلستان، تولید و اتحادیه‌های کارگری در حال مرگ هستند.»
هنگامی‌ که «ریچارد دانکین» در سال ۱۹۸۷ نوشتن برای روزنامه «فایننشال تایمز» را آغاز کرد، شش خبرنگار به پوشش فعالیت‌های جنبش کارگری شامل اعتصاب‌ها، مذاکرات صنفی، نشست‌های حقوق، دستمزد و قانون کار می‌پرداختند. سال ۲۰۰۱، وقتی او تاریخچه کار خود را با عنوان «خون، عرق و اشک» منتشر کرد، همه از بین رفته بود، زیرا (به قول او) دیگر هیچ کارگری وجود نداشت.

زنان خانه‌دار کجای اقتصاد ایستادند؟
البته این همه داستان نیست. تقسیم‌بندی دوره صنعتی بین خانه و کار همیشه نیرنگ‌آمیز بود و یکی از معترضان همیشگی آن، جنبش‌های حقوق زنان هستند. آنها معتقد بودند ممکن است مردها، بیرون از خانه بتوانند یک ساعت کمتر کار کنند یا یک روز تعطیلی بیشتر داشته باشند، اما واقعیت این است که این زنان خانه‌دار هستند که بی‌جیره و مواجب در همه ساعات هفته و بدون تعطیلی مانند بردگان کار می‌کنند. پس کمپین‌هایی مثل «زنان مظلوم: امشب شام نپزید» و «زنان خانه‌دار بی‌مزد، برده هستند» برای حمایت از این دسته زنان نیز به راه افتاد. در کمپین دوم، زنان با نوشتن یک نامه از شغل خانه‌داری استعفاء می‌دادند: «من دیگر این خانه را اداره نمی‌کنم. هر آنچه در این خانه است، مال شماست و بدین وسیله استعفاء می‌دهم. این بهترین شانس است که بتوانید از پس خود بربیایید. (امضا، مامان)»
سپس فمینیست‌ها از اقتصاددانان خواستند «خانه‌داری» را به عنوان کار حساب کنند. محاسبات نشان داد که «خانه‌داری» در سال ۱۹۷۶، ۴۴ درصد «GNP » را تشکیل می‌دهد. گروه‌های بسیاری در آمریکا با ایجاد کمپین‌های مختلف، جهت «دستمزد برای کارهای خانه» مبارزه کردند و نهایتاً بهره‌برداری از کار خانگی زنان (بدون مزد) را یک جرم بین‌المللی خواندند.
آن‌ها برای رسیدن به هدف با فعالان حقوق بهزیستی برای دنبال کردن دستمزد مادران متحد شدند و از سال ۱۹۶۷، به عنوان «سازمان ملی حقوق رفاه» برای رسیدن به درآمدی اساسی فعالیت کردند. رئیس سازمان حقوق بهزیستی شهر میلواکی در سال ۱۹۷۲ چنین استدلال کرد: «بزرگترین کاری که یک زن می‌تواند انجام دهد، تربیت فرزندان است و جامعه ما باید آن را به عنوان یک شغل بپذیرد.» البته در نهایت دولت «ریچارد نیکسون» از برنامه کمک به خانواده حمایت نکرد و مذاکرات به دلیل مزایای ناکافی (از دید فعالان) رد شد و طرح آنها هیچگاه به تصویب نرسید. با این وجود، «پرداخت دستمزد برای کارهای خانه» مورد حمایت ۲۵ درصد از مردم در آمریکا قرار گرفت.

به دوران «کار برای کار» خوش آمدید
در دهه ۸۰ میلادی درست زمانی که شاخص عضویت در اتحادیه‌های صنعتی در حال سقوط بود، فعالان حقوق زنان به دنبال چانه‌زنی جهت در نظر گرفتن دستمزد برای کار در خانه بودند. پیش از دهه ۸۰ (خارج از بخش کشاورزی)، از هر سه آمریکایی شاغل، بیش از یک نفر در اتحادیه‌هایی که در دهه ۵۰ به وجود آمده بود عضویت داشت. در سال ۱۹۸۳، این عدد تبدیل شد به یکی از هر پنج نفر و سال ۲۰۱۹، از هر ۱۰ نفر فقط یک نفر عضو «این  » اتحادیه‌ها بود.
از حدود سال ۱۹۸۰، در ایالات متحده « GDP» حتی با راکد بودن دستمزد واقعی، رشد کرد. برای جبران این خسارت، بسیاری از آمریکایی‌ها ساعت‌های بیشتری کار کردند و به‌ویژه در بخش خدمات، مشاغل اضافی به عهده گرفتند.

یک آگهی تبلیغاتی محبوب
در اوایل دهه ۸۰ «دانکن دوناتس» یکی از منحصربه‌فردترین آگهی‌های تبلیغات تلویزیونی در تاریخ آمریکا را ساخت. «فرد بیکر» نیمه شب از رختخواب بیرون می‌آید و با پوشیدن لباس متحدالشکل «دانکن دوناتس» می‌گوید: «زمان ساختن پیراشکی است.» و خواب‌آلود از در بیرون می‌رود. در یک تبلیغ دیگر، او آنقدر خسته است که در یک مهمانی شام به خواب می‌رود و سرش در یک بشقاب پوره سیب زمینی می‌افتد. در تبلیغ دیگر، او از درب ورودی بیرون می‌رود و بلافاصله از همان در بازمی‌گردد. روزبه‌روز و خسته و خسته‌تر با زمزمه «ساخت دونات» تا در نهایت به خود آمده و به «خانه» بازمی‌گردد.
این کمپین چنان محبوب شد که بیش از صد نسخه مختلف از آن در دست ساخت قرار گرفت. این تبلیغات از زمان تولد «ماریا فرناندس» تا ۱۵ سالگی او به صورت شبانه‌روزی در تلویزیون پخش شد.

ثروت آمریکایی‌ها کجا رفت؟
با افزایش تولید ناخالص داخلی و دستمزد ثابت یا نزولی برای بسیاری از آمریکایی‌ها، سؤال اینجاست که این همه ثروت کجا رفت؟ پاسخ این است که بیشتر آن به مدیران ارشد اجرایی می‌رسد. در سال ۱۹۶۵، دستمزد یک مدیرعامل یا مدیر ارشد اجرایی، به طور متوسط ۲۰ برابر یک کارگر بود. اما اکنون، این عدد به بیش از ۲۰۰ برابر رسیده است. اگر دولت اجازه نمی‌داد، آن‌ها نمی‌توانستند این پول را غارت کنند. در کمپین انتخاباتی «بایدن - هریس» مجموعه‌ای از قوانین برای پایان دادن به جنگ علیه اتحادیه‌ها تصویب شد.  

مردن به خاطر کار
«ماریا فرناندس» بیش از ۸۰ ساعت در هفته کار می‌کرد و سالانه کمتر از ۴۰ هزار دلار درآمد داشت. این زن آمریکایی-‌پرتغالی، در یک زیرزمین در شهر نیوآرک که ماهانه به مبلغ ۵۵۰ دلار اجاره کرده بود، زندگی می‌کرد. خانواده او هنگامی ‌که ۱۱ ساله بود به پرتغال بازگشتند، اما او در ۱۸ سالگی دوباره به ایالات متحده بازگشت. ماریا می‌خواست یک بازیگر، افسر پلیس، مهماندار هواپیما یا آرایشگر شود و به چهار زبان انگلیسی، پرتغالی، فرانسوی و اسپانیایی هم مسلط بود. او در فروشگاه «دانکن دوناتس»، در ایستگاه قطار نیوآرک و یک شغل در شهرستان لیندن کار می‌کرد و در پاسخ به کسانی که می‌گفتند لااقل یکی از آن شغل‌ها را ترک کند، می‌گفت: «نه، من الان به آن عادت کرده‌ام.»

کد خبر: 6666

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 2 + 1 =